خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

شنبه، 04 مرداد 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

میراث احمدآقا به روایت چهره‌های سیاسی

مشرق | سیاسی | شنبه، 04 مرداد 1404 - 10:06
توکلی را نمی‌شد یک چهره صرفاً منتقد، دولتی، دانشگاهی یا انقلابی دانست؛ او ترکیبی از این‌ها بود و توانست سال‌ها هم درون قدرت باشد و هم موقعیت نقد آن را حفظ کند.
توكلي،سياسي،فساد،مجلس،احمد،انقلاب،روزنامه،اقتصادي،قرار،دولت، ...

به گزارش مشرق، کمتر سیاستمداری را می‌توان پیدا کرد که هم در قدرت باشد و هم منتقد آن، بی‌آنکه بخواهد از مسئولیت فرار کند.
هم وزیر باشد، هم استعفا دهد، هم در جایگاه سخنگوی دولت بنشیند و هم در قامت روزنامه‌نگاری مستقل به نقد همان دولت بپردازد.
احمد توکلی یکی از این معدود چهره‌ها بود.
نه خود را قهرمان می‌پنداشت و نه قدیس؛ اما معمولاً رفتارش در سیاست برخلاف رویه جاری قدرت پیش می‌رفت.
مسیری که از مبارزه دانشجویی آغاز شد و تا کرسی‌های مجلس، دولت و رسانه ادامه یافت اما هرگز او را در یک قالب ثابت نگه نداشت.
توکلی را نمی‌شد یک چهره صرفاً منتقد، دولتی، دانشگاهی یا انقلابی دانست؛ او ترکیبی از این‌ها بود و توانست سال‌ها هم درون قدرت باشد و هم موقعیت نقد آن را حفظ کند.
منتقد منصف؛ از موسوی تا هاشمی و احمدی‌نژاد
احمد توکلی، متولد ۱۳۳۰ در بهشهر، از اولین حلقه‌های انقلابیون دهه پنجاه بود که در دانشگاه شیراز تحصیل می‌کرد و در همان‌جا با جریان‌های مبارز ازجمله سازمان مجاهدین خلق آشنا شد.
او که چهار بار پیش از انقلاب توسط ساواک بازداشت و زندانی شد، در سال‌های زندان و با تغییر ایدئولوژی مجاهدین خلق از اسلام به مارکسیسم راهش را از آن‌ها جدا کرد و به یک نیروی اسلام‌گرای منتقد بدل شد.
این منش مستقل، بعدها نیز ویژگی بارز او ماند؛ چه در نقد موسوی، چه در چالش با هاشمی و خاتمی و چه در نقد با احمدی‌نژاد.
پس از انقلاب، توکلی بلافاصله وارد ساختار قدرت شد.
ریاست شهربانی و دادیاری انقلاب در بهشهر، آغاز مسیر او در فضای رسمی بود.
در سال ۱۳۵۹، به‌عنوان نماینده مردم بهشهر به مجلس اول رفت و با چهره‌هایی چون بازرگان، هاشمی‌رفسنجانی، فخرالدین حجازی و مهدی کروبی هم‌دوره شد.
ورود او به کابینه شهید رجایی و سپس دولت موسوی، نقطه‌عطفی مهم در کارنامه اوست.
وزیر کار و سخنگوی دولت بودن در یکی از بحرانی‌ترین ادوار جمهوری اسلامی ایران، مسئولیتی خطیر بود؛ اما اختلافات فکری با رویکرد اقتصاد دولتی موسوی، او را وادار به استعفا کرد.
بعدها وقتی در سال ۸۸ میرحسین موسوی تصمیم گرفت به دنیای سیاست بازگردد، توکلی این بار نه فقط در حوزه اقتصادی بلکه با وقوع اتفاقات در حوزه سیاسی نیز منتقد موسوی شد.
توکلی بعدها در شرح آن دوران گفت: «ما می‌گفتیم دولت باید در حد ضرورت دخالت کند، نه اینکه همه امور اقتصادی را دولتی کند.
این خلاف شرع و خلاف عقل است.» مخالفت او با نگاه چپ‌گرایانه موسوی، او را از دولت خارج کرد، اما به حاشیه نراند.
برعکس، او قلم را برداشت و در روزنامه «رسالت» به فعالیت‌های انتقادی‌اش ادامه داد.
کاندیدا برای دفاع از گفتمان، نه قدرت
احمد توکلی سه بار نامزد ریاست‌جمهوری شد.
بار اول در سال ۱۳۷۲ در شرایطی که همه تصور می‌کردند هاشمی بدون رقیب جدی پیروز خواهد شد، او آمد و فضای انتخاباتی را از رخوت خارج کرد.
هرچند با فاصله زیاد شکست خورد، اما پیام روشنی داد که نقد قدرت، مخصوص اصلاح‌طلبان نیست، البته رأی ۴ میلیونی در برابر هاشمی‌رفسنجانی رأی ضعیفی محسوب نمی‌شد.
بار دیگر در سال ۱۳۸۰ وارد رقابت با سیدمحمد خاتمی شد.
درحالی‌که به نظر می‌رسید می‌دانست از نظر رأی‌آوری شانسی ندارد، اما حضور او از نظر گفتمانی مهم بود.
شکست او در آن انتخابات، مقدمه‌ای شد برای بازگشت گفتمان عدالت‌خواهی به صحنه سیاسی.
گفتمانی که از ۱۳۸۱ با ائتلاف آبادگران در شورای شهر تهران آغاز شد، در انتخابات مجلس هفتم تثبیت شد و درنهایت در انتخابات ۱۳۸۴ به پیروزی احمدی‌نژاد رسید.
توکلی هیچ‌گاه در دام بازی‌های سیاسی نیفتاد.
با اینکه در ابتدا از احمدی‌نژاد حمایت کرد، به‌سرعت به منتقد او تبدیل شد.
نه تنها برخی وزرای او را در جلسه معارفه رد کرد، بلکه در مجلس نهم نیز از اصلی‌ترین مخالفان سیاست‌های اقتصادی دولت وقت بود.
او بارها ثابت کرد که تعلق جناحی، هیچ‌گاه کنشگری او را محدود نخواهد کرد.
عدالت‌خواه واقعی
احمد توکلی از معدود چهره‌هایی بود که نقد را درون‌جناحی آغاز کرد و ادامه داد.
او که از سال ۱۳۸۳ دوباره به مجلس راه یافت و سه دوره نماینده تهران بود، ریاست مرکز پژوهش‌های مجلس را نیز عهده‌دار شد و در کنار آن، رسانه‌هایی همچون «الف» و روزنامه «فردا» را نیز راه‌اندازی کرد.
روزنامه فردا تجربه‌ای متفاوت از روزنامه‌نگاری نخبه‌گرا بود که عمرش به‌خاطر استقلال مالی و فکری کوتاه شد؛ اما اثرش باقی ‌ماند.
در همین سال‌ها، او بیش از پیش به یک چهره عدالت‌خواه بدل شد.
