ایران رکن اساسی بازترسیم نقشه آینده منطقه؛ یمن، غرب را تسلیم کرد
مشاور دفتر ریاست جمهوری یمن ضمن تشریح نقش حلقههای محور مقاومت در تنشهای قبل از «نبرد نهایی» گفت که ایران رکن اساسی بازترسیم نقشه آینده منطقه خواهد بود.

خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: «نجیبه محمد مطهر» مشاور دفتر ریاست جمهوری یمن در گفتگو با «ورده سعد» خبرنگار خبرگزاری مهر به مجموعهای از سوالات در خصوص تازهترین تحولات یمن به ویژه در جبهه پشتیبانی از غزه پاسخ داد که متن کامل این گفتگو را مطالعه میکنید؛
طی هفتههای اخیر عملیاتهای نیروهای مسلح یمن علیه رژیم صهیونیستی تشدید شده است.
علت این موضوع چیست؟
حجم جنایتهای اشغالگران اسرائیلی در تخریب و ویرانی منازل و آواره کردن فلسطینیان و محدود کردن مقدسات اسلامی بسیار زیاد شده است.
سکوت و ذلت بینالمللی و عربی و اسلامی در این خصوص به شدت محکوم است.
عملیاتهای نیروهای مسلح یمن علیه کشتیهای اسرائیلی و کشتیهای وابسته به اسرائیل طی هفتههای گذشته ادامه پیدا کرد.
از سوی دیگر، این عملیاتها همچنین شامل شلیک موشکهای مافوق صوت و پهپادها علیه اهداف صهیونیستی در یافا و نقب و ام الرشراش است.
در همین رابطه عملیات نظامی دقیقی برای حمله به کشتیهای تجاری که تصمیم ممنوعیت دریانوردی رژیم صهیونیستی را نقض کرده بودند، صورت گرفت که منجر به بسته شدن مجدد بندر ام الرشراش (ایلات) شد.
این تنش نشان میدهد که یمن تنها به حمایت رسانهای از غزه بسنده نمیکند، بلکه با وجود جنگ و محاصره تحمیلی علیه خود، گفتههای خود را در عرصه میدانی نیز به اجرا میگذارد.
چرا صنعا همیشه میتواند غافلگیریهایی در عرصه میدانی، چه از نظر ابزارها و راهکارها یا از نظر اهداف مورد حمله داشته باشد؟
سخنرانی سید عبدالملک بدرالدین و تحلیل واکنشهای غربی و نتایج استراتژیک سخنان در این خصوص به شرح زیر است:
سید عبدالملک الحوثی در اظهاراتی ضمن اشاره به حجم بالای جنایتهای رژیم صهیونیستی در غزه و خفت عربی و اسلامی و بینالمللی در مقابله با این تجاوز، به بررسی موضع ثابت یمن در حمایت از فلسطین با وجود جنگ و محاصره پرداخت و تاکید کرد که در هفته گذشته ۱۱ عملیات نظامی در این جبهه صورت گرفت که اهداف صهیونیستی در مناطق مختلف فلسطین اشغالی را هدف قرار داد.
وی تاکید کرد که ۲ کشتی وابسته به شرکتهایی که مصوبه ممنوعیت دریانوردی و تعامل دریایی با بنادر رژیم صهیونیستی را نقض کرده بودند، مورد هدف قرار گرفتند که این اقدام باعث بسته شدن مجدد بندر ایلات شد.
وی تاکید کرد که یمن در این زمینه با هیچ تصمیمی که مخالف مصوباتش باشد، تعامل نخواهد داشت.
گفتمان ملی یمنیها نیز نشان دهنده تحرکات گسترده مردمی در حمایت از غزه بود.
طی هفته گذشته بیش از ۱۲۰۰ راهپیمایی و تظاهرات در مناطق مختلف برگزار شد که نشان دهنده عمق ارتباط ایمانی و قدرت اراده یمنیها در حمایت از موضوع فلسطین با وجود تحریمها و فشارهای اقتصادی و سیاسی بود.
