ورق زدن تاریخ با نام شهیدان؛ میراث سربازان هرمزگان در مرصاد
پنجم مرداد نماد بالندگی مردان و زنانی است که از غرب تا جنوب، دست در دست هم، قصه وطن را دوباره نوشتند؛ روایت سربازان وطن از هرمزگان تا کرمانشاه که در آتش فروغ جاویدان خاموش نشدند و جان شان را پیشکش امنیت کردند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از بندر عباس، پس از پذیرش قطعنامه 598، ایران زخمی اما استوار، پنجم مرداد را با اسم «مرصاد» بر پیشانی تاریخ خود حک کرد، فروغ جاویدانی که به نیت اشغال ایران، با نقشه و حمایت بعثیها، در اسلحه و خیانت منافقین شعلهور شد، اما خاموشی آن، نه به دست تاریخ که به تیغ سربازان و بسیجیان بینام و نشان رقم خورد.
پنجم مردادماه در تقویم رسمی کشور به اسم روز ملی کرمانشاه نامگذاری شده و دلیل این نام گذاری عملیات شکوهمند مرصاد در تاریخ پنجم مرداد ماه سال 1367 است، روزی که سازمان مجاهدین خلق( گروهک منافقین) با چراغ سبز صدام دست به عملیاتی موسوم به مرصاد (فروغ جاویدان) زدند و رزمندگان و سربازان زیادی برای بازپس گیری مناطق اشغال شده جانفدا شدند.
فروغ جاویدان عملیاتی بود که فرماندهی آن را شخص مسعود و مریم رجوی برعهده داشتند و با در اختیار داشتن 25 تیپ که در مجموع چهار تا پنج هزار نفر بود، برای تسخیر محورهای اسلام آباد، کرمانشاه، همدان، قزوین، تهران در نظر گرفته شده بود.
طبق برنامهریزیهای انجامشده، در این روز، یگانهای ارتش بهاصطلاح آزادیبخش از قرارگاه خود در عمق خاک عراق حرکت کرده و ساعت 16 با عبور از مرز خسروی عملیات خود را آغاز کرد؛ از آنجا که بیشتر نیروهای ایرانی در جبهههای جنوب حضور داشتند، عناصر سازمان با کمترین درگیری ممکن، وارد کرند شدند و همزمان با این حرکت سازمان، عراق نیز با اجرای آتش سنگین توپخانه، از عملیات پشتیبانی میکرد و همین امر باعث شهادت عدهای از روستائیان منطقه شده بود.
در ادامه عملیات فروغ جاویدان، شهر اسلامآباد نیز به تصرف نیروهای سازمان درآمد، هرچند در آغاز عملیات نیروهای سازمان توانستند در عرض 24 ساعت خود را به 34 کیلومتری کرمانشاه برسانند، اما برخلاف تصور مسئولان سازمان، مردم هیچگونه همراهی با آنان نکردند، حتی پس از اطلاع از تجاوز مجاهدین خلق، درصدد مقابله برآمدند و به جبهههای جنگ اعزام شدند.
در روز ششم مرداد نیروهای سپاه پاسداران با اجرای عملیات مرصاد سد راه آنها شدند؛ پس از مقاومت نیروهای اندک سپاه و بسیج (در حد یک گردان) در دشت حسنآباد و زمینگیر شدن نیروهای دشمن در پشت ارتفاعات چهار زبر، به تدریج فرماندهی و نیروهای خودی برای آزادسازی مناطق تصرفشده و انهدام نیروهای منافقین، در منطقه متمرکز شدند.
در عملیات مرصاد 304 نفر اعم0 از نیروهای کادر ارتش، سرباز ارتش، پاسدار، دانشجو، دانشآموز، روحانی، کارگر، معلم، بسیجی، جهادگر و غیره به شهادت رسیدند و بنابر اعتراف منافقین در نشریه مجاهد در این عملیات بیش از 2 هزار نفر از افراد منافقین به هلاکت رسیدند.
خاطره سربازان هرمزگان؛ یادمانههایی به رنگ مرگ و مروارید
در این میان، استان هرمزگان نه تنها با دریای نیلیاش بلکه با خون سربازانش از «احمد جمالی گودویی، حسن طالبی و سعدون سعدانی» چه در غربت کرمانشاه و چه بر فراز امواج خلیجفارس، روایتگرِ حماسههای خاموش اما ابدی شد.
این چهار سرباز سرافراز استان هرمزگان در کنار سایر سربازان وطن جان خود را در طبق اخلاص گرفته و مردانه جنگیدند تا منافقان کوردل و دشمنان انقلاب را شکست داده و آرامش و امنیت را به مردان و زنان سرزمینمان هدیه کنند.
آنان، همراه با سرداران و امیرانی چون صیاد دلها، در کنار هزاران شهید گمنام و نامدار، طومار گروهک منافق را پیچیدند و امنیت را به سینه ایران بازگرداندند.