در سال ۱۳۹۴ سازمان مردم‌نهاد «دیده‌بان شفافیت و عدالت» را تأسیس کرد و با زبان قانون و مدنیت با فساد مبارزه کرد.
پیگیری پرونده زمین‌خواری در قزوین، زمین ازگل و هشدارهای متعدد به مقامات درباره انحرافات ساختاری ازجمله فعالیت‌های مدنی او بود.
توکلی با وجود مسئولیت‌های سنگین، به زرق و برق قدرت آلوده نشد.
ساده‌زیستی او، چه در زندگی شخصی و چه در رفتارش با مردم و مسئولان، زبانزد بود.
در میان دانشجویان و بدنه جریان عدالت‌خواه، محبوبیت داشت.
مسلط به نهج‌البلاغه بود و گاه با استناد به آن، مسئولان را خطاب می‌کرد.
سلامت نفس او به‌گونه‌ای بود که حتی رقبای سیاسی نیز به آن اذعان داشتند.
شاید به همین خاطر بود که در سال ۱۳۹۶ به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام درآمد.
در همان دوران، درگیر بیماری سختی بود اما باز هم سکوت نکرد.
آخرین فعالیت‌هایش نشان می‌دهد که تا آخرین روزهای عمر، دغدغه فساد، تبعیض و انحراف را داشت.
نامه‌نگاری‌های پرحرارت، هشدارها و پیگیری‌های قضایی، او را به «وجدان بیدار نظام» بدل کرده بود.
سیاست‌ورزی بیرون از خط‌کشی‌های جناحی
احمد توکلی یک اصول‌گرا بود اما جناح و باند و فهرست انتخاباتی در عملکرد و مواضعش تأثیرگذار نبود.
او در دل ساختار قدرت بود، اما همیشه از درون آن نقد می‌کرد.
سیاستمداری که در دولت حضور داشت، اما وقتی احساس کرد مسیری خلاف عدالت در حال طی شدن است، استعفا داد.
در مجلس بود، اما وزرای دولت همسو را به چالش کشید.
رسانه داشت، اما از آن برای تبلیغ شخصی استفاده نکرد و به‌خاطر اصرار بر استقلال، حتی روزنامه‌اش را از دست داد.
او از اصول‌گرایان منتقد بود، اما اصول‌گرایی‌اش را نه به‌معنای تبعیت از جناح، بلکه به‌معنای وفاداری به اصول عدالت، شفافیت و سلامت می‌دانست.
سه بار شکست در انتخابات ریاست‌جمهوری را تجربه کرد، اما هرگز عقب ننشست و حضورش در صحنه سیاسی تأثیرگذار و جهت‌ساز بود.
توکلی، اهل نهج‌البلاغه و اهل قانون بود، اما سکوت در برابر فساد و تبعیض را جایز نمی‌دانست.
اهل تئوری بود، اما میدان سیاست را ترک نکرد.
با دانشجویان و جوانان رفیق بود و نقد را از نسل نوپای عدالت‌خواه با آغوش باز می‌پذیرفت.
توکلی سیاستمداری بود که می‌شد با او موافق یا مخالف بود، اما نمی‌شد صداقت و سلامت او را انکار کرد.
سیاستمداری که در قدرت ماند، اما هیچ‌گاه اسیر و تسلیم آن نشد.
احمد توکلی به دلیل سکته قلبی مدتی در بخش مراقبت‌های ویژه بستری بود و درنهایت روز چهارشنبه اول مرداد دار فانی را وداع گفت.
عباس سلیمی‌نمین: عدالتخواهی بود که در دام معامله‌گری‌ها نیفتاد
عباس سلیمی‌نمین، تاریخ‌پژوه، دوستی دیرینه‌ای با مرحوم احمد توکلی داشت.
رویکرد فسادستیزانه و عدالتخواهانه مرحوم توکلی در زندگی شخصی او نیز نمود عینی داشت؛ سلیمی‌نمین به صراحت به این موضوع اشاره کرد و البته به این نکته تأکید کرد که احمد توکلی از جمله عدالتخواهانی بود که اجازه نداد، رویکرد عدالتخواهانه او محل معامله و دادوستد افراد قرار گیرد.
در ادامه مشروح این گفت‌وگو را از نظر می‌گذرانید.
نقطه تمایز آقای توکلی با دیگر سیاستمداران را در چه می‌دانید؟
در مورد فرماندهان برجسته‌ای که از دست دادیم، حتی برخی از نیروهای اصولگرا به برخی از این فرماندهان جفا کردند که دنیاگرا شدند و خلاف منویات رهبری عمل می‌کنند.
اما زمانی که جان خودشان را در مسیر دفاع از ملت ایران و اطاعت از فرماندهی مقام‌معظم‌رهبری به اثبات رساندند، برخی باید از اینکه چنین القای بیرونی را دنبال کردند، شرمنده شوند.
در مورد شخصیت آقای توکلی نیز همین است؛ با وجود اینکه ۴ دوره نماینده مجلس بود، وزیر بود.
کنشگر قوی اجتماعی بود و مؤسسه قدرتمندی را رهبری می‌کرد؛ اما بسیار ساده‌زیست و برعهد و پیمان خود با مردم، پای فشرد و دنبال دنیا نرفت.
البته شبیه آقای توکلی بسیار داریم، منتها هرگز خودشان را در کانون نگاه مردم قرار نمی‌دهند، چون نمی‌خواهند دنبال دنیاگرایی بروند، برخی که مرتب می‌خواهند در کانون خبرها باشند و خودشان را مطرح کنند، گرایش خاصی دارند؛ اما شخصیت‌هایی مثل آقای توکلی، هیچ گرایشی به اینکه از سابقه خودشان بهره بگیرند، ندارند.
بعد از انقلاب ایشان یک لحظه از مقابله با آفات، غافل نشد.
با اینکه دچار مشکلات بود و بیماری داشت؛ اما اگر مطلبی را خطا می‌پنداشت شجاعانه وارد می‌شد، در مواردی ممکن بود تشخیصشان دقیق نبوده باشد، اما خالصانه وارد میدان می‌شد، پیگیری می‌کرد و همت خودش را در مسیر برطرف کردن برخی آفات می‌گذاشت.
هر حکومتی، قطعاً با آفاتی مواجه می‌شود، دوستداران مردم، باید مراقبت کنند که آفات فراگیر نشود و بتوانند آن‌ها را مهار کنند.
مرحوم آقای توکلی، واقعاً در این مسیر برعهد و پیمانش ماند و تمام تلاشش را کرد که ابتدا خودش از آفات مصون بماند و بعد هم تلاش کرد که جامعه را از آفات دور کند.
ما از فقدان ایشان در مجلس بسیار زیان دیدیم.
زمانی که در مجلس بودند، به عنوان یک وزنه ایفای نقش می‌کرد که نمایندگان مجلس دچار آفات نشوند و جلوی برخی آفات را سد می‌کرد.
متأسفانه نتوانستیم برخی شخصیت‌ها را در مجلس حفظ کنیم، مثل مرحوم آقای عماد افروغ.