در عرصه بینالمللی نیز این گفتمان فاش کرد که تناقض آشکاری بین مواضع غرب و سازمان ملل متحد وجود دارد؛ چرا که از یک طرف جنایتهای اشغالگران صهیونیست را نادیده میگیرد و از طرف دیگر شانتاژ رسانهای گستردهای در خصوص حمله یمن به کشتیهای ناقض تحریم اسرائیل به راه میاندازد.
گفتمان غرب در این عرصه تنها یک واکنش رسانهای نیست، بلکه نشان دهنده تحولات استراتژیک و برداشتهای دقیق از منافع امنیت ملی و اقتصادی کشورهای غربی به شمار میرود.
یمن در حال حاضر یک تهدید اساسی برای رژیم صهیونیستی است و این موضوع از طریق عملیات نظامی دریایی یمنیها که با غرق شدن ۲ کشتی «ماجیک سیز» و «انترنیتی سی» بعد از رد پذیرش مطالبات یمن در ممنوعیت تعامل با رژیم صهیونیستی به اوج خود رسید.
این عملیات در شرایطی انجام شد که کشورهای غربی و سازمان ملل جنایتهای اشغالگران را نادیده میگرفتند و «هانس گروندبرگ» فرستاده سازمان ملل در یمن در قبال تجاوزهای رژیم صهیونیستی سکوت میکرد، اما به صورت فوری و سریع از عملیات یمنیها شکایت میکرد.
این موضوع نشان دهنده ناتوانی آشکار آنها در برابر رژیم صهیونیستی است.
تحلیل این مواضع نشان میدهد که حمله به کشتیهای اسرائیلی در چارچوب بازدارندگی قاطع یمنیها در مقابل همکاریهای دریایی با رژیم صهیونیستی صورت میگیرد.
اما این تصمیم شامل کشتیهای تجاری عادی که ارتباطی با اسرائیل ندارند، نمیشود و گزارشهای اطلاعاتی بینالمللی نشان میدهد که هدف قرار گرفتن این ۲ کشتی نیز به علت تعامل آنها با بنادر صهیونیستی بود.
از سوی دیگر نیروهای غربی مدعی هستند که این چالش، دریانوردی بینالمللی را به خطر میاندازد و به همین علت به عنوان بهانهای برای تقویت حضور نظامی در مناطق استراتژیک نظیر دریای سرخ و تنگه هرمز به کار گرفته میشود.
آنها میگویند که این اقدامات باعث تشکیل ائتلافهای دریایی به رهبری آمریکا و ناتو و افزایش فشارها و تحریمها و تبلیغات رسانهای میشود و حتی ممکن است به سمت اجرای عملیات نظامی محدود نیز پیش برود.
آنها مدعی هستند که در صورتی که این تنش ادامه پیدا کند، کشورهای غربی مجبور خواهند بود برای تغییر مسیر حمل و نقل دریایی یا سرمایهگذاری در گزینههای دیگر زمینی وارد عمل شوند که این موضوع فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی را بر این کشورها افزایش داده و تأثیرهای زیادی در هزینه بیمه کشتیها و آزادی کشتیرانی خواهد داشت.
اظهارات و مواضع دولتهای آمریکایی و اروپایی و کابینه رژیم صهیونیستی میتواند به عنوان بهانهای برای افزایش موجودیت نظامی غرب در مناطق حساس (نظیر دریای سرخ و تنگه هرمز و دریای چین جنوبی) به بهانه حمایت از آزادی کشتیرانی مورد استفاده قرار گیرد.
همچنین ممکن است ائتلافهای بینالمللی دریایی به رهبری آمریکا یا ناتو شکل گیرد یا مأموریتهای جدیدی به این نیروها واگذار شود.