ورق زدن تاریخ با نام شهیدان؛ میراث سربازان هرمزگان در مرصاد
شهید «احمد جمالی گودویی» زاده یکم دیماه 1347 در شهرستان بندرعباس و یادگار یوسف و مریم است که تا پایان دوره راهنمایی درس خواند به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت وی هرچند سوم مردادماه سال 1367 در اسلامآباد غرب به شهادت رسید اما تا کنون اثری از پیکر مطهر گمگشته یوسف و مریم به دست نیامده است.
مزار یادبود او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد.
شهید «حسن طالبی» یادگار محمد و عاشیه که سوم آذرماه سال 1347، در روستای چاه مسلم شهرستان بندرلنگه دیده به جهان گشود و تا اول راهنمایی هم درس خواند.
این یادگار شهرستان مروارید، لنج و دریا نهم مرداد 1367، در سوون بانه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به پا، شهید شد.
مزار او نیز در زادگاهش واقع شده است.
از دیگر شهدای عملیات مرصاد «شهید سعدون سعدانی» است که یکم مردادماه سال 1343 در شهر بندرکنگ از توابع شهرستان بندرلنگه به دنیا آمد.
یادگار محمد و شریفه با نان جاشویی پدرش در این شهر بندری و پررونق تجارت لنگه بزرگ شد و تا دوم راهنمایی درس خواند، این سرباز وطن در این سالها در سواحل زیبای مروارید خلیجفارس یار و همراه پدر خانواده بود.
سعدون وقتی به سن سربازی رسید برای ارتش انتخاب شد و درست زمانی که حدود 24 ساله در منطقه اسلام آباد غرب در کنار رزمندگان دفاع مقدس از کشور دفاع میکرد که منافقین کورددل با چراغ سبز صدام دست به عملیاتی موسوم به مرصاد (فروغ جاویدان) زدند و زمانی که اعلام شد در منطقه اسلامآباد غرب نیاز به نیرو برای مقابله با تهاجم این گروهک دارد.
او نیز مانند بسیاری از سربازان کشور با رزمندگان اسلام همراه شد و سوم مرداد 1367، در محور اسلامآبادغرب ـ کرندغرب هنگام درگیری با نیروهای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بر اثر اصابت ترکش به سینه، آسمانی شد.
پیکر او را در زادگاهش به خاک سپردند.
شهید«حسنعلی انصاریزاده» به عنوان شهید عملیات مرصاد معرفی شده که در روستای ده شیخ از توابع شهرستان بافت به دنیا آمده است، این یادگار خلیلالله و فاطمه تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت، سال 1360 ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد و به عنوان سرباز ژاندارمری راهی جبهههای نبرد شد.
وی نیز مانند سعدون شهر مروارید خلیج فارس دقیقا روز سوم مرداد 1367 در سومار توسط نیروهای بعثی بر اثر اصابت ترکش به صورت و پشت، شهید شد و بعد نیز پیکرش را به زادگاهش فرستادند و در همان جا به خاک سپرده شد.
از دشتهای حسنآباد تا سواحل خلیجفارس؛ طلوع دوباره امنیت در سایه شهدا
آری پنجم مرداد، مرز بین تاریکی و نور در تاریخ ایران است؛ روزی که ارتش و جوانان گمنام وطن، با جان خویش قلادههای خیانت را از گردن سرزمین برداشتند و امنیت را چون خورشیدی دوباره بر افق این خاک نشاندند، از مرصاد تا امروز، راه سربازان ایران تنها یک مسیر بوده: «ایستادگی با عزت نسلی که دیروز با گلوله و امروز با موشک هاپیرسونیک فتاح و خیبر، اشک و دعا، پرچم وطن را بر افق تاریخ برافراشتهاند؛ سینهبهسینه از کرمانشاه تا بندرعباس.
امروز نیز سربازان دهه 1404، همچون «مجتبی علی اکبری، حامد ربانی و مهران منوری»، همان راهی را رفتند که سربازان دهه 60 آغاز کردند؛ راهی که آرامش را به مادران داغدیده و عزت را به خاک وطن هدیه کرد، دست در دست صیادها و فرماندهانی که حتی لحظه حمله، نماز شکر بجا آوردند و خدا را بر هلاکت دشمنان اسلام سپاس گفتند.
نقشه دشمن هر بار بر سنگ غیرت این سرزمین شکست خورده است؛ چه منافقانی که با حمایت صدام آمدند و چه صهیونیستهایی که خواب خیانت میبینند.
قصه، قصه مردانگی جوانان ماست؛ از لنگه، هرمز و بندرعباس در هرمزگان تا اسلامآباد غرب و دشتهای حسنآباد در کرمانشاه.
