موازنه برتری قدرت موشکی بر قدرت جنگندهها
اسرائیل روی قدرت نیروی هوائی و تعداد جنگندههای خود در برابر ایران حساب ویژهای باز کرده بود، اما در روز سوم و پس از موج سنگین شلیکهای موشکی ایران، این محاسبه غلط جای خود را به یک محاسبه جدید داد.

به گزارش مشرق، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
«بنیاد یهودی امور امنیت ملی» که به اختصار (Jinsa) خوانده میشود، دو روز پیش گزارشی منتشر کرد و در آن نوشت «در جریان جنگ اخیر رژیم اسرائیل علیه ایران ۱۴ درصد از موشکهای دفاعی تاد (tad) نابود شدهاند» و این در حالی است که یک گزارش معتبر منابع دیگر اسرائیلی بیانگر آن است که این رژیم از میانه جنگ ۱۲ روزه ناگزیر گردید سیاست جیرهبندی را درباره بهکارگیری این موشکها به اجرا بگذارد که این بدان معناست که تا اواسط جنگ، لااقل نیمی از ۶۰۵ موشک دفاعی تاد که اسرائیل کمی قبل از آغاز جنگ اخیر برای دفاع از تأسیسات حساس خود از آمریکا گرفته، مصرف شدهاند.
موشکهای تاد با آنکه پیشرفتهترین سیستم دفاعی دنیا به حساب میآیند در نهایت نتوانستند در مقابل اکثریت شلیکهای ایران کار عمدهای انجام بدهند.
بعضی از مراکز اسرائیلی گفتهاند سامانههای دفاعی اسرائیل از جمله موشکهای تاد تنها توانستهاند ۳۵ درصد موشکهای ایران را رهگیری و مهار نمایند و این در حالی است که همین پژوهشگاه یهودی (جینسا) میگوید تعداد موشکهای شلیکشده از سوی ایران ۵۴۱ فروند بوده است.
دو روز پیش رسانههای اسرائیلی نوشتند بهتازگی به آنان اجازه پخش تصاویر اصابت موشکهای ایران و حجم تخریبها داده شده است.
در یکی از فیلمهای منتشر شده نشان میدهد چندین موشک ایران به پالایشگاه حیفا (از جمله اتاق کنترل آن) اصابت کرده و آن را به آتش کشیده است.
آنچه در گزارش جینسا که در سایت دانشگاه ایالت واشنگتن دیسی منتشر شده و نیز آنچه در گزارشهای سایر منابع اسرائیلی یا مرتبط با این رژیم مطرح شده، چندان عجیب نیست.
واقعیت این است که تاکنون هیچ سیستم دفاعی هر چند پرقدرت و چندلایه بوده نتوانسته است برای کشور صاحب آن، ایمنی کامل ایجاد نماید.
اصابت متوالی موشکهای ایران به مناطق حساس رژیم اسرائیل از جمله به پایگاه حساس اطلاعاتی نواتیم و نیز اصابت موشکهای ایران به پایگاه العدید که دارای پیشرفتهترین لایههای دفاعی بودهاند، بیانگر این موضوع و در نهایت بیانگر «نسبی بودن بازدارندگی» میباشد.
بعضی گمان کردهاند بازدارندگی یک کشور در برابر کشور دیگر در صورتی است که «کشور الف» به درجهای از توانمندی آفندی و پدافندی رسیده باشد که «کشور ب» جرأت حمله به آن را نداشته باشد و حال آنکه میدانیم کشورهایی مثل آمریکا و روسیه که دارای قدرتمندترین ارتشها و برترین جنگافزارهای نظامی هستند هم قادر به صیانت مطلق از نیروها و پایگاهها و کشور خود در برابر دشمنان که گاهی از آنان بسیار کوچکتر هم میباشند، نشدهاند.
روسیه دو ماه پیش از سوی اوکراین مورد حمله پهپادی قرار گرفت و نتوانست همه تجهیزات مهاجم که بعضاً تا عمق ۵۰۰۰ کیلومتری روسیه نفوذ کرده بودند را دفع نماید.
یا آمریکا با وجود برخوردار بودن از انواع جنگافزارهای آفندی و پدافندی، در معرض تهاجم دشمنان خود قرار گرفته و نتوانسته از پایگاهها و نیروهای خود، بهطور مطلق حفاظت نماید.
در همین یک سال گذشته، چند بار به پایگاههای آمریکا در «یرموک اردن»، «عینالاسد عراق» و «العدید قطر» حمله شده است.
کما اینکه نیروهای نظامی یمن بارها به ناوهای جنگی و کشتیهای تجاری آمریکا در اقیانوس هند و دریای سرخ حمله کردهاند و آمریکا نتوانسته از طریق اعمال قدرت نظامی، آنها را از ادامه حملات باز دارد مگر زمانی که در پای میز مذکره و از طریق توافق به چیزی رسیده باشد.
