پارک بزرگ تبریز؛ میراث بلاتکلیف 50 ساله شهرداران
در نیم قرن گذشته، مدیریت شهری تبریز بارها از پارک بزرگی سخن گفته که قرار بود شمال غرب این کلان شهر را به نگینی سبز بدل کند، اما امروز آن رؤیای بلندپروازانه در میان زمین های بایر، نخاله ریزها، تملک های ناقص و سکونتگاه های غیررسمی رنگ باخته است.

بهگزارش خبرگزاری تسنیم از تبریز، پارک بزرگ تبریز، یکی از قدیمیترین و بلندپروازانهترین پروژههای عمرانی مدیریت شهری در این کلانشهر است؛ طرحی که از پنج دهه پیش بر روی کاغذ نماد توسعه پایدار و فضای سبز شهری قلمداد شد، اما در میدان عمل به زخمی تاریخی بر چهره تبریز تبدیل شده است.
پروژهای که قرار بود تنفسگاه شمالغرب تبریز، همسنگ پارکهای مشهور دنیا باشد، اکنون در دل انبوهی از نخالهها، زمینهای بایر، ساختوسازهای بیضابطه و سکونتگاههای غیررسمی به فراموشی سپرده شده است.
از طرحی آرمانی تا واقعیتی ناموزون
طرح پارک بزرگ تبریز نخستینبار در دهه 1350 مطرح شد؛ در روزگاری که تبریز با شتابی چشمگیر در حال گسترش بود و نیاز به ایجاد فضاهای عمومی و تفرجگاهی، بیش از پیش احساس میشد.
طبق سندهای اولیه، قرار بود در زمینی به وسعت بیش از 880 هکتار، مجموعهای متوازن از فضاهای سبز، تفریحی، ورزشی، فرهنگی و خدماتی شکل گیرد؛ فضایی که هم در خدمت شهروندان باشد و هم نقش تنظیمکننده اکولوژیکی در اقلیم نیمهخشک تبریز ایفا کند.
اما طرحی که قرار بود الگویی از شهرسازی نوین و مشارکتی باشد، بهتدریج بهدلیل تغییر مدیریتها، ناهماهنگی بیندستگاهی، ضعف در تملک اراضی و بیتوجهی به بافت اجتماعی منطقه، در هالهای از ابهام فرورفت.
با گذشت دههها، نهتنها به سرانجام نرسید، بلکه به بستری برای بروز انواع تعارضهای اجتماعی، حقوقی و زیستمحیطی بدل شد.
جدال تملک و سبزیکاری
اراضی محل اجرای طرح، عمدتاً در محدوده محله تاریخی حکمآباد واقع شدهاند؛ منطقهای با سابقهای دیرینه در کشاورزی که دهها سال معیشت صدها خانوار را تأمین میکرده است.
باغات سبزیجات و صیفیجات، قناتها و شیوههای بومی آبیاری، بخشی از هویت تاریخی این منطقه بهشمار میرود.
تملک این اراضی بدون مشارکت مؤثر مردمی، نهتنها هزینههای سنگینی بر دوش شهرداری گذاشت، بلکه منجر به شکلگیری بیاعتمادی گسترده در میان اهالی شد.
بر اساس گزارشها، تاکنون تنها 55 درصد اراضی طرح توسط شهرداری تملک شده و مابقی همچنان در دست کشاورزان یا بلاتکلیف مانده است.
از سوی دیگر، اجاره برخی اراضی برای کاربریهای موقت، نظیر سبزیکاری یا دامداری، بدون چشمانداز روشن برای آزادسازی، عملاً روند تحقق پروژه را مختل کرده است.
زمینهایی که باید تبدیل به باغ، پارک یا مسیر پیادهروی میشدند، امروز به فضاهایی برای بهرهبرداری موقت یا ساختوسازهای غیرمجاز تبدیل شدهاند.
وسعتی که آب میرود
تناقض در آمارهای رسمی نیز یکی از مشکلات اساسی این پروژه است.
برخی منابع وسعت کل پروژه را حدود 880 هکتار، برخی 723 هکتار و برخی دیگر حدود 500 هکتار اعلام کردهاند.
همین عدم شفافیت در وسعت پروژه، خود نشانهای از نبود مدیریت متمرکز و برنامهریزی دقیق در شهرداریهای ادوار مختلف است.
از این میان، تنها 50 هکتار فضای سبز ایجاد شده و 105 هکتار زمین هنوز بایر باقی مانده، در حالیکه بیش از 110 هکتار به صورت موقت به کشاورزان واگذار شده است.
موقعیت جغرافیایی پارک بزرگ تبریز بهگونهای است که میتواند یکی از نقاط طلایی توسعه متوازن شهری باشد.