تداوم خط شهادت؛ از آتش مرصاد تا همدلی مقابل صهیونیستها
سال 1367 عملیات غرورانگیز مرصاد، شکست مشترک صدام و منافقین در عملیات فروغ جاویدان بود و امروز درس عبرتی برای جریانهای ضد انقلاب و پادوهای نظام سلطه و صهیونیست است که بدانند سربازان وطن ایران اسلامی همیشه با چشمانی بیدار در کنار مردم و رهبری هستند و اجازه نمیدهند خودفروختهها با آبروی نظام مقدس که حاصل خون هزاران سرباز وطن است، بازی کنند.
در روزهای که سربازان وطن موشکی برای نابودی منافقین و بعثیها نداشتند این اراده ایمان آنان بود که باعث شکست و نابودی بیش از 2 هزار نفر از افراد منافقین در عملیات مرصاد شد اما درست 37 سال بعد در خرداد و تیرماه 1404 ایران موشکی با موشکهایش جوابهای دندانشکنی به دوناهمسایه(آمریکا و اسراییل جنایتکار - در حملات اول تیر هواپیماهای نظامی بی 2 حامل بمبهای سنگرشکن از سمت غرب وارد آسمان ایران شدند و زیردریایی امریکایی نیز از جنوب موشک شلیک کردند-) به قلب تلآویو و پایگاه نظامی آمریکا در"العُدید" قطر داد.
بیشک 23 خرداد ماه 1404 و دفاع مقدس 12 روزه در برابر تجاوزات اخیر رژیم صهیونیستی یکی از مهمترین مقاطع انقلاب اسلامی به شمار میرود که نه تنها فرماندهان ارشد سپاه و خانوادههایشان، دانشمندان هستهای، ورزشکاران نوجوان و جوان و جمعی از مردان، زنان و کودکان بیگناه به شهادت رسیدند.
همچنین بالغ بر 57 شهید رشید و تهمتنِ ارتش جمهوری اسلامی ایران در اوج حملات دشمن تا آخرین نفس ایستادند و سربازانی وظیفه از جمله «رضا محرمی، علیرضا ناصری، رسول رضایی و مهدی معرفتی» نیز در این راه برای وطن «جانفدا» شدند.
از مادران دهه شصت تا مادران دهه چهارصد؛ آرزوهای زیبا، قصه ماندگار
«مجتبی علی اکبری»، «حامد ربانی» و «مهران منوری» نیز سه تن از سربازان سرافراز و غیور منطقه یکم امامت نیروی دریایی راهبردی ارتش در بندرعباس بودند که در تعرض رژیم صهیونیستی به خاک ایران اسلامی به شهادت نائل آمدند، پدر و مادران این سربازان وطن نیز همان آرزوی زیبا مادران دهه شصت داشتند.
این سربازان امروز وطن همانند راستقامتان دیروزی هستند که دههها بعد در برابر صهیونیستهای کودککش، همانند مدافعان جان برکف در مرصاد، جان خود را فدای زنان و کودکان این مرزوبوم کردند تا ثابت کنند همیشه و در همه حال آماده دفاع از وطن هستند.
در مرزهای این سرزمین، آفتاب هر روز با نام شهیدی طلوع میکند که آرزوی مادرش دامادی بود، و امروز با تصویر نهالهایی جوانتر از همیشه در حریم باغ بزرگ ایران قد برافراشتهاند.
اگر دیروز دشمن با پیالهای از خیانت سر بر آستان مرصاد کوبید، امروز با فهمیدن طعم تلخ شکست سایههایش را در سرزمینهای دور گرفته است؛ اما پرچم ایران، در دستان سربازانش، از دشتهای لرزان دهه شصت تا افقهای روشن فردا پراکنده بادهای فتنه را پس میزند.
صلابت این سرزمین، مرهون آغوشهای پرمهر مادران و غیرت سربازانش خواهد ماند؛ چه آنان که در مرصاد پای عهد گذاشتند و چه آنان که هر روز در برابر متجاوز، دوباره نام وطن را فریاد میزنند.
این است سرگذشت سرخفامِ وطن؛ از «مرصاد» آسمان غرب تا «وعده صادق 3» در تهران و کنار آبهای خلیجفارس، تداوم حماسهای که در خون جوانان جنوب، غرب و شرق این سرزمین جاری است.
در سرزمین قصههای خون و آفتاب، دشنهها همیشه از غلاف بیروناند؛ گاه در هیبت مهاجمی از غربت، گاه در نقاب دوستی از میان خانه.
از مرصاد تا امروز، گامهای استوار مردم، قطرههای جوشان خون شهیدان و شعله همدلی، ایران را نگه داشته است.
فتنهها میآیند و میروند؛ اما نام فداکاران و سربازان وطن بر پیشانی فردای این سرزمین خواهد درخشید.
و در پایان این دیار اما، رسمش همیشه ایستادگی بوده و هست، نخلهای خسته، هر بار با خون سربازان وطن، سبزتر میشوند و پرچم ایستادگی و مقاومت، در دست کودکان امروز به عنوان سربازان و فرماندهان آینده، چرخانده میشود.
گزارش از: فرنگیس حمزهیی
انتهای پیام/