بنابراین در بحث بازدارندگی که مقوله بسیار مهمی میباشد و خداوند متعال هم بر آن تأکید فرموده است، هدفگیری، دفع مطلق حملات دشمن و یا ممانعت مطلق از وقوع درگیری نیست.
بازدارندگی در معنای متعارف نظامی، این است که یک کشور به درجهای از توانمندی و درجهای از مدیریت نظامی رسیده باشد که دشمن در هنگام مواجهه با آن، ناگزیر به محاسبه انواعی از موضوعات باشد و تحت هر شرایطی جرأت حمله به آن را نداشته باشد.
کما اینکه در این صحنه ۱۲ روزه، ایران توانست قدرت خود در ضربه زدن به دشمن را به اثبات برساند.
پیش از آن، دشمن به این جمعبندی رسیده بود که قادر است ضرباتی را به ایران وارد کند، بدون اینکه ایران قادر به پاسخگویی مؤثر به او باشد.
منابع اسرائیلی اخیراً فاش کردند که دو هفته پیش از آغاز جنگ، نتانیاهو در جریان سفر به آمریکا، به دونالد ترامپ گفته بود «ما آنچنان ضربهای به ایران میزنیم که پس از ۲۴ ساعت، دیگر تا دهها سال نتواند موشکی به سمت اسرائیل شلیک نماید.»
آنچه مسلم است امروز پس از جنگ ۱۲ روزه که آنان هم آغازکننده جنگ و هم درخواستکننده آتشبس بودند، آمریکا و اسرائیل، هر دو باور کردهاند که امکان ایجاد یک موقعیت واقعی بازدارنده در برابر ایران را ندارند و ایران قادر است هم در برابر ضربات مقاومت کند و هم به دشمن خود ضربههای شدید بزند ولو آنکه همزمان با اقدام آمریکا و اسرائیل علیه خود مواجه باشد و حتی اگر همه جنگافزارهای دنیا در اختیار رژیم غاصب باشد کما اینکه در جنگ ۱۲ روزه اینگونه بود.
رژیم صهیونیستی در روز دوم جنگ برای آنکه اقتدار امنیتی خود در مقابل ایران را به تصویر بکشد، گفت آسمان ایران به روی من باز است و هر کجا را که بخواهم مورد حمله قرار میدهم کما اینکه ترامپ در همان روز اعلام کرد جنگ با برتری ارتش اسرائیل در مقابل ارتش ایران پیش میرود.
اما در روز سوم که جنگ با برتری آتش ایران مواجه گردید، دیگر حرفی برای ارتش رژیم باقی نمانده بود.
کاملاً واضح بود که اسرائیل روی قدرت نیروی هوائی و تعداد جنگندههای خود در برابر ایران حساب ویژهای باز کرده بود و گمان میکرد میتواند قدرت پروازی خود را به یک مانع اساسی در راه شلیکهای ایران تبدیل کند.
اما در روز سوم، این محاسبه غلط جای خود را به یک محاسبه جدید داد.
از روز سوم و پس از موج سنگین شلیکهای موشکی ایران، دو سؤال ذهن ارتش اسرائیل و ذهن مقامات نظامی آمریکا را به خود مشغول کرد؛ آیا قدرت هواپیماهای مهاجم میتواند بر قدرت موشکهای ایران غلبه کند و سؤال دوم این بود که ایران چه سامانههای شلیک دیگر در آستین دارد.
در این فضا شلیک موشکهای ایران تا حد بسیار زیادی از کنترل سامانههای پرخرج و افسانهای رژیم اسرائیل خارج شد.
مؤسسه پژوهشی جینسا که وابسته به ایپک و در خدمت رژیم اسرائیل قرار دارد، در گزارش خود اعتراف میکند ۶۵ درصد موشکهای ایران به اهداف خود اصابت کردهاند و این در حالی است که گزارشهای دیگر اسرائیل از اصابت ۹۰ درصد موشکها خبر دادهاند و نیز این در حالی است که هرچه به روز دوازدهم جنگ نزدیکتر شدهایم، به درصد موشکهایی که پس از شلیک در نقاط حساس رژیم اسرائیل فرود آمدهاند، افزوده شده و در آخرین شلیکهای ایران که تا ساعت ۶ صبح روز سهشنبه (یعنی روز پایان جنگ) با موشکهای جدید استمرار پیدا کرده، اصابتها کامل و بدون نقص بوده است.
بنابراین ارتش اسرائیل پاسخ دو سؤال خود را بدینگونه دریافت کرده که از یکسو در مصاف موشک و هواپیما، موشک قدرت برتر است و از سوی دیگر مشت ایران علیرغم شلیک متنوع موشکها، هنوز بسته است.