آقای توکلی در هر شرایطی بر وظایف خودش پایدار ماند چه زمانی که در مجلس بود چه زمانی که نبود، تلاش زیادی برای مقابله با آفات کرد.
همان‌طور که اشاره کردید، رویکرد فسادستیزی آقای توکلی در زندگی‌شان هم ساری و جاری بود.
در این میدان اسوه بود.
زندگی بسیار ساده‌ای در یک آپارتمان بسیار کوچکی داشت.
در حالی که وزیر بود و خیلی وزرا در پایان دوره‌شان از رئیس‌جمهور امکاناتی می‌گرفتند، او هرگز وارد این میدان‌ها نشد، از هیچ‌کس هدیه قبول نمی‌کرد.
من خودم ناظر و شاهد این موارد بودم.
از ابتدای انقلاب با آقای توکلی آشنا شدم و نزدیک‌به ۴ دهه و اندی است که ایشان را از نزدیک می‌شناسم، با یکدیگر دوستی زیادی داشتیم در حالی که خیلی با ایشان همفکری نداشتم؛ اما احترام ویژه‌ای برای آقای توکلی و آقای نبوی قائل بودم که او هم در روزنامه رسالت بود و از شخصیت‌هایی است که باید پیش از اینکه از دستش دهیم، قدرشان را بدانیم.
علت تأکید من این است که شخصیت‌های برجسته‌ای در انقلاب داریم که علت بقای انقلاب ایران نیز همین چهره‌ها بودند که بدون هیچ حاشیه‌سازی کارشان را انجام می‌دهند.
عرض کردم من به لحاظ جهت‌گیری سیاسی با جریان روزنامه رسالت همراه نبودم؛ اما وقتی با این عزیزان از نزدیک آشنا شدم و سلامت آن‌ها و مراقبت آن‌ها را از نفس خودشان مشاهده کردم، برایشان احترام قائل بوده و هستم.
آقای توکلی رویکرد فسادستیزانه داشتند، چقدر رویکردی که ایشان در مبارزه با فساد داشتند در جامعه امروز ما و در مواجهه با فساد، بسط پیدا کرده است؟
جریان عدالتخواه در جامعه ما، متأسفانه عموماً به عنوان یک امکان مورد داد و ستد قرار می‌گیرد به این معنی که کسانی که راه پیدا کرده و حواشی درست می‌کنند، بعد خریداری می‌شوند.
یکی از آفت‌های قدرت، همین است.
وقتی در وزارت قرار می‌گیرید، در عین حال که خدماتی انجام می‌دهید، آفاتی هم ایجاد می‌کنید، وقتی در یک جایگاه اجتماعی قرار می‌گیرید هم می‌توانید آفات و خدماتی داشته باشید.
هر قدرتی مورد توجه فرصت‌طلبان قرار می‌گیرد.
وزیر به این دلیل مورد توجه قرار می‌گیرد که یک امضایش می‌تواند، مبالغی را جابه‌جا کند و انحصار به وجود بیاورد، لذا مورد توجه فرصت‌طلبان قرار می‌گیرد.
یک فرد عدالت‌طلب نیز همین است، زمانی که فردی اسم و رسمی در عدالت‌طلبی پیدا می‌کند، مورد توجه فرصت‌طلبان قرار می‌گیرد و آن‌هایی که می‌خواهند رقیب خودشان را حذف کنند به فرد عدالتخواه مراجعه می‌کنند و می‌خواهند پروژه‌ای را در مورد رقیبشان دنبال کند، متأسفانه چنین چیزی وجود دارد اما در مورد آقای توکلی این آفت را ندیدیم.
او شخصیتی است که می‌تواند یک نهاد مردمی ایجاد کند و این نهاد هم تأثیرگذار باشد؛ اما از آفات معامله‌گری قدرت به دور است.
الان بسیاری از به اصطلاح عدالت‌طلبان وارد معامله‌گری شده و پروژه‌گیر شدند، نمی‌گویم این در مورد همه عدالت‌طلبان صادق است؛ اما متأسفانه باید گفت که خیلی از افرادی که ابتدا با عدالت‌طلبی آغاز کردند و نامی پیدا کردند، وارد معامله‌گری شدند.
احزاب، گروه‌ها برای اینکه رقیب را از میدان خارج کنند، حاضرند، هزینه‌های کلانی را صرف کنند.
وقتی یک روزنامه را در آستانه انتخابات به خدمت می‌گیرند و آن روزنامه همه هدفش را تخریب قرار می‌دهد، افراد را نیز همان‌طور به خدمت می‌گیرند.
آقای توکلی از آن نوع عدالت‌طلبان نبود که خودش را در معرض معامله‌گری قرار دهد.
می‌توانست، اما هرگز در این مسیر حرکت نکرد.
شاید در مواردی، تشخیصش در ابتدای امر دقیق نبود؛ اما در صداقت و سلامت ایشان تردیدی وجود نداشت.
ایشان در طول فعالیت سیاسی خودشان هم رویکردی فراجناحی داشتند.
آقای توکلی برای دو جریان نامطلوب بود؛ یکی تندروهای اصولگرا و یکی تندروهای اصلاح‌طلب.
در حالی که آقای توکلی بارها از نیروهای اصلاح‌طلب دعوت کرد که بیایند گفت‌وگو کنند و روی اشتراکات تأکید کنند، همان نیروهای تندروی اصلاح‌طلب، اجازه ندادند که چنین گفت‌وگوهایی بین شخصیت‌های سالم اصلاح‌طلب و اصولگرا شکل بگیرد.
علی‌رغم اینکه در موضع‌گیری می‌گفتند که اقدام درستی است باید گفت‌وگو صورت گیرد، اما به هیچ عنوان حاضر نشدند که گفت‌وگو را پیگیری کنند.
محمد عطریانفر: ذیل پارادایم «احمد توکلی» حرکت می‌کرد
محمدعطریانفر عضو حزب سازندگی که آشنایی نزدیکی با دکتر توکلی داشته است در عین اینکه اشاره می‌کند در مواردی با آقای توکلی هم‌نظر نبوده اما تأکید دارد که آقای توکلی مشی و منش خودش را داشت و ذیل پارادایم احمد توکلی حرکت می‌کرد.
در ادامه مشروح این گفت‌وگو را از نظر می‌گذرانید.
آقای توکلی را به چه چیزی می‌شناسید؟
آقای دکتر احمد آقای توکلی از دوستان بنده بودند.
طبعاً وقتی در مقام تبیین شخصیت و معرفی چهره آقای احمد توکلی برمی‌آییم، اگر بخواهیم از منظر انصاف و خداشناسی و خداترسی در موردشان اظهارنظر بکنیم، فکر می‌کنم باید در همان آغاز، نسبت به ایشان در دو فصل یا سرفصل صحبت بکنیم؛ یکی شخصیت فردی، اخلاقی، انسانی و اسلامی ایشان و دیگری چهره مبارزاتی ایشان.