این پروژه در شمالغرب تبریز، در نقطهای قرینه با ائلگلی، قرار دارد؛ منطقهای که از نظر جغرافیایی، میتواند تعادلی در توزیع فضاهای تفریحی ایجاد کرده و از تمرکز ترافیک در شرق شهر بکاهد.
عبور دو رودخانه مهرانرود و آجیچای از مجاورت این منطقه، پتانسیل بالایی برای تبدیل آن به یک اکوسیستم طبیعی، فضای تفرجگاهی، و حتی مقصدی برای گردشگری بومی و خارجی فراهم میکند.
وعدههایی در سطح رؤیا
طرح جامع این پروژه، گسترهای رؤیایی را ترسیم میکرد: پیستهای دوچرخهسواری و اتومبیلرانی، دریاچههای مصنوعی، فضاهای ورزشی، شهربازی، رستورانهای سنتی، بازارچههای صنایع دستی، هتل پنجستاره، باغراهها و پاتوقهای فرهنگی.
اما آنچه امروز در محل پروژه دیده میشود، چیزی جز زمین های متروک، نخالهریز، دیوارکشیهای بی هدف و ساخت و سازهای بیمجوز نیست.
از آن رؤیای بزرگ، تنها نقشههایی مانده که در بایگانی مدیریت شهری خاک میخورند.
حاشیهنشینی، زخم دیگر پروژه
یکی از چالشهای پیچیده طرح پارک بزرگ، رشد سکونتگاههای غیر رسمی در حاشیه و حتی درون محدوده طرح است.
طبق اسناد رسمی، سه محله غیر رسمی در طول سالهای گذشته در این منطقه توسعه یافتهاند، بدون آنکه طرح مشخصی برای ساماندهی آن ها ارائه شود.
این پدیده نهتنها مانع توسعه فیزیکی پروژه است، بلکه به یکی از بحرانهای اجتماعی و اقتصادی منطقه نیز تبدیل شده است.
بسیاری از این خانوارها در بلاتکلیفی مالکیتی بدون دسترسی به خدمات زیرساختی مناسب زندگی میکنند،
کارشناسان معماری و شهرسازی تأکید میکنند که در طراحی و اجرای چنین پروژه هایی، نمیتوان نگاه صرفاً فیزیکی یا عمرانی داشت.
پارک بزرگ تبریز باید بازتاب دهنده هویت تاریخی محله حکمآباد، میراث کشاورزی بومی و معماری سنتی منطقه باشد.
در همین راستا، طی سالهای اخیر جلساتی با حضور استادان دانشگاه، مورخان شهری و کارشناسان بومی برگزار شده و اسناد مربوط به شیوههای کشاورزی سنتی، معماری باغی و تاریخ سکونت در منطقه بررسی شده است.
اما این مطالعات هنوز به تصمیمسازی مؤثر تبدیل نشدهاند.
صدای شورا؛ هشداری از عمق یک بحران
حجتالاسلام سیدکاظم زعفرانچیلر، عضو شورای اسلامی شهر تبریز، از وضعیت نامطلوب پروژه ابراز نگرانی کرد و گفت: پارک بزرگ تبریز با وسعتی بیش از 700 هکتار، یکی از پتانسیلهای بینظیر شهری است که متأسفانه در غفلت مطلق به حال خود رها شده است.
وی با اشاره به گسترش نخالهریزی در مسیر جاده سنتو و افزایش ناامنی، خواستار نصب چراغهای تلسکوپی برای تأمین روشنایی و افزایش ایمنی این محدوده شد و از شهرداری خواست تا با قاطعیت، وضعیت اجرایی طرح را تعیین تکلیف کند.
نیاز به ارادهای فراتر از شهرداری
پارک بزرگ تبریز، امروز دیگر صرفاً یک پروژه نیمهتمام نیست؛ بلکه آینهای تمامنما از ضعف ساختاری مدیریت شهری، پراکندگی نهادی، بیبرنامگی در تملک اراضی و غفلت از مشارکت مردم است.
این پروژه نیازمند ارادهای جمعی است؛ از شورا و شهرداری گرفته تا نهادهای قضایی، اجتماعی، فرهنگی و حتی رسانهها.
اگر قرار باشد این رؤیای نیمقرنی خاکخورده، روزی به واقعیت بدل شود، باید به اصل ماجرا برگشت؛ بازتعریف نقش مردم در تصمیمسازی، احیای هویت فرهنگی حکمآباد، یکپارچهسازی مدیریت پروژه، و پرهیز از شعارزدگی.
آنگاه شاید بتوان دوباره در خیابانهای تبریز، درباره «پارک بزرگ» حرف زد، نه بهعنوان یک خاطره ناکام، بلکه بهعنوان یک دستاورد ماندگار.
انتهای پیام/