در صورتی که مخاطرات نیروهای مسلح یمن علیه کشتیرانی رژیم صهیونیستی افزایش پیدا کند، ممکن است کشورهای غربی به دنبال جایگزین کردن مسیرهای دریایی یا سرمایهگذاری در مسیرهای زمینی (نظیر خط آهن در آسیای مرکزی) باشند.
این روند باعث افزایش فشارهای دیپلماتیک بر کشورهای مذکور میشود و آنها را مجبور میکند مواضع واضحتری نسبت به این تهدیدات از خود نشان دهند.
در نتیجه این اقدامات، هزینههای اقتصادی شدیدتر میشود، مثلاً هزینه بیمه کشتیهایی که از مناطق مورد نزاع عبور میکنند، افزایش پیدا میکند که فشار غیرمستقیم اقتصادی به این کشورها وارد میکند.
دولتهای تحت تأثیر این حملات، حتی ممکن است به دنبال تقویت توان دریایی خود باشند که این اتفاق، تنشها میان اردوگاه غربی و دیگر اردوگاههای بینالمللی از جمله روسیه و چین و محور مقاومت را افزایش خواهد داد و زمینههای گسترش تنشهای مستقیم دریایی را فراهم میکند.
در صورتی که غرب بخواهد حضور نظامی خود را بدون تفاهمهای سیاسی موازی در منطقه گسترش دهد، باعث افزایش مخاطرات خواهد شد.
برخی رسانههای کشورهای حاشیه خلیج فارس معتقدند که توافق احتمالی در غزه تمرکز رژیم صهیونیستی را روی یمن و عراق خواهد آورد که بخشی از روش آمریکا و رژیم اسرائیل برای ضربه زدن به نیروهای مقاومت جهت باز ترسیم نقشه منطقه است، شما در این خصوص چه دیدگاهی دارید؟
این دیدگاه که رسانههای عربی خلیج فارس نیز به آن پرداختهاند، با مفاهیم استراتژیک گستردهتر در خصوص باز ترسیم درگیریها بعد از چندین ماه جنگ در غزه و پیامدهای منطقهای آن تطابق دارد.
این تحلیل دور از واقع نیست و باید در ۲ سطح فرضیههای اساسی و پیامدهای احتمالی مورد بررسی قرار گیرد.
واشنگتن اصرار دارد که جبهه غزه را قبل از رسیدن به پاییز سر و سامان بدهد.
در عین حال اسرائیل نیازمند یک پیروزی استراتژیک جایگزین است تا شکست در حذف حماس را جبران کند.
از سوی دیگر یمن و عراق و لبنان به عنوان یک محیط بازدارندگی آینده به ویژه در سایه استمرار حملات آنها علیه منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی مطرح هستند.
در نتیجه این دادهها، آمریکا از چندین ماه پیش تاکنون تلاش کرده جبهه غزه را از دیگر عرصهها شامل یمن و لبنان و عراق جدا کند.
خاورمیانه در حال حاضر شاهد جنگ فرسایشی در غزه است که پیامدهای عمیقی در عرصه منطقهای به جای گذاشته است و نزدیک شدن به پایان آن، میتواند درگیریها را به سمت باز ترسیم نقشههای نفوذ به ویژه در جبهههای یمن و عراق سوق دهد.
در این رابطه شاخصهای زیادی از برجسته شدن نقش ثابت و محوری مقاومت، به رهبری ایران وجود دارد.
از سوی دیگر جنگ غزه نقطه تحول اساسی در روند درگیریهای منطقهای بوده و میزان شکنندگی موازنههای قدرت در منطقه را ثابت کرد.
لذا با نزدیک شدن به پایان آن، نگاهها متمرکز بر شکلگیری مجدد نقشه نفوذ در خاورمیانه میشود و جبهههای یمن و عراق در صدر اولویتهای استراتژی آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار میگیرد تا شاید آنها بتوانند از تأثیر محور مقاومت به رهبری ایران بکاهند.