آقای احمد آقای توکلی از چهره‌های پرسابقه امر مبارزه در عصر ستم‌شاهی بودند.
ایشان در شیراز تحصیل می‌کردند و بارها توسط ساواک بازداشت شدند، دوستانی که از نزدیک در زندان با ایشان مرتبط بودند، از جمله آقای دکتر هادی خانیکی، تصویر بسیار مثبت و ارجمندی از آقای احمد آقای توکلی ارائه می‌کنند.
ایشان به‌خاطر مبارزاتش موفق نشد تحصیلات خود را به اتمام برساند و اخراج شد.
بعد از انقلاب، مجدداً رفت و تحصیلات خودش را در رشته دیگری به پایان رساند.
آقای توکلی رشته مهندسی را در دانشگاه شیراز تحصیل می‌کرد، ولی بعد از انقلاب رشته اقتصاد را انتخاب کرد و تحصیلاتش را تا مراتب دکترا از دانشگاه ناتینگهام انگلستان به اتمام رساند.
در جنبه‌های فردی شخصیتی دوست‌داشتنی بود؛ انسان بسیار متواضعی بود، آدم متوکلی بود، انسان تلاشگری بود که به‌شدت می‌خواست نشان دهد که قول و فعلش یکسان است.
انسان ساده‌زیستی بود، رفتارهای کاملاً مردمی داشت و واقعاً دلبسته ملت و کشور بود.
بیشتر چهره متدین و مذهبی ایشان بر چهره ملی‌اش غلبه داشت.
اگر از این عبور کنیم و به صفت دلبستگی و تعلق خاطری که به نظام و انقلاب ایران داشت اشاره کنیم، او یک دولتمرد هم بود.
حیات سیاسی و فعالیت‌های سیاسی ایشان را چطور می‌دیدید؟
خیلی تابع سیاست‌های دیگران نبود و برای خودش سرمشق مشخصی داشت، ذیل پارادایم «احمد توکلی» شناخته می‌شد و موفق بود که به‌هرحال بخشی از آرای جامعه را به سمت خود جذب کند.
من تجربه‌ای که شخصاً دارم این است که این برادر عزیز در سال ۱۳۷۲، در دوره دوم آقای هاشمی، رقیب ایشان شد.
یکی دو نفر دیگر هم بودند؛ چهار نفر بودند.
ولی آقای توکلی، چهار میلیون رأی آورد، در زمانی که آقای هاشمی‌رفسنجانی ۱۰ میلیون رأی بیشتر نداشت.
طبیعتاً بخشی از نیروهای منتقد دولت آقای هاشمی‌رفسنجانی تمایل به سمت آقای توکلی پیدا کردند.
این، یک نوع هماوردی کاملاً هوشمندانه و مهم بود.
من خاطرم است که خود آقای هاشمی‌رفسنجانی چنین تصور و توقعی نداشت که رقیبش بتواند چهار میلیون رأی بیاورد.
ولی ایشان آورد.
فکر می‌کنم آن دوره، آغاز یک تحول در ساحت سیاست حوزه اصول‌گرایی کشور بود.
در آن فرایندی که ما در تاریخ تجربه کردیم، گفتمان چپ، گفتمان غالب ایران بود.
نهایتاً آقای هاشمی هم که گفتمان اعتدال و سازندگی را پیش گرفت، خودش برخاسته از بدنه چپ سیاسی کشور بود.
ولی در هر حال، آن رقابت و آن هماوردی و رأی مؤثر، آغازی شد برای اینکه جریان‌های اصول‌گرا در مقاطعی بعد از رحلت امام بتوانند شخصیت خود را بازیابی کنند، متکی به دلبستگی و اعتمادی که می‌توانستند به رهبر انقلاب داشته باشند و متقابلاً آیت‌الله خامنه‌ای هم نسبت به آن‌ها عنایت خاصی داشت.
شأن و شخصیت سیاسی خود را بازیافتند و این روند را در تجارب تلخ و شیرینی ادامه دادند و نقاطی را هم در این فرایند تاریخی پشت سر گذاشتند که از جمله آن‌ها، پیروزی آقای احمدی‌نژاد بود.
به نظر من، هم آقای رئیسی و هم آقای احمدی‌نژاد تجارب سیاسی‌شان را در تداوم حضور مؤثر و رقابت‌آمیز، بر پایه وقت‌گذاری و یارگیری تجربه تاریخی آقای احمد آقای توکلی دنبال کردند.
اگرچه بین این شخصیت‌ها هم تفاوت‌هایی هست.
توکلی شخصیت منحصربه‌فرد خودش را داشت و ذهنیتش خیلی معطوف به تیم و باند و حزب و گروه نبود.
دیدگاه‌های ایشان در حوزه اقتصاد را چطور ارزیابی می‌کنید؟
آقای توکلی دیدگاهی را نمایندگی می‌کرد که با نظریات و اندیشه اقتصادی در حوزه لیبرال یا در حوزه اقتصاد بازار آزاد مخالفت و مقاومت داشت و همدلی و همسویی با آن‌ها نداشت.
اگر تصویر احمد آقای توکلی را در تمام‌نمای اقتصاد تبیین کنیم، می‌توان گفت این بزرگوار ذهنیتش معطوف به عدالت توزیعی بود و چهره دیگری هم که از ایشان ابراز شد و سامان یافت، نظارت و تلاش برای ساماندهی و اصلاح ساختار اقتصادی و زدودن اقتصاد از فسادهایی بود که دست‌وپاگیر حکمرانی در حوزه اقتصاد می‌شد و متکی بر این ظرفیت دوم هم ایشان زحمتی کشید و یک نهادی را هم تأسیس کرد به نام «دیده‌بان شفافیت و عدالت» به‌هرحال ذهنیتش معطوف به اقتصادی بود که باید پیراسته شود از فساد؛ فساد ساختاری و سازمان‌یافته.
در این رابطه، از جمله سرفصل‌هایی که با شخصیتشان نسبت تنگاتنگ پیدا می‌کرد، تثبیت‌ها بود که در مقاطعی فکر می‌کرد که با این روند می‌تواند به اقتصاد سامان دهد.
آقای توکلی علی‌رغم اینکه در برهه‌ای منتقد آقای هاشمی بودند، در عین حال، بعد از اینکه آقای احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور می‌شوند، جزء افرادی هستند که در مجلس به رویکرد اقتصادی‌شان انتقاد می‌کنند و در واقع در بند ملاحظات جناحی نیفتادند.
در برهه‌ای، همراهی و مشورت و گفت‌وگوی‌شان با چهره‌های اصلاح‌طلب هم وجود دارد که ماجرای عکسشان با آقای بهزاد نبوی هم به همین ایام برمی‌گردد و نقدهای زیادی هم به دولت روحانی مطرح کردند.
در مورد آن عکس که می‌دانید، آن عکس را من گرفتم.
