طنز در موقعیتی مثل جنگ جایی ندارد؛ وقتی شعر طنز تبدیل به هجو میشود!
سعید سلیمانپور میگوید: در بحبوحههای ناگهانی و غیرمنتظره مثل جنگ و جایی که دشمنان همهجانبه حمله کردهاند و تلاش اصلی برای پایداری و بقای یک ملت است، طبیعتاً طنز و طنزپردازی جایی ندارد.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: در هفتههای اخیر و همزمان با تجاوز رژیم صهیونیستی به کشورمان و پاسخ محکم نیروهای مسلح به این جنایات، شعرهای فراوانی با موضوع جنگ و شهدای اخیر سروده شد که بیشتر آنها حماسی و یا در فراق شهدا بودند.
آنچه که جای خالیاش در این میان احساس میشد، شعر طنز بود که میتوانست گوشهای از تناقضات آمریکا و اسرائیل را به تصویر بکشد و از زاویهای دیگر به چند و چون جنگ اخیر بپردازد.
به همین بهانه سراغ سعید سلیمانپور شاعر و طنزپرداز رفتیم تا درباره شعر طنز و نسبتش با هفتههای اخیر را جویا شویم.
با سلیمانپور درباره این صحبت کردیم که آیا شعر طنز حضور و جلوهای در هفتههای اخیر داشت یا نه؟
اگر آری، چطور و اگر نه، چرا؟
مشروح این گفتگو در ادامه میآید؛
* آقای سلیمانپور!
ماهیت جنگ، تلخ و درشت و جدی است.
ولی در همین جنگهای اخیر، چه جنگ غزه و چه جنگ ۱۲ روزه، تناقضات زیادی وجود داشت و خیلی وقتها این تناقضات، وحشیگریها و جنایتها به طنز پهلو میزد و میشد به بعضی پدیدهها و اتفاقات ریشخند زد و وقایع را به تمسخر گرفت.
شعر طنز ما در یکی دو سال گذشته و نیز در یک ماه گذشته، چه واکنشی به جنایات رژیم صهیونیستی و آمریکا داشت؟
شما شعر طنز با موضوع وقایع اخیر خواندید؟
دو نکته خدمتتان عرض کنم.
نکته اول اینکه در بحبوحههای ناگهانی و غیرمنتظره مثل جنگ و جایی که دشمنان همهجانبه حمله کردهاند و تلاش اصلی برای پایداری و بقای یک ملت است، طبیعتاً طنز و طنزپردازی جایی ندارد؛ مگر اینکه این حملات دفع شود و اگر هم جنگ ادامهدار شد، در آن تعادلی برقرار شود.
در جنگ ۱۲ روزه با وجود خیال باطل دشمنان و غافلگیری ما، ایران استوار ایستاد و در کوتاهترین زمان ممکن پاسخهای قاطعی به این تهاجمات داد؛ در نتیجه فضا برای طنزپردازان نیز باز شد و در این میان اشعار طنز زیادی سروده شد.
این از بحث کمیت؛ بحث کیفیت را در ادامه اگر یادم نرود، مطرح خواهم کرد.
نکته دوم؛ در سوال شما موردی است که باید در آن دقت کرد.
تناقض از اصلیترین شاخصههای طنز است ولی باید حواسمان باشد که هر تناقضی، طنزآمیز نیست.
این برداشت اشتباه باعث میشود که برخی دوستان در اشعار بزرگان بگردند و در هر بیتی تناقض یافتند، آن را طنز معرفی کنند.
* با این توضیح، اگر شعر طنزی در این شرایط نوشته شود، چه کارکرد و ویژگی دارد؟
شعر طنز وقتی در چنین وضعیتهای پرآشوب و بُرنده قرار میگیرد، خود نیز بُرنده میشود.
حتی گاه مجبور میشود کت و شلوار اتوکشیدهاش را درآورد و شلوار ششجیب بپوشد.
آستینها را میزند بالا، پاشنههای کفشش را میخواباند و تبدیل به هجو میشود!
طبیعتاً خیلی از مردم دوست دارند دشمنان را هدف فحش و فضیحت ببینند.
وقتی شاعری به هجو دشمنان میپردازد یا سیاستهای متناقض و ریاکارانه آنها را به سخره میگیرد، آنها این آرزویشان را برآوردهشده میدانند و از نظر روحی تقویت میشوند.
* ما در هفتههای گذشته بیشتر شاهد شعرهای حماسی بودیم.