ثبات قدم ایران و شکستن هیبت دشمن توسط این کشور تا چه حدی باعث هم خوردن موازنات منطقهای شده است؟
ایران نقش اساسی در بر هم زدن موازنات منطقهای ایفا میکند که باعث شکلگیری رویکرد جدید در واقعیتهای منطقهای طی مرحله آینده میشود.
این واقعیتها را میتوان در موارد زیر برشمرد:
۱.
محور مقاومت این مرحله را به عنوان مرحله قبل از «جنگ بزرگ» میداند.
۲.
واکنشها برای جلوگیری از بروز جنگ فراگیر، حساب شده خواهد بود و تأثیرات استراتژیک طولانیتری خواهد داشت.
۳.
واشنگتن و تلآویو روی تجزیه عرصه درگیریها حساب کردهاند، اما واقعیت موجود نشان میدهد که محور مقاومت از یک طرف مورد حمله قرار میگیرد و در طرف دیگر واکنش نشان میدهد به این معنا که وحدت اعلام نشدهای میان جبهههای فعال وجود دارد.
به عبارت دیگر ایران و مقاومت استراتژیک آن در قلب تحولات منطقه، عاملی محوری در باز ترسیم و به هم خوردن موازنات منطقهای و بینالمللی خواهد بود.
ثبات قدم ایران هیبت و بازدارندگی رژیم صهیونیستی را در هم شکسته و تزلزل سامانههای دفاعی غربی را ثابت کرد.
ایران طی ماههای اخیر در این عرصهها نقش آفرینی کرده است:
۱.
ایران در برابر سیاست آمریکایی فشار حداکثری کوتاه نیامده است.
۲.
ایران با وجود تمامی مخاطرات و نفوذها به حمایت میدانی از متحدان خود ادامه داده است.
۳.
تهران به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به حملات صورت گرفته واکنش نشان داده است.
۴.
ایران در آوریل ۲۰۲۴ و در واکنش به حمله موشکی به کنسولگری خود در دمشق برای اولین بار در تاریخ درگیریها، موشکها و پهپادهای خود را به سمت اراضی اشغالی شلیک کرد.
۵.
ایران نقش عمدهای را در بازترسیم تحولات منطقهای ایفا کرده است.
۶.
در تحولات جدید منطقه، رژیم صهیونیستی دیگر تنها بازیگر منطقهای که قادر به ایجاد بازدارندگی و سلطه بر خاورمیانه باشد، نیست.
۷.
در این تحولات، آمریکا بیش از پیش در موضع دفاعی قرار گرفته و به جای حمله مجبور به حفاظت از پایگاههای خود در عراق و سوریه و یمن است.
۸.
کشورهای حاشیه خلیج فارس در محاسبات خود تجدید نظر کردهاند.
برخی از آنها به دنبال همگرایی با ایران هستند و برخی دیگر در پیوستن به ائتلافهای مختلف برای حمله به ایران درنگ کردهاند.
ایران موفق شده در تحولات اخیر ایستادگی کرده و حضور خود را در عرصه تحولات تثبیت کند و مانع از انزوای خود و تثبیت جنگ به نفع دشمن شود.
این اتفاق باعث تغییر محاسبات دشمنان شده و آیندهای جدید در منطقه رقم میزند.
تحولات اخیر ثابت کرد که ایران و محور مقاومت عامل اساسی در باز ترسیم نقشههای نفوذ در آینده منطقه خواهند بود و هیچ طرفی نمیتواند بدون در نظر گرفتن این واقعیت، سلطه یک جانبه خود را در منطقه ایجاد کند؛ لذا تصمیم سازان منطقهای و بینالمللی باید موازنههای جدید مبتنی بر حضور مقاومت در معادلات منطقه را به رسمیت بشناسند و از ورود به جنگ نامحدود با این محور که میتواند منطقه را در موجی از خشونت و نابسامانی گرفتار کند، خودداری کنند.