نکته این است که شخصیت‌هایی که رنج دوران کشیده باشند، اصیل باشند، در واقع پخته‌خوار در حوزه سیاست نباشند، رنج و درد و مشکلات و تنگدستی و گرفتاری را پشت سر گذاشته باشند، به‌سادگی هویتشان و شخصیتشان را قربانی تفکرات ساختاریافته گروهی خودشان نمی‌کنند.
هر وقت حس کنند که گروهی سخنی متفاوت می‌زند و به سمت تمامیت‌طلبی می‌رود، یا از موازین و مرزهای اخلاق فاصله می‌گیرد، رفتارهای شورشی‌شان احیا می‌شود و جدا می‌شوند.
آقای توکلی شاید در آغاز خودش را در سیمای آقای احمدی‌نژاد جست‌وجو می‌کرد و تصورش شاید این بود که ایشان می‌تواند نمایندگی کند آن چیزی را که خود ایشان در دهه‌های قبل تصویر می‌کرد؛ اما به‌سرعت مرزبندی پیدا کردند و گارد گرفتند و به‌اصطلاح موضع خودشان را علنی کردند.
این جزء دستاوردهای ارزشمند این شخصیت است که خودش را قربانی یک جریان انحرافی از نیروهای ساختاریافته درون تفکر به‌اصطلاح اصولگرای خودشان نکرد، این را جزء گام‌های خیلی ارجمندی می‌دانم که ایشان برداشت.
در رابطه با عکسی که اشاره می‌کنید، به‌صورت کاملاً اتفاقی، در آخرین سال‌های دولت روحانی در ماه رمضان، رئیس جمهور از گروهی از افراد و چهره‌های سیاسی، حدود ۳۰ نفر، ۲۰ نفر از باب اینکه احترامی کرده باشند به اصحاب با فضیلت حوزه سیاست دعوت کرده بودند.
در آن دعوتی که صورت گرفته بود، هم جناب آقای توکلی حضور داشتند و هم آقای بهزاد نبوی و در آن دعوت آقای رئیس‌جمهور، دست‌برقضا من هم حضور داشتم.
بعد از جلسه‌ای که طی شد و در پایانش که رفتیم برای اینکه نماز را اقامه کنیم، در فضای نمازخانه یا همان مجموعه سران، محل سران که آنجا بود، دیدم این دو پیرمرد به یک شکلی دارند با هم می‌آیند، با یک فاصله‌ای.
بنده رفتم، این دو عزیز را مصافحه کردم و یک‌باره، چون در آن مقطع مسئولیت یک روزنامه‌ای را هم داشتم، فکر می‌کنم روزنامه «سازندگی» را من بر آن نظارت داشتم.
این دو عزیز داشتند با هم می‌آمدند.
خواهش کردم که کنار هم بایستید و بلافاصله بعد از آن، ذهن رسانه‌ای که داشتم، هفت، هشت، ده تا عرض شود، قاب عکس از این‌ها تهیه کردم و فردای آن روز، این عکس را در روزنامه «سازندگی» ما منتشر کردیم که خیلی بازتاب پرمعنایی داشت.
آن عکس، نماد ارجمندی بود از دو دوست قدیمی، دو مبارز تاریخی، دو شخصیت موجه، دو انسان پاک، دو انسانی که زجرهای سنگینی را در روند آرمان‌خواهی، تحمل کرده بودند.
این‌ها آمدند در یک نقطه دوباره به هم رسیدند و تمامی گلایه‌ها و کدورت‌ها را به یک شکلی کنار گذاشتند و با پشت خمیده دارند به دیگری نگاه می‌کنند و سیمای خود را در دیگری به تماشا می‌نشینند.
این اقدام، اقدام بسیار زیبایی بود که به‌هرحال بازتاب سیاسی ارزشمندی داشت.
در حوزه کار رسانه‌ای هم رویداد ویژه‌ای از ایشان در خاطرتان است؟
با توجه به اینکه تجربه مقدماتی را در روزنامه «رسالت» ایشان از آغاز داشت و با شخصیت‌هایی مثل مرحوم آقای آذری‌قمی یا خدمت شما عرض کنم چهره‌هایی که حالا من چندان اسمشان یادم نیست، روزنامه را مدیریت می‌کردند و آن روزنامه بلندگو و تریبونی بود برای نظریه اقتصاد بازار آزاد یا بازار سنتی اقتصادی ایران.
ایشان فاصله گرفت از آن‌ها و یک روزنامه‌ای را تحت عنوان «فردا» مدیریت می‌کرد، خاطرم است، در همان مقطع ایشان با من تماس گرفتند.
من در روزنامه «همشهری» مسئولیت داشتم و ایشان زحمت کشیدند، آمدند دفتر ما و یکی دو ساعت با هم گفت‌وگو کردیم و از من به شکلی راهنمایی می‌خواستند که در کار جدیدشان چطور قدم جلو بگذارند که بتوانند موفق بشوند.
این فهم خیلی قابل احترامی بود که می‌فهمیدند برای کار نو بیاید و از یک تجربه نسبتاً موفق که روزنامه همشهری تغییر کرده بود، از آن مشورت بگیرد.
موفق هم بود و در شماره‌های اندکی که منتشر شد، تلاشش بر این بود که تیترهایی انتخاب کند که تولیدی خودشان باشد و سعی می‌کرد با تکیه بر ظرفیت‌های ارتباطی و سرمایه ارتباطی‌ای که داشت، چهره‌هایی برجسته در دنیا، حتی خارجی و غیرایرانی، پیدا کند، با این‌ها گفت‌وگو کند و دیدگاه‌هایشان را مطرح کند؛ و یک سرفصل رسانه‌ای را مبتنی بر همان ظرفیت اصول‌گرایی همیشگی خودش نمایندگی می‌کرد.
ناصر ایمانی: در قالب‌بندی‌های تنگ جناحی نیفتاد
احمد توکلی، اصولگرایی بود که برای انتقاد از سیاستمداران و تصمیم‌گیری‌ها، در دام تعارفات جناحی و سیاسی نمی‌افتاد؛ در عین حال که منتقد جدی سیاست‌های اقتصادی هاشمی بود؛ احمدی‌نژاد که در طیف راست و جریان اصولگرایی بود را هم به خاطر سیاست‌های اقتصادی‌اش، نقد می‌کرد.
ناصر ایمانی دوست قدیمی احمد توکلی که سابقه همکاری با او در «روزنامه رسالت» و «سایت الف»را دارد، این تعبیر را در مورد او به کار می‌برد که دکتر توکلی در قالب‌های تنگ جناحی نمی‌افتاد.
در ادامه مشروح این گفت‌وگو را از نظر می‌گذرانید.
نقطۀ تمایز آقای توکلی با دیگر سیاستمداران چه بود؟
مرحوم آقای توکلی، دوست عزیز من بودند.
بارها این را در زمان حیات ایشان هم گفته بودم که یک استثنا در میان سیاستمداران کشور به معنای اعم بودند.
ایشان ویژگی‌هایی داشتند که او را از تمام سیاستمداران چه اصولگرا و چه اصلاح‌طلب و مستقل متمایز می‌کرد.
