قصه قهرمانان خاموش اورژانس اجتماعی/ نجات از دل تاریکی!
وقتی همه خواب اند یا درگیر روزمرگی، تلفن اورژانس اجتماعی زنگ می خورد. آن سوی خط، صدای دختری ترسان، مردی درگیر اعتیاد یا مادری کتک خورده است. پشت این تماس ها، گروهی هستند که بی هیاهو، جان آدم ها را بند می زنند؛ بی آن که کسی آن ها را بشناسد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از ساری، در دل شهری که روزمرههایش اغلب با هیاهو و شلوغی گذر میکند، اتاقی کوچک و نیمهروشن وجود دارد که سکوت و اضطراب در آن سنگینی میکند.
اینجا جاییست که صدای فریادهای خاموش و دردهای پنهان به گوش میرسد؛ جایی که یک زن جوان با دلی پر از اضطراب و بغض، با شمارهای تماس میگیرد که برای بسیاری تنها یک شماره ساده است، اما برای او و هزاران نفر دیگر به معنای نجات و امید است.
صدای او که به زحمت کلمات را کنار هم میچیند و میگوید «من بچهم رو نمیتونم نگه دارم...
هر شب داد میزنه، کمکم کنید»، آغاز داستانی است که هر روز در گوشهوکنار جامعه رخ میدهد.
اورژانس اجتماعی، این حلقه حیاتی و نجاتبخش در ساختار اجتماعی کشور، بهگونهای فراتر از یک خدمت صرف، نمادی از همدلی، حمایت و تلاش بیوقفه برای بازگرداندن آرامش به خانوادهها و افراد آسیبدیده است.
خط 123 نه تنها یک شماره تلفن، بلکه ریسمانی است که به دست کسانی داده میشود که در تاریکی آسیبها و بحرانها گرفتار شدهاند؛ زنانی که امنیت خانه را ندارند، کودکانی که در معرض آزار یا بیتوجهی قرار گرفتهاند، مردانی که در گیرودار مشکلات روانی دست و پا میزنند و به کمک فوری نیازمندند.
مأموران اورژانس اجتماعی، بدون لباس فرم و سر و صدای تبلیغاتی، بیصدا و آرام به دل محلهها میزنند.
آنها نه برای قضاوت و نه برای نصیحت، بلکه برای حمایت و نجات آمدهاند.
چشمانی که بارها ترس خانوادهها را دیدهاند، دستانی که گرههای ناگشودنی مشکلات را باز کردهاند و قلبهایی که با دردهای ناگفته هزاران نفر همراهی کردهاند.
آنها با مشاوره، پیگیریهای مستمر و ارجاع به مراکز تخصصی، نه تنها واکنشی سریع بلکه مداخلهای موثر در حل و ترمیم بحرانها ارائه میدهند.
آمارها حکایت از اهمیت و گستردگی این خدمت دارد؛ بیش از 31 هزار تماس در سال گذشته، تنها یک عدد نیست بلکه نشاندهنده صدها هزار لحظه امید، تلاش و نجات است.
این خدمت، تخصصی، به موقع و در دسترس، راهگشای بسیاری از مشکلات حاد خانوادگی، کودکآزاری، همسرآزاری، سالمند و معلولآزاری، خودکشی، بیسرپرستی و سایر آسیبهای اجتماعی است.
اما آنچه در پشت این آمارها پنهان است، روایت سختیهای مددکارانی است که با جان و دل در میدان میجنگند.
آنها در دل شب، یا در روزهای پرمشغله، شتابان به جایی میروند که دیگران فرار میکنند؛ به قلب بحرانهایی که در سایه سکوت و ترس پنهان ماندهاند.
دستمزد آنها شاید هیچگاه به ریال خلاصه نشود؛ آرامش و امنیتی که به خانوادهها بازمیگردانند، بیقیمت است.
اورژانس اجتماعی اگرچه در قابهای رسانهای کمتر دیده شده است، اما اهمیت آن در ساختن جامعهای امنتر و همدلتر غیرقابل انکار است.
حمایت بیشتر، آگاهی عمومی و تامین منابع مالی پایدار، کلید ساختن آیندهای بهتر برای تمامی اقشار جامعه است.
در این میان، وظیفه همگان است که صدای این قهرمانان خاموش را بشنوند و آنها را همراهی کنند؛ چرا که امنیت و سلامت اجتماعی، حق همه ماست.
داخل یک اتاق کوچک، سکوت است و اضطراب.
نور مانیتورها فضای اتاق را نیمهروشن کرده.
تلفن زنگ میخورد.
صدای زن جوانی که به زحمت کلمات را کنار هم میچیند: «من بچهم رو نمیتونم نگه دارم...
هر شب داد میزنه، کمکم کنید.»
مأمور اورژانس اجتماعی، بیمعطلی، آدرس میپرسد.
او، مددکار جوانیست که دیگر عادت کرده است میان هجوم صداهای بغضآلود، سریع تصمیم بگیرد.
نه وقت قضاوت دارد، نه فرصت شک.
آمدهاند برای نجات، نه برای نصیحت.
