هاآرتص: ترامپ هیج دستاوردی در لبنان و سوریه نداشته است
به اعتقاد یک تحلیل گر برجسته اسرائیلی، به رغم تمامی ادعاهای ترامپ او همچنان دستاورد مشخصی در بعد دیپلماتیک در لبنان و سوریه ندارد.

به گزارش گروه عبری خبرگزاری تسنیم، تسفی بارئیل تحلیلگر ارشد روزنامه هاآرتص در یادداشتی که امروز شنبه در وبسایت این رسانه منتشر شد تاکید کرد، تام باراک، سفیر آمریکا در ترکیه و فرستاده ویژه این کشور در سوریه و لبنان، در این رابطه به شدت شفاف سخن گفت و اعتراف کرد، هیچ نتیجهای در کار نیست، نه تهدیدی و نه فشاری علیه اسرائیل وارد نمیکنیم ما فقط به شکل داوطلبانهای برای پیشبرد مسایل به سوی حل شدن تلاش می کنیم.
او با این سخنان و با این وضوح و صراحت، سفر خود را این هفته در لبنان به پایان رساند، اما اگر حتی جای شک و شبههای هم بود، باراک به این گفته هم افزود، هیچ جای مذاکرهای در رابطه با سلاح حزب الله وجود ندارد.
باراک سرمایه دار 78 ساله موفقی است که دارای رزومه خوبی است، او تحصیلات گسترده حقوقی داشته و در معاملات ملکی چند صد ملیون دلاری هم ید طولایی دارد، فعالیتهای سیاسی او به دوره اول انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باز میگردد که مدیر کارزار انتخاباتیاش بود، و دوستیاش با رهبران حزب جمهوری خواه و رهبرانش هم به روزهایی باز میگردد که او میزبان اسبهای رونالد ریگان در مزرعه شخصیاش در کالیفورنیا بود.
او اکنون یک دیپلمات است که بین آنکارا، دمشق و بیروت در تردد میباشد، سفری که ظاهرا ناامید کننده است.
لبنان موطن اجداد او محسوب میشود که از سال 1900 از آن به ایالات متحده مهاجرت کردند و بعد از 125 سال نواده آنها به دنبال سر و سامان دادن به موطن اجدادی خویش است!
این هفته باراک سومین دور از سفرهای خود را به لبنان انجام داد اما در این دور لهجه او از دیپلماتیک به تهدید و وعده و عید تبدیل شد، او 19 ژوئن سلسله پیشنهادات و خواستههایی را به مسئولین لبنانی تسلیم کرد که در میان آنها خلع سلاح کامل حزب الله هم دیده میشد، این خلع سلاح صرفا به جنوب لیطانی مربوط نمیشود بلکه تمامی لبنان را شامل می گردد، در کنار آن اصلاحات اقتصادی و تعطیلی موسسات مالی مرتبط با حزب الله و نظارت شدید بر گذرگاههای مرزی برای جلوگیری از قاچاق سلاح هم هست.
لبنان هم در مقابل از کمکهای آمریکایی شامل تشویق تاجران خارجی عرب و غربی برای سرمایه گذاری در این کشور بهره مند خواهد شد تا به این کشور برای بازسازی خرابیها کمک شود.
در عین حال با توجه به درک شرایط سیاسی حاکم بر لبنان، ایالات متحده هم قول میدهد تا مسئله شرایط ادامه حضور حزب الله را به عنوان یک حزب سیاسی آن هم بعد از خلع سلاح شدن بررسی کند.
در حالی که ساختار حاکم بر لبنان از جمله جوزف عون رئیس جمهور این کشور به باراک تعهد خود را به انجام این کار اعلام کرد، در مقابل خواهان اجرای قطعنامه 1701 توسط اسرائیل و عقب نشینی از نقاط پنجگانه اشغال شده در عمق خاک لبنان گردید و از واشنگتن خواست تا اسرائیل متعهد شود به آتش بس پایبند بماند، حزب الله هم دقیقا همین خواسته را اعلام و تاکید کرد که تا زمانی که اسرائیل بر بخشهایی از خاک لبنان تسلط داشته باشد، سلاح خود را تسلیم نخواهد کرد، اینگونه بود که باراک به شکست آتش بس اعتراف و بر اهمیت یافتن طرح جایگزینی برای آن تاکید نمود.
علاوه بر آن باراک پس از آنکه دولت لبنان را به یک مهلت زمانی دو ماهه ملزم کرده بود و تاکید داشت که خلع سلاح باید طی دو ماه به اتمام برسد، بعد از شنیدن این پاسخها اعلام کرد خبری از جدول زمان بندی شده نیست، مسئله سلاح هم یک مسئله داخلی لبنانی است اگر میخواهند خلع سلاح بکنند و اگر نمیخواهند نکنند، چون بعد از آن خودشان عواقب هر نوع تصمیمی را متحمل خواهند شد و اگر لبنان تصمیم لازم را نگیرد ایالات متحده از این روند خارج خواهد شد.
به زعم این تحلیلگر صهیونیست، در میان این اظهارات متناقض باراک، به سختی میتواند سمت و سوی سیاستهای آمریکا را به شکل واضح و به هم پیوستهای مشخص کرد.
آیا جدول زمان بندی شدهای وجود دارد یا این امر یک مسئله داخلی لبنانی است؟
آیا ایالات متحده به شکل گیری یک راه حل کمک میکند یا صرفا موضع تهدید کننده به مجازات لبنان را دارد؟
آیا آتش بس تنها روی کاغذ است و اسرائیل اجازه انجام هر کاری را در خاک لبنان دارد؟
یا آنکه ایالات متحده همچنان خود را متعهد و دارای توانمندی مجبور کردن اسرائیل به کرنش در مقابل شرایط تدوین شده را دارد؟
مهمتر از همه این موارد، آیا باراک این بار موضع یک آبنبات فروش در کنار ساحل را ایفا میکند که اگر نخرید میروم، یا آنکه قصد دارد برای یک دور دیگر مجددا به بیروت بازگشته و مذاکرات را از سر بگیرد.
در بخش دیگری از این تحلیل آمده است، مسئله تعجب آورتر و حیرت انگیز تر آن است که باراک تاکید میکند که ایالات متحده نمیتواند اسرائیل را مجبور به اجرای کامل توافق آتش بس کند.
این در حالی است که در سوریه هم حملات اسرائیل همچنان ادامه دارد و واشنگتن خود را در توقف این حملات ناتوان میبیند.
تسفی هارئیل در این رابطه میپرسد، کسی که چند هفته پیش داعیه آن را داشت که مانع از ادامه جنگ بین اسرائیل و ایران شد و جنگندههای اسرائیلی را از مسیر حمله به ایران بازگردانده و در اندیشه زمینه سازی برای پیوستن لبنان به توافقنامههای ابراهیم بود، امروز اینگونه فلج و ناتوان شده است؟
او در این رابطه نتیجه گیری میکند، به انتظار نتایج سیاسی این فرایند، باید گفت که سوریه و لبنان میتوانند دو نمونه بارز از نحوه شکل گیری دیپلماسی منطقهای ایالات متحده باشند.
هر دو کشور در هدف راهبردی مشابه یکدیگر میباشند، در هر دو کشور واشنگتن به دنبال تشکیل دولتی متحد و با ثبات بود، به نحوی که دولت مرکزی بتواند حاکمیت خود را بر تمامی خاک خود بسط داده (و با سرکوب گروههای مقاومت) ایالات متحده را از دخالت مستقیم در چنین مسایلی معاف کند.
انتهای پیام/