یکی از ویژگی‌های بارز ایشان این بود که عقاید و اعتقادات خودشان را به صراحت مطرح می‌کردند (گاهی اقتضای زمان بود که بیان نظرات در جلسات علنی مطرح باشد، گاهی به شکل غیرعلنی).
این نقطه افتراق بزرگ ایشان با دیگر سیاستمداران بود.
بسیاری از سیاستمدارانی که ما می‌شناسیم در ۳۵ سال گذشته، به نوعی عقاید خودشان را کتمان می‌کنند.
شما بسیار شنیدید که افراد مسئول، مواضع علنی‌شان یک چیز است و در جلسات خصوصی، چیز دیگری می‌گویند.
آقای توکلی مصلحت‌اندیشی در اینکه اگر عقاید خودش را مطرح کند، یک عده خوششان بیاید، یک عده ناراحت شوند، نداشت.
اهل این‌طور احتیاطات بی‌مورد نبودند.
روحیۀ ایشان در مبارزه با فساد را چطور می‌دیدید؟
ایشان از بن دندان عدالتخواه بود.
مسئله عدالت در تصمیم‌گیری‌های سیاسی و اقتصادی‌شان، جایگاه مهمی داشت به همین خاطر هم تشکیلاتی به نام دیده‌بان شفافیت و عدالت ایجاد کرد.
همچنین در زندگی شخصی‌شان؛ من از زندگی شخصی ایشان اطلاع دارم و به عنوان یک فرد مطلع شهادت می‌دهم، آقای توکلی از نظر مالی، واقعاً پاکدست بودند.
مواردی بود که برخی دین‌فروشی می‌کردند و ایشان را به چیزهایی متهم می‌کردند که کذب بود.
از دنیا هم که رفتند، وضعیت زندگی و خانواده ایشان کاملاً مشخص است.
هیچ وقت پدیده‌ای به نام آقازادگی در ایشان ندیدید، با وجود اینکه ایشان چندین فرزند داشتند و حتی به دنبال نفع شخصی و مادی نبودند.
شما می‌دانید، دیده‌بان شفافیت و عدالت، محلی است که افراد خیلی سریع آلوده می‌شوند، اما ایشان کاملاً مراقبت می‌کرد، هم خودشان، هم جمعی که با ایشان کار می‌کردند.
در همه دنیا این‌طور است مراکزی که می‌خواهند فساد را پیگیری کنند، مراکز اطلاعاتی، امنیتی، انتظامی، خودشان یکی از مراکزی هستند که در معرض آلوده شدن به فساد قرار دارند، به این خاطر که کسانی که آلوده به فساد هستند می‌خواهند آن‌ها را بخرند و در جریان هستم که دیده‌بان شفافیت و عدالت، در مراحلی در سال‌های گذشته، می‌توانست در معرض فساد قرار بگیرد که آقای توکلی مراقبت ‌کردند.
ایشان در تصمیم‌گیری‌های سیاسی‌شان چقدر ملاحظات جناحی داشتند؟
آقای توکلی بسیار اهل مشورت بود.
در خیلی از تصمیماتی که ایشان می‌خواست در طی ۳۰ سال گذشته بعد از دهه اول انقلاب بگیرد، مشورت می‌کرد.
با جمع‌های ۱۰، ۱۵ نفره و از دوستان مختلف و سلیقه‌های مختلف، جلسه برگزار می‌کرد.
گاهی چند ساعت طول می‌کشید که بر سر یک موضوعی، مشورت کنند.
تا آخرین روزهای زندگی‌شان در بسیاری از تصمیمات سیاسی و اقتصادی‌شان، مشورت می‌کرد، البته گاهی مشورت را می‌شنید و تغییراتی متناسب با نظر خودشان می‌داد.
خسته نمی‌شدند.
از جوانی و دوران دانشجویی که وارد فعالیت سیاسی شدند و بعد که دستگیر شدند و همچنین بعد از پیروزی انقلاب، از کار ناامید نمی‌شدند، حتی یک روز پیش از آنکه این حادثه برای ایشان پیش بیاید، مشغول کار بودند.
دوران کنار کشیدن و به نوعی بازنشستگی سیاسی و اقتصادی، برایشان معنا نداشت، در سال‌های آخر، کار اجرایی نمی‌کردند اما نظریه‌پردازی می‌کردند و نظریه‌های اقتصادی و سیاسی که داشتند، در قالب طرح به مسئولان مختلف، به شکل نامه به مسئولان به خاطر وضعیت وخیمی که داشتند، ارائه می‌کردند.
علت تأکید من بر اینکه ایشان خسته نمی‌شدند این بود که یک سری از شخصیت‌های سیاسی که ۲۰ یا۳۰ سال پیش از هرجناحی می‌شناختید، الان دیگر نیستند و مشغول زندگی‌ خودشان شده‌اند.
ایشان این‌طور نبودند، کار و فعالیت می‌کردند.
صادقانه بدون اینکه دسته‌بندی کنند، حرف‌هایی که اعتقاد داشتند را مطرح می‌کردند.
چندان در قالب‌بندی‌های جناحی، قرار نمی‌گرفتند.
اردوگاه فکری ایشان به تعبیر جاری امروزی، اردوگاه اصولگرایان بود.
به معنی اینکه به اسلام، نظام، انقلاب و رهبری اعتقاد داشتند.
اما در خیلی موارد، به این می‌رسید که در برخی موارد که ظلمی به افرادی که در اردوگاه فکری دیگری بودند، وارد می‌شد، به شکل پنهان و علنی آن را مطرح و علنی می‌کرد.
کافی بود ایشان فکر کنند که ظلمی به فردی وارد شده تا جای ممکن از طریق قوه قضائیه و مقامات عالی‌رتبه پیگیری می‌کرد، ولو اینکه اردوگاه فکری فرد متفاوت باشد.
توجه کنید ایشان از جریان مقابل اصولگرایان، دوست‌های زیادی داشتند و افراد زیادی با ایشان، ارتباط داشتند و او را فرد بسته جناحی نمی‌دیدند.
خاطرم است که بارها با افراد شاخص جناح‌های دیگر جلسه می‌گذاشت و با آن‌ها مشورت می‌کرد.
از این جهت در قالب‌های تنگ جناحی نمی‌افتادند.
ایشان در نقد کردن دولت‌ها هم فراجناحی عمل می‌کردند.
خصوصیت ایشان این بود.
در دولت اول آقای احمدی‌نژاد که اصولگرایان به شدت از ایشان حمایت می‌کردند و هم‌موضع بودند.
در همین زمان که جریان اصولگرایی از آقای احمدی‌نژاد حمایت می‌کردند یا در مقابل اشتباه‌های ایشان سکوت می‌کردند، آقای توکلی سکوت نمی‌کرد.
دکتر توکلی اولین کسی بود که در دوران احمدی‌نژاد، پشت تریبون مجلس آمد و مسئله بیماری هلندی را مطرح کرد و جزء اولین افرادی بود که سیاست‌های اقتصادی آقای احمدی‌نژاد را به صراحت به سخره گرفت و جلوی سیاست‌های اقتصادی و بعد از آن مقابل رویکردهای سیاسی ایشان، ایستاد.