اورژانس اجتماعی، یکی از حیاتیترین حلقههای نجات اجتماعیست.
خط 123 فقط یک شماره نیست؛ ریسمانیست برای کسانی که در تاریکی گرفتارند.
زنانی که در خانه امنیت ندارند، کودکی که دچار غفلت یا آزار شده، یا مردی که در بحران روانیست، تنها کافیست تماس بگیرند.
خودروی سفید اورژانس اجتماعی، آرام به دل محلهها میزند.
مأمورانش لباس فرم ندارند.
در سکوت میآیند، گرهها را باز میکنند و میروند.
یکی از مددکاران میگوید: خیلی وقتها خانوادهها با دیدن ما میترسند.
فکر میکنند آمدیم بچهشون رو ببریم.
اما وقتی با احترام و آرامش حرف میزنیم، مسیر باز میشه.
ما حامیایم.
تیم اورژانس اجتماعی فقط دنبال حل یک بحران نیست؛ آنها با مشاوره، پیگیریهای بعدی و حتی ارجاع به مراکز تخصصی، سعی میکنند بحران را مدیریت و ترمیم کنند.
این یعنی کاری فراتر از «واکنش»، کاری در تراز «مداخلهی اجتماعی».
اما در بسیاری از خشونتها، آزارها و فروپاشیهای خانوادگی که در پس پردهای از سکوت پنهان میشوند، اورژانس اجتماعی گاهی تنها امید کسانیست که جایی برای رفتن ندارند.
مددکاری با سابقهی 8 ساله میگوید: «ما با کودکانی روبهرو شدیم که روزها غذا نخورده بودن یا زنانی که در خانه مثل زندانیها زندگی میکردن.
اینها را فقط وقتی میفهمی که در میدان باشی.»
اما مددکاران اورژانس اجتماعی در دل شب، یا وسط یک روز شلوغ، میشتابند به جایی که همه از آن میگریزند یعنی قلب بحران، ولی دستمزدشان همیشه ریالی نیست.
یکی از آنها میگوید: وقتی میفهمی یک دختر از خودکشی منصرف شده یا کودکی به مدرسه برگشته، خستگی از تن میره.
فریبا بریمانی، مدیرکل بهزیستی مازندران در این ارتباط گفت: در سال گذشته بیش از 31 هزار نفر با خط 123 تماس گرفتند و خدمات تخصصی دریافت کردند.
مدیرکل بهزیستی مازندران با بیان اینکه هدف اورژانس اجتماعی کنترل و کاهش آسیب های اجتماعی، ارتقای سلامت و رفاه اجتماعی می باشد، اظهار داشت: اورژانس اجتماعی بهزیستی مازندران متشکل از سه طرح و برنامه خط تلفن 123، تیم خدمات سیار و مداخله در بحران فردی و اجتماعی می باشد.
وی افزود: بهزیستی مازندران با 19 مرکز اورژانس اجتماعی فعال خدمات تخصصی را در حوزه مددکاری اجتماعی و روانشناسی ارائه می دهد.
بریمانی تخصصی بودن، به موقع بودن و در دسترس بودن را سه ویژگی مهم اورژانس اجتماعی برشمرد و ادامه داد: اختلافات حاد خانوادگی، کودک آزاری، همسرآزاری، سالمند و معلول آزاری، افکار و اقدام به خودکشی، افراد بی سرپرست و بدسرپرست، زنان و دختران درمعرض آسیب و آسیب دیده اجتماعی و سایر افرادی که در شرایط بحرانی قرار دارند گروه هدف اورژانس اجتماعی است.
وی افزود: اورژانس اجتماعی بهزیستی مازندران با داشتن سه مرکز نگهداری موقت سطح یک و دو در شهرستان های ساری، آمل و نوشهر به هم استانی های عزیز خدمات ارائه می دهد.
بریمانی با بیان اینکه در سال گذشته بیش از 31 هزار نفر با خط 123 اورژانس اجتماعی تماس گرفتند و خدمات مورد نیاز را دریافت کردند، خاطر نشان کرد: در سال گذشته 18363نفر از خدمات تخصصی مددکاری اجتماعی، روانشناسی، قضایی، بهداشتی و درمانی، نگهداری موقت و ...
در مرکز مداخله در بحران بهرهمند شدند.
مدیرکل بهزیستی مازندران در پایان افزود: هم استانی های عزیز در صورت مشاهده هرگونه کودک آزاری، همسرآزاری و فردی که قصد اقدام به خودکشی دارد با خط 123 اورژانس اجتماعی تماس بگیرند تا کارشناسان بتوانند خدمات تخصصی و به موقع را ارائه دهند.
به گزارش تسنیم، اورژانس اجتماعی، اگرچه در قابهای رسانهای کمتر دیده شده، اما پناهگاهیست که باید بیشتر دربارهاش گفت و شنید.
هر چه حمایتها، آگاهی عمومی و بودجهها بیشتر شود، جامعه امنتری برای همه خواهیم داشت.
در این میان، شاید وظیفه ما این باشد که لااقل صدای این قهرمانان خاموش را به گوش مردم برسانیم.
انتهای پیام/