فرماندهی ارتش رژیم غاصب این را به آن معنا گرفت که احتمالاً ایران موشکهای پرقدرتتری هم برای شلیک آماده کرده باشد.
بنابراین ارتش رژیم در روز سوم از فضای جسارت و غرور خارج شد و در روز ششم از فضای ریسک و خطر خارج گردید.
مسلم این است ارتشی که جنگ را در روز ۲۳ خرداد با یک سری جمعبندیها و انگارهها آغاز کرد، به این زودیها نمیتواند با همان انگارهها و حساب و کتابها سراغ گزینه جنگ با ایران بیاید.
به عبارت دیگر اسرائیل در روز ۲۳ خرداد با قطعی گرفتن پیروزی سریع خود، جنگ با ایران را کلید زد و به سرعت شکست خورد.
این پیروزی روی ستونهایی استوار بود که بعد معلوم شد این ستونها خیالی و وهمی هستند.
یکی از این ستونهای خیالی این بود وقتی ضربه سنگینی به چند موقعیت حساس نظام ایران وارد شود، اداره امور از دست رهبر ایران خارج میشود.
خب این انگاره الان باطل شده است.
یکی دیگر از ستونهای خیالی بود که سیستم رهبری نظامی ایران با یک سلسله ضربات حسابشده دچار انفعال شده و به دشمن خود در ضربات پیدرپی پهلو میدهد و دور پیاپی شکستهای آن رقم میخورد.
خب این انگاره هم باطل شده است.
یکی دیگر از ستونهای خیالی آن این بود که با اتکا به یک سلسله برتریهای تکنولوژیک میتواند روی سیستم جنگافزار ایران سوار شود و آن را از کار بیندازد.
گزارشهای پس از جنگ که از سوی ارتش اسرائیل منتشر شده میگوید درصد این در عمل آنقدر نبوده که قدرت دفاعی ایران را مختل کند و یا قدرت تهاجمی ایران را تحت تأثیر جدی قرار دهد.
خب این انگاره سوم هم باطل شده است.
ستون خیالی چهارم آن این بود که در ایران ظرفیت ناراضی به عنوان عنصر مکل تهاجم خارجی وارد میدان میشود و پشت جبهه ایران را به آشوب میکشد.
آنچه اتفاق افتاد، این انگاره را هم باطل کرد.
پس اسرائیل نمیتواند با جمعبندی روز ۲۲ خرداد، اهدافی شبیه اهداف جنگ ۲۳ خرداد تا سوم تیر را در نظر گرفته و به ایران حمله کند.
به عبارت بهتر اسرائیل نمیتواند با انگاره «پیروزی بر ایران»، جنگ دوبارهای را علیه ایران شروع کند؛ چرا که جنگی با چنین انگارهای راه انداخت و همه توان خود و غرب را برای گرفتن نتیجه، پای کار آورد و شکست خورد.
اما این به آن معنا نیست که آمریکا و اسرائیل به دلیل شکست در جنگ ۱۲ روزه، درگیری با ایران را کنار گذاشتهاند.
باید بدانیم که همیشه درگیری با هدف پیروزی بر دشمن اتفاق نمیافتد.
جنگ میتواند با هدف ضربه زدن به دشمن و بازداشتن آن از اقدامات آفندی هم راه بیفتد.
کمااینکه بسیاری از جنگها با این مبنا راه افتادهاند.
از اینرو دستگاه نظامی ایران در عین اعتماد به نفس و اتکا به پیروزی در جنگ اخیر و بررسی دقیق نقاط قوت و ضعف خود در این جنگ و ارزیابی دقیق تواناییها و ضعفهای دشمنان خود، از کید دشمن غافل نیست.
اسرائیل و آمریکا نتوانستهاند اهداف خود در جنگ ۱۲ روزه را محقق کنند؛ خود این ناکامی میتواند دلیل آرایش نظامی تازه آنان در مقابل ایران باشد.
تجربه جنگ ۱۲ روزه ثابت کرد قدرت نظامی ایران از هوشمندی کافی در برابر حرکت دشمن و از توانایی کافی برای ضربه زدن به آن برخوردار میباشد.
حمله به پایگاه العدید آمریکا و حمله به مرکز حساس نظامی بئرالسبع اسرائیل همزمان و در یک شب صورت گرفت.
این هم مانور قدرت و هم مانور اراده بود و لذا نیروی نظامی ایران که طمأنینه خود را به اثبات رسانده است، در صورت مواجه شدن با شرارت جدید با اطمینان بیشتر و ضربه مهلکتر شکست بزرگ دیگری را بر دشمن تحمیل میکند.