این برای ایشان در اردوگاه اصولگرایان، هزینه داشت اما این هزینه برای آقای توکلی به خاطر آزادمنشی‌ای که داشت، اصلاً مسئله‌ای نبود، چراکه زمانی که دید موضوعی خلاف عدالت است و خلاف دیدگاه‌های خودشان است به صراحت مطرح می‌کرد.
اوج این موضوع را هم در دور دوم ریاست جمهوری آقای هاشمی می‌بینید.
باید به حال و هوای آن زمان برگردید تا متوجه واقعیت ماجرا شوید.
سال ۷۲ که دور دوم انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد، آقای هاشمی یک اقتدار بسیار زیادی داشتند، هم خودشان، هم جایگاه‌شان و فرد دوم کشور از نظر سیاسی محسوب می‌شدند و در این موقعیت فردی برای انتخابات کاندیدا شد به نام آقای احمد توکلی که آن زمان هنوز دکترایشان را نگرفته بودند و چهره‌ای کمتر آشنا برای مردم اما ایشان، سیاست‌های آقای هاشمی و دولتشان و منش‌های‌شان را مورد انتقاد قرار دادند و مقابل ایشان ایستادند.
آن زمان هیچ‌کدام از شخصیت‌های جریان چپ و راست، جرأت نمی‌کرد در مقابل آقای هاشمی کاندیدا شود، آن هم نه کاندیدای نمایشی، بلکه یک کاندیدای جدی که همان زمان هم گفتند آمدند که رئیس‌جمهور شوند نه اینکه نمایشی از دموکراسی، اجرا کنند و به شدت آقای هاشمی را نقد می‌کرد؛ این اقدام یک جسارت، جرأت و صداقتی می‌خواست که فقط از آقای توکلی برمی‌آمد.
د
ر مجلس اول ایشان اقدامات عجیبی انجام دادند، مجلس اول یکی از مجالس درخشان در تاریخ مجالس ایران بود، آقای توکلی، جزء منشی‌های مجلس بودند، نقش عمده‌ای در مجلس آن زمان داشتند و به خاطر پرکاری، صداقت و صراحت لهجه‌ای که داشت، شناخته شده هستند.
خاطرم است که مقام‌معظم‌رهبری خاطره‌ای از آقای توکلی داشتند و می‌گفتند هرزمان طرح‌ها و لوایحی مطرح می‌شد که لازم بود رأی بیاورد، آقای توکلی به حالت خم‌شده از لابه‌لای صندلی‌ها رد می‌شد و با نمایندگان صحبت می‌کرد.
نکته مهم این بود اعتقاداتش را مغتنم می‌دانست و از آن عدول نمی‌کرد.
اعتقادات آقای توکلی همان اعتقادات ۴۰ سال پیششان بود، مبانی‌شان تغییر نکرد و روی همان‌ها ایستاد و با صراحت نظرشان را بیان می‌کردند.
عباس عبدی: اصول‌گرایی مستقل و منتقد بود و در پیگیری عدالت اقتصادی جدی
عباس عبدی ازجمله چهره‌های اصلاح‌طلبی بود که سابقه همکاری با احمد توکلی را در روزنامه رسالت داشت.
عبدی، توکلی را چهره اصول‌گرایی می‌داند که عدالت اقتصادی جزء دغدغه‌های اصلی‌اش بود و در عین آنکه منتقد بود، مرز خود را با چهره‌های تندرو و رادیکال مشخص می‌کرد.
در ادامه مشروح این گفت‌وگو را از نظر می‌گذرانید.
از دیدگاه شما نقطه افتراق آقای توکلی با دیگر سیاستمداران اصول‌گرا چه بود؟
اساساً نقطه افتراقی می‌توان پیدا کرد؟
قطعاً تفاوت داشتند.
میان رنگ آبی و فیروزه‌ای در کنار هم تفاوت می‌بینید، ولی هنگامی که این دو در کنار رنگ قرمز قرار گیرند تفاوتشان دیده نمی‌شود و مشابه به نظر می‌آیند.
در سیاست و جامعه هم همین‌گونه است.
آقای توکلی به عنوان یک عضو غیرمنعطف از جریان اصول‌گرا، به‌ویژه در دو دهه اول انقلاب با یک اصلاح‌طلب یا نیروهای دیگر تفاوت‌های زیادی داشت و با هم‌فکرانشان در مقوله اصول‌گرایی می‌گنجیدند، ولی هنگامی که فقط به خود آنان نگاه می‌کنیم، تفاوت‌های میانشان نیز برجسته می‌شود.
توکلی به نظرم از فعالان صادق و ضمناً تندوتیز اصول‌گرایان بود.
اغلب هم زود موضع می‌گرفت.
به لحاظ رفتاری ضد فساد و از نظر اخلاقی هم کاملاً قابل احترام بود.
بیش از سایر هم‌فکرانش استقلال رأی داشت و حتی علیه افراد یا جناح متبوع خود نیز حرف می‌زد.
شاید بتوان گفت از چهره‌های مستقل جناح اصول‌گرایان بود.
کنش ویژه‌ای از دوران حیات سیاسی آقای توکلی در خاطرتان است؟
کنش‌هایی که شاید جای خالی آن در فضای سیاسی امروز احساس می‌شود؟
به نظرم مهم‌ترین رویکردش دفاع از قانون دسترسی آزاد به اطلاعات و مبارزه با فساد بود، هرچند موفق نشد همه مفاد مورد نظرش را در آن قانون وارد کند.
ولی مهم‌تر از اصل تصویب، آن قانون در عمل چندان اجرا نشد، هرچند آقای توکلی خیلی کوشید که در مرحله اجرا نیز کار را جلو ببرد.
شاید خودش به علت جایگاهش در سیاست و مجلس می‌توانست اطلاعاتی کسب کند و بر فرایند فساد نظارت نسبی کند، ولی مشکل آنجا بود که این وضعیت ناشی از قانون نبود، بلکه به دلیل جایگاه شخصی او و دوستانش در نهاد مربوطه بود.
ما در عمل نیز نسبت به زمان تصویب این قانون چند پله عقب رفته‌ایم!
یعنی قانون به ما هو قانون اثری ندارد.
در مبارزه با فساد سعی کرد اقداماتی انجام دهد.
یک بار در سال ۱۳۹۶ به رسانه‌ای‌های ضد فساد جایزه دادند.
با یکدیگر به صورت مشترک بیانیه‌ای منتشر کردیم و از روزنامه‌نگاران فعال در این حوزه دعوت به مشارکت کردیم.
یادم است یازده سکه را یکی از دوستان علاقه‌مند به رویکرد ضد فساد هدیه دادند تا به برندگان جایزه بدهیم.
جالب این بود که حتی در این برنامه هم احتیاط کردند و یکی از مهم‌ترین افراد را به‌طور رسمی جزء برندگان جایزه اعلام نکردند، لذا من شخصی تصمیم گرفتم بدون ذکر نام او یک سکه را هم تقدیم او کنم.