پس شعر طنز میتوانست در این وضعیت به مردم امید و انگیزه و روحیه بیشتر بدهد؛ درست است؟
اگر آری، پس چرا از این فرصت آنگونه که باید استفاده نشد؟
قطعاً!
همانطور که گفتم هم روحیه میدهد و هم دل آنها را خنک میکند!
اما اینکه چرا از این فرصتها استفاده نمیکنیم، باید بسترش را فراهم کنیم.
تولید شعر طنز یک چیز است، ارائه آن یک چیز دیگر.
شعر طنز -البته شعر طنز معیار، نه شیر بییال و دم و اشکم- باید بستری فراگیر برای عرضه داشته باشد که در حال حاضر چنین نیست.
طنزپرداز شعر طنز میگوید و گاه خیلی خوب هم میگوید ولی نهایتاً آن را در صفحه اجتماعی خودش با هزار نفر دنبالکننده عرضه میکند و در خوشبینانهترین حالت چند صد نفر آن را میخوانند.
* اما من به عنوان کسی که شعرهای هفتههای اخیر را رصد کردم، با شعرهای طنز زیادی مواجه نشدم.
طنزپردازان کمکار شدهاند یا به صورت کلی شعر طنز دچار افول شده است؟
شاعران هم کمکار شدهاند و هم نشدهاند!
این یعنی چه؟
یعنی از یکسو طنزپردازان در میداناند و کار میکنند، یعنی کمکاری نمیکنند، از سوی دیگر ما با مشکل اساسی و بنیادینی مواجه هستیم و آن افت کیفی و عمومی شعر طنز است، این افت کیفی و فنی شعر طنز ایران به نظرم محدود به این سالها نیست و از خیلی وقت پیش شروع شده است.
پس در اینجا میشود گفت که طنزسرایان بهویژه طنزسرایان جوان کمکار شدهاند.
من گاهی جشنوارههای شعر طنز را داوری میکنم و سخت ناامید میشوم.
تعداد زیادی از این اشعار که شاعرانشان گاه مبتدی هم نیستند، در همان اولین شاخصهای فنی میلنگند.
میبینم شاعری که با طنز شناخته شده است، بعضاً هنوز در وزن، قافیه و دستور زبان میلغزد.
بیشتر شعرها صرفاً میخواهند بامزه باشند و شوخ به نظر برسند -و کاری ندارم که اغلب در این مورد هم ناکاماند- اما همین تلاش نیز در زبانی معیوب و شلخته ارائه میشود و از سوی دیگر شعرهای طنز طولانی نیز ساختاری حسابشده ندارد.
با وجود این، آیا انتظار داریم شعر طنز در وقایع اجتماعی و سیاسی میدانداری کند و تأثیر بگذارد؟
این بحث، مفصل است و شاید جایش اینجا نباشد.
قبل از پاسخ به این سوال، وقتی در پاسخ به سوال قبلی گفتم رسانهها حمایت نمیکنند، منظورم حمایت از معدود شعرهای طنز موفق بود، وگرنه رسانه چرا باید از طنزهای بیتأثیر حمایت کند؟
این را هم گفتم تا جانب انصاف را رعایت کرده باشم!
* از وضعیت نامساعد طنز گفتید.
برای برونرفت شعر طنز از شرایط فعلی، چه راهکاری به ذهن شما میرسد؟
برای بالندگی شعر طنز ایران، ابتدا باید قبول کنیم که طنزپردازی کاری کاملاً اصولی و جدی است، نه تفننی!
بعد در پی آموزش صحیح مستعدان این عرصه باشیم.
به قول ورزشیها از تیمهای پایه شروع کنیم!
دفتر طنز تهران مدتی است طرحی آموزشی را در کل کشور دنبال میکند به نام «قلمه».
چنین اقداماتی بسیار مفید است.
از دیگرسو صداوسیما و دیگر رسانهها نیز باید به شعر طنز بها دهند.
شاید یکی از کارهای مفید در این زمینه تلفیق شعر طنز با ریتم یا موسیقی است که طبیعتاً تأثیر بیشتری در مخاطب خواهد داشت.
مانند طنزهای ریتمیک یا موزیکال دهه شصت و هفتاد که هم در رادیو و هم تلویزیون جایگاه و طرفداران خوبی داشت.
به عنوان نکته پایانی خوب است به این مسأله هم اشاره کنم که متأسفانه خبرگزاریهای ما ستون طنز ندارند و این ضعفی اساسی است.
امیدوارم در این زمینه خبرگزاری معتبر مهر آغازگر باشد انشاءالله.