افشای راز قتل پدر با خودکشی پسر
مردی که یکسال پیش پدر خود را کشته و موفق شده بود با صحنه سازی قتل را مرگ عادی جلوه دهد، با به جا گذاشتن دستنوشتهای راز قتل را فاش کرد.

کد خبر: 726169 | ۱۴۰۴/۰۵/۰۴ ۲۱:۵۴:۲۹
مردی که یک سال پیش پدر خود را کشته و موفق شده بود با صحنهسازی قتل را مرگ عادی جلوه دهد، با به جا گذاشتن دستنوشتهای راز قتل را فاش کرد.
به گزارش سایت جنایی، شامگاه پنجشنبه، ساعت ۱۰ شب، ماموران پلیس تهران از وقوع حادثهای تلخ در یک برج مسکونی باخبر شدند.
گزارشی از مرگ مشکوک مردی ۳۰ ساله دریافت شد که از بالکن طبقه دهم برج به پایین پرت شده و جان خود را از دست داده بود.
تیم جنایی به سرعت به محل حادثه اعزام و تحقیقات اولیه آغاز شد.
آنچه در ابتدا به نظر میرسید، احتمال خودکشی بود اما از آنجا که مرگ مشکوک به نظر میرسید، تیم جنایی راهی محل شد و بازپرس محسن اختیاری نیز در آنجا حضور یافت.
بر اساس اطلاعات اولیه، همسر متوفی در اظهارات خود به ماموران گفت: «شب حادثه در اتاق کناری بودم که ناگهان صدای مهیبی شنیدم.
به سرعت به سمت بالکن دویدم و متوجه شدم همسرم به پایین پرت شده است.» او همچنین عنوان کرد که همسرش از حدود شش ماه پیش، یعنی از زمان ازدواجشان، به دلیل مشکلات روحی و روانی تحت درمان بوده و گاهی رفتارهای آزاردهندهای از خود نشان میداد.
این زن جوان افزود که همسرش سابقه بستری شدن به دلیل افسردگی شدید داشته و حتی گاهی صحبتهایی درباره خودکشی مطرح کرده بود.
این در حالی بود که با کشف دستنوشتهای از متوفی، مورد به پروندهای پیچیده و جنایی تبدیل شد که پرده از راز قتل پدر این مرد توسط خودش برداشت.
در جریان بررسیهای تیم جنایی، دستنوشتهای در اتاق متوفی کشف شد که محتوای آن، شوک بزرگی به پرونده وارد کرد.
مرد ۳۰ ساله در دستنوشتهاش به قتل پدرش اعتراف کرده بود.
او نوشته بود: «پس از فوت مادرم، سالها با پدرم زندگی کردم.
برادر و خواهرهایم ازدواج کرده بودند و من به دلیل مشکلات روحی و افسردگی، همچنان با پدرم بودم.
دارو مصرف میکردم، اما همیشه فکر میکردم پدرم مرا آزار میدهد.
یک سال پیش، در اوج عصبانیت، وقتی پدرم خواب بود، بالشی روی صورتش گذاشتم و او را خفه کردم.
بعد به برادر و خواهرهایم زنگ زدم و گفتم پدر به دلیل پریدن غذا در گلویش خفه شده و فوت کرده است.
به اورژانس هم همین را گفتم.
آنها باور کردند و پدرم را بدون کالبدشکافی دفن کردیم.»
او در ادامه دستنوشتهاش توضیح داده بود: «بعدها متوجه شدم اشتباه بزرگی مرتکب شدهام.
پدرم انسان مظلومی بود و همیشه از من که مشکلات روحی داشتم مراقبت میکرد.
عذاب وجدان امانم را برید.
شش ماه پیش با امید فراموش کردن این اشتباه با همسرم ازدواج کردم، اما نتوانستم خودم را ببخشم.
قصد داشتم موضوع را به همسرم بگویم، اما میترسیدم مرا ترک کند.
در نهایت تصمیم گرفتم با خودکشی به این عذاب پایان دهم.»
ماموران در ادامه تحقیقات، با برادر و خواهرهای متوفی تماس گرفتند.
آنها تایید کردند که پس از مرگ مادرشان، برادرشان آخرین فردی بود که با پدرشان زندگی میکرد.
به گفته آنها، پدرشان همیشه از این مرد مراقبت میکرد و حتی به دلیل شرایط روحی او، بیشتر اوقات در خانه بود و داروهایش را تحت نظر داشت، اما برادرشان گاهی پدر را آزار میداد.
آنها افزودند: «یک شب برادرمان تماس گرفت و گفت حال پدرمان بد است.
وقتی رسیدیم، پدر فوت کرده بود.
او گفت غذا در گلوی پدر گیر کرده و باعث خفگیاش شده است.
ما هم بدون انتقال جسد به پزشکی قانونی، جواز دفن گرفتیم و او را به خاک سپردیم.»
با این حال، برادر و خواهرها اظهار داشتند که مدتی بعد به ماجرا مشکوک شدند، اما چون مدرکی نداشتند و پدرشان دفن شده بود، از پیگیری منصرف شدند.
اکنون اما انگیزهای جدیدی برای پیگیری این پرونده دارند.
آنها معتقدند اگر ثابت شود برادرشان قاتل پدرشان بوده، ارثی که پس از مرگ او به همسرش میرسد، باید مورد بازنگری قرار گیرد و به همسر متوفی تعلق نگیرد.
به همین دلیل، خانواده اصرار دارند که این موضوع به صورت کامل بررسی شود.
تیم جنایی در حال حاضر تحقیقات خود را برای راستیآزمایی اعترافات دستنوشته و اظهارات خانواده ادامه میدهد.
به این ترتیب، بررسی مرگ پدر این خانواده با بررسی شواهد احتمالی دیگر در دستور کار قرار دارد.