این مورد فعالیت مشترک ما بود که در زمان خود بازتاب زیادی داشت.
در همین موضوع نیز یک گفت‌گوی مشترک در خبرآنلاین داشتیم که خیلی بازتاب داشت.
این تعبیر را چقدر در مورد آقای توکلی دقیق می‌دانید که ایشان در دام موافقت یا مخالفت برمبنای جناح و رویکرد سیاسی نمی‌افتاد و انتقاد را ارجح می‌دانست.
اگر اینطور است، مصادیق آن را هم بفرمایید.
این به طور نسبی درست است.
نباید انتظار داشت که افراد بیش از حد انتظار علیه جناح متبوع خود حرف بزنند.
ممکن است من به یکی از نزدیکانم نقد داشته باشم، ولی بیان آن را به هر دلیلی جایز ندانم.
اگر کسان دیگری بگویند استقبال هم می‌کنم، ضمن اینکه دفاع بیهوده هم از او نمی‌کنم.
بنابراین آقای توکلی هم از این قاعده مستثنی نیست.
او خوب می‌دانست که احمدی‌نژاد و طرفدارانش چه هستند، ولی تا مدت‌ها سکوت نسبی کرد.
حدی از آن قابل فهم بود، ولی خطر او بیش از آن بود که این حد سکوت ادامه یابد.
درمجموع و در مقایسه با دیگر اصول‌گرایان، استقلال فکری و انتقادی بیش‌تری علیه جناح متبوع خود داشت و این گزاره درست است.
چقدر رویکرد فسادستیزانه یا عدالت‌خواهانه ویژه‌ای که آقای توکلی داشتند در فضای سیاسی امروز و طیف موسوم به عدالت‌خواه بسط پیدا کرده است؟
صادقانه بگویم، طیف موسوم به عدالت‌خواه در بهترین حالت بیش‌تر به حلقه‌های نهایی زنجیره فساد توجه دارند، درحالی‌که در ایران باید به حلقه‌های اولیه و میانی توجه بیشتری کرد.
البته مرحوم توکلی با حمایت از قانون دسترسی آزاد به اطلاعات تا حدی به این حلقه هم توجه داشت، ولی در عمل موفقیتی به دست نیامد.
برخی از فعالان این طیف گمان می‌کنند دیگران ضد فساد نیستند و فقط این‌ها چنین هستند، درحالی‌که خیلی‌ها به این نوع مبارزات علیه حلقه آخر بدبین هستند.
اقدامات فراتر از قانون عادی آقای رئیسی در دور قبلی قوه قضائیه در مبارزه با فساد را به یاد ‌آورید.
تک‌مرحله‌ای کردن دادگاه‌ها و نمایش‌های قضایی آن دوران فراموش نمی‌شود.
سپس موضوع چای دبش و نهاده‌های دامی دولت قبل را به یاد آورید.
باید با رانت و امضای طلایی و قیمت‌گذاری و...
مبارزه کرد و مسئله فساد فراتر از افراد فاسد است.
ولی در عمل آنان نه تنها با این موارد مبارزه جدی نمی‌کنند، بلکه از این مسائل دفاع هم می‌کنند.
به یاد بیاوریم که در مجلس هفتم همین افراد مواد برنامه چهارم را به نام دفاع از مردم و عیدی دادن به آنان تغییر دادند و برای سال‌های زیادی قیمت بنزین را ۱۰۰ تومان تثبیت کردند که یکی از عوامل تشدیدکننده فساد و ناترازی کنونی شدند.
فقط به این علت که برنامه چهارم را مجلس ششم نوشته بود.
بعد هم پشیمان شدند!
اگر بخواهیم تصویر یا الگویی از سیاست‌ورزی آقای توکلی ارائه بدهیم که برای سیاستمداران امروز ما به کار آید، چه کلان‌مسئله‌هایی را می‌توان مطرح کرد، فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی راست و چپ.
به نظرم می‌توان او را اصول‌گرایی مستقل و منتقد دانست که شریعت و دیانتش برای او مسئله اصلی بود و در پیگیری عدالت اقتصادی و نفی فساد در دو دهه اخیر جدی بود، صادقانه در پی شفافیت و پاسخگویی بود و اصول اخلاقی را رعایت می‌کرد.
از این نظر به‌طور نسبی مرز خود را با تندروها حفظ می‌کرد.
به معنای دقیق کلمه کسب قدرت و سیاست هدف ذاتی او نبود، بیش‌تر نگاه ابزاری برای خدمت به جامعه داشت و این برخلاف تندروها یا اصول‌گرایان جدید است که بیش از هرچیز تابع قدرت هستند و موجب بدنامی اصول‌گرایان سنتی شده‌اند.
اصول‌گرایانی که ذهنیت و اخلاق و رویکردشان پیش از رسیدن به قدرت شکل گرفته بود.
هرچند سازمان دیده‌بان شفافیت و عدالت را تأسیس کرد، ولی درمجموع و به نظر من در هدف اصلی خودش در مبارزه با فساد، موفقیت پایداری نبود.
برای نمونه در تأسیس سازمان دیده‌بان شفافیت اگر کسی غیر از آقای توکلی بود، نمی‌توانست این نهاد را شکل دهد و ایشان از یک سرمایه که اسمش را رانت مثبت می‌گذاریم، برای این کار به خوبی استفاده کرد.
ولی باید از شکل‌گیری چنین نهادهایی برای عموم مردم جامعه حمایت می‌کرد.
هرچند در ۱۰ سال اخیر، به‌ویژه در سال‌های آغازین افشاگری‌هایی کرد و کارها را به دادگاه می‌کشاند و حتی در پی طرح شفافیت اموال مسئولان بود، ولی درنهایت نتیجه‌ای به دست نیامد و این آخری محدودیت بیشتری پیدا کرد.
عملاً در ساختار تنها شده بود.
از عجایب اینکه طرفدار قیمت‌گذاری بود که نه تنها خلاف ادعاهای اولیه او از اسلام بود، بلکه خیلی هم عوارض اقتصادی و فساد داشت.
گرچه من نظر متأخر مرحوم توکلی درباره کارایی فقه را نمی‌دانم ولی به نظرم با آن دیدگاه یک‌سویه اول انقلاب تفاوت کرده بود و جای بیشتری برای عقل و تجربه بشر قائل شده بود.
به همین دلیل از مقطعی به بعد آقای توکلی نسبت به روحانیت به نوعی از استقلال رسید؛ به‌ویژه پس از اتفاقاتی که با مرحوم آذری‌قمی نیز پیدا کرد و این گام رو به‌ جلویی بود.
در همین زمینه او با مرحوم افروغ منشأ تحولات مثبتی در جناح اصول‌گرایی بودند و شهامت و دانش این را هم داشتند که این راه را ادامه دهند، ولی متأسفانه هر دو عمر کوتاه‌تری از دیگران داشتند.