تاثیر الگوریتمهای شبکههای اجتماعی بر شکلگیری افکار عمومی
شبکههای اجتماعی اکنون به یکی از اصلیترین منابع شکلگیری روایتهای خبری، گرایشهای فکری و گفتوگوهای عمومی تبدیل شدهاند. الگوریتمهای پنهان در پشت این پلتفرمها، از فیسبوک تا اینستاگرام و توییتر، نه تنها محتوا را نمایش میدهند، بلکه تعیین میکنند چه نوع محتوایی به چه گروههایی برسد و به چه میزان مورد توجه واقع شود.

شبکههای اجتماعی اکنون به یکی از اصلیترین منابع شکلگیری روایتهای خبری، گرایشهای فکری و گفتوگوهای عمومی تبدیل شدهاند.
الگوریتمهای پنهان در پشت این پلتفرمها، از فیسبوک تا اینستاگرام و توییتر، نه تنها محتوا را نمایش میدهند، بلکه تعیین میکنند چه نوع محتوایی به چه گروههایی برسد و به چه میزان مورد توجه واقع شود.
کد خبر: 725798 | ۱۴۰۴/۰۵/۰۲ ۰۹:۵۵:۰۰
زهرا تجویدی- شبکههای اجتماعی اکنون به یکی از اصلیترین منابع شکلگیری روایتهای خبری، گرایشهای فکری و گفتوگوهای عمومی تبدیل شدهاند.
الگوریتمهای پنهان در پشت این پلتفرمها، از فیسبوک تا اینستاگرام و توییتر، نه تنها محتوا را نمایش میدهند، بلکه تعیین میکنند چه نوع محتوایی به چه گروههایی برسد و به چه میزان مورد توجه واقع شود.
این نوشته با هدف بررسی چگونگی تأثیرگذاری این الگوریتمها بر افکار عمومی، از ابعاد گوناگون اجتماعی، روانشناختی، سیاسی و اقتصادی با شما همراه است.
الگوریتم چیست؟
در زبان ساده، الگوریتم مجموعهای از دستورالعملهاست که به رایانهها میگوید چه کاری باید انجام دهند.
اما در شبکههای اجتماعی، الگوریتمها مسئول انتخاب، دستهبندی و نمایش محتوا به کاربران هستند.
این مجموعه از قوانین پیچیده بر اساس رفتار کاربر یعنی لایک، کامنت، اشتراکگذاری، زمان مشاهده، اشتراکگذاری مجدد و الگوی اسکرول، طراحی میشوند تا تشخیص دهند چه چیزی توجه بیشتری جلب میکند و چه محتوایی احتمال تعامل (Engagement) بیشتری دارد.
الگوریتمها بهصورت لحظهای و بر پایه هوش مصنوعی (Machine Learning) یا یادگیری عمیق (Deep Learning)، ترجیحات فردی را تحلیل میکنند و سپس محتواهایی را که احتمال تعامل بالا دارند، در رتبههای بالاتری قرار میدهند.
حلقههای بسته اطلاعاتی (Echo Chambers)
یکی از اثربخشترین پیامدهای الگوریتمها، ایجاد «حلقههای بسته» است؛ یعنی کاربر در معرض همان محتوایی قرار میگیرد که مطابق با عقاید پیشینش است.
بهسادگی میتوان چنین حالتی را مشاهده کرد.
اگر شما از مطالب یک منبع خبری خاص حمایت کنید، سیستم همان مطالب را به شما بیشتر نشان میدهد و دیدگاههای مخالف یا مختلف کمیابتر میشوند.
ایجاد این وضعیت باعث میشود افراد در مواجهه با دیدگاه مخالف مقاومت کنند، دید کمتری نسبت به گزینههای متفاوت داشته باشند و درک محدودی از مسائل جامعه شکل بگیرد.
گاه اینگونه فضاها به القای احساس همافزایی و پشتیبانی از گروههای همسو منجر میشوند که خود باعث تثبیت افکار گروهی میگردد.
تقویت دوقطبیها و پیامدهای سیاسی
در عصر رسانههای اجتماعی، الگوریتمها مسئول پشتیبانی از نوعی سوگیری تأییدی (Confirmation Bias) هستند.
وقتی کاربر محتوایی را پسند میکند، مشابه آن بیشتر نمایش داده میشود.
این فرایند در حوزه سیاست دیده میشود: شخصی که گرایش سیاسی مشخصی دارد، با حجم زیادی از پیامهای همسو بمباران میشود.
نتیجه؟
تمایل بیشتر به شرکت در فعالیت سیاسی افراطی، احساس خطر دربارهی مخالفان و جدایی بیشتر از گفتوگوی اجتماعی.
همچنین سیاستمداران و گروههای ذینفع به کمک تبلیغات هدفمند (Targeted Ads) و مشارکت هوشمندانه در شبکهها، میتوانند افکار عمومی را از طریق الگوریتمها جهتدهی کنند.
بررسی انتخابات آمریکا در سال ۲۰۱۶ و نقش شبکههای اجتماعی در آن، نمونهای ملموس از چنین پدیدهای است.
چرا محتوای تند و خشممحور دیده میشود؟
طراحی الگوریتمها بر اساس افزایش تعامل است.
اما چه چیزی تعامل بیشتری ایجاد میکند؟
احساسات قوی، از جمله خشم، ترس، تعجب، احتمالاً موثرترین هستند.
محتوایی که واکنش سریع عمیق فراهم میکند، بیشتر به چشم میآید و بازنشر میشود.
پیامد این موضوع چیست؟
• جامعهای پر از عصبانیت و بزرگنمایی احساس تهدید
• کاهش اعتماد افراد به منابع دارای اطلاعات قوی و با اعتبار
• شتاب در انتشار اخبار بدون بررسی صحت
• تقویت روایتهای احساسی بر روایتهای منطقی و کارشناسی
همانطور که میبینیم، شبکههای اجتماعی تمایل دارند محتواهایی با هیجان بالا را بیشتر پخش کنند، حتی اگر این محتواها توهمی یا اغراقشده باشند.
اخبار کذب و اثرگذاری خطرناک
یکی از جدیترین چالشها، حضور اخبار دروغین (Fake News) در شبکههای اجتماعی است.
گرچه پلتفرمهای بزرگ ابزارهایی برای شناسایی و علامتگذاری محتوا معرفی کردهاند، اما پژوهشها نشان میدهند که اخبار کذب بیشتر از اخبار واقعی بازنشر میشوند.
دلیل آن ترکیب محتوای هیجانبرانگیز و نبود نقد فوری یا بررسی درست است.
همچنین برخی الگوریتمها ممکن است نخست محتوای پربازدید را تقویت کنند و سپس به شناسایی، کنترل یا انکار آن بپردازند.
اخبار نادرست با سرعت منتشر میشود و پس از تصحیح شدن آن نخستین برداشت است که در ذهن مخاطب میماند.
همچنین در اعتراضات اجتماعی یا بحرانها، پلتفرمها ممکن است بهعلت حجم بالای ترافیک یا فشار سیاسی، نشر برخی مطالب را محدود کنند یا برعکس، آنها را نمایش دهند تا کنترل افکار عمومی آسانتر شود.
شخصیسازی محتوا: فواید و آسیبها
شخصیسازی دقیق بر پایه یادگیری ماشین، باعث میشود کاربر حس کند نیازهایش درک میشود.
محتوای مرتبط برای هر فرد نمایش داده میشود؛ از موضوعات تفریحی، آموزشی تا تبلیغات خرید.
از نگاه مثبت، این تجربهسازی شخصی مفید است و کاربر احساس رضایت، سرعت انتخاب بیشتر و هوشمندی میکند.
اما در سوی مقابل، از ارتباطات انسانی دور میشود، دیدگاههای متنوع نمیبیند و احتمالاً گرفتار در توهم دانایی میشود.
در کنار آن، مصرف محتوا بهصورت انفرادی و بهضرورت برچسبهای سلیقه، همگرایی فکری و کمرنگ شدن حس همگروهی و اتحاد اجتماعی را به همراه دارد.
نقش پلتفرمها و مسئولیت اجتماعی آنها
شبکههای اجتماعی در دنیای امروز نقش خلاق، مبتکر و گاهی تبعیضآمیز در ارائه اطلاعات دارند.
بسیاری این پلتفرمها را بهعنوان «ناشر»، «زیرساخت» یا «توزیعکننده محتوا» میشناسند.
در برخی کشورها بحثهای حقوقی برای مسئولیتپذیری آنها بالا گرفته است.
از یکسو، شرکتهای تبلیغاتی بزرگ و دولتها علاقهمندند الگوریتمها نقش فعالی در سوگیریهای آرا، مصرف فرهنگی یا فروش کالا داشته باشند.
از سوی دیگر، نهادهای نظارتی یا مدنی تلاش میکنند شفافیت را بالا برده و مانع سوءاