اتفاق تلخی که باعث شد سارق خشن به فکر توبه بیفتد
باند سارقانی که گاهی دست به اقدامات خشن میزدند با چهرهنگاری که یکی از آخرین قربانیانشان در نهایت به دام پلیس افتادند.

باند سارقانی که گاهی دست به اقدامات خشن میزدند با چهرهنگاری که یکی از آخرین قربانیانشان در نهایت به دام پلیس افتادند.
کد خبر: 726045 | ۱۴۰۴/۰۵/۰۴ ۰۸:۱۰:۴۳
باند سارقانی که گاهی دست به اقدامات خشن میزدند با چهرهنگاری که یکی از آخرین قربانیانشان در نهایت به دام پلیس افتادند.
به گزارش سایت جنایی، این دو سارق حرفهای پس از دستگیری در اعترافات خود گفتند؛ سالها قبل با عاملان قتل امیرمحمد خالقی، دانشجوی دانشگاه تهران، همدست بودند و گاهی سرقتهای مشترک انجام دادهاند.
یکی از اعضای این باند میگوید از وقتی که شنید دوستانش مرتکب قتل شدهاند، تصمیم گرفت دور سرقت با چاقو را خط بکشد، اما همچنان به سرقتهای خشن ادامه داد.
در ادامه مصاحبه با این متهم را بخوانید:
*شما طعمههایتان را تا حد مرگ کتک میزدید؟
باور کنید اینطور نبود.
ما تا جایی که ممکن بود کتک نمیزدیم.
*اما بعضی از شاکیان چیزهای دیگری میگویند؟
وقتهای سرقت خیلی میترسیدیم و شاید در حد یک سیلی زدن بود تا کسانی که سراغشان میرفتیم دست از مقاومت بردارند.
*چند وقت است که سرقت میکنید؟
ما قبل از عید آزاد شدیم و بعد از آن شروع کردیم.
من و همدستم با هم دوست هستیم، هر دو خلافکاریم.
چند سال قبل وقتی در باند سرقت بودیم، دوست شدیم.
*شیوه سرقتتان چطور بود؟
قبلا با تهدید چاقو، خفتگیری می کردیم، اما از وقتی شنیدیم دوستانمان مرتکب قتل شدهاند، ترسیدیم.
حتی توبهنامه نوشتیم و پای آن را امضا کردیم.
*چرا توبهنامه؟
برای اینکه سمت چاقو نرویم!
*یعنی فقط از چاقو استفاده نکنید؟
بله، سرقت کنیم اما به هیچ عنوان از چاقو در سرقتهایمان استفاده نکنیم.
*چرا؟
آنهایی که دانشجوی کوی دانشگاه را کشتند دوستان ما بودند.
*یعنی با آنها همدست بودید؟
نه، ما چند سال قبل با آنها سرقت میکردیم.
همیشه از چاقو استفاده میکردیم.
اما میدانیم آنها هم وقتی با مقاومت دانشجوی جوان مواجه شدند از چاقو استفاده کردند.
*میدانی چه در انتظار آنها است؟
یکی از آنها در یک قدمی چوبه دار قرار دارد و یک جورهایی با زندگیاش بازی کرد.
*به همین خاطر توبه کردی؟
آره، به غیر از ما بعضی دیگر از سارقانی که میشناسم هم بعد از این اتفاق که خبرش خیلی پیچید، توبه کردند که دیگر سمت سرقت و خفتگیری نروند.
*خودت چرا شما توبه واقعی نکردی که دیگر سمت خلاف نروی؟
چون ما سابقه داریم و جایی به ما کار نمیدهند.
ناچاریم سرقت کنیم اما خشونت را کنار گذاشتیم.
چاقوهایمان را انداختیم توی سطل زباله تا وسوسه نشویم دست به چاقو شویم.
*آدمها را چطور انتخاب میکردید؟
در خیابانهای خلوت پرسه میزدیم و پس از شناسایی سراغ میرفتیم.
موبایل یا کیف کوله پشتیاش را به سرقت میبردیم.
*از زنان هم سرقت می کنید؟
نه اصلا.
ما فقط از مردها سرقت میکنیم.
البته امروز به همدستم گفتم که بیا توبه واقعی کنیم و دور خلاف را خط بکشیم.
*واکنش او چه بود؟
او هم قبول کرد و ما به خودمان قول دادهایم ، این بار که آزاد شدیم، برای همیشه سرقت را کنار بگذاریم و راه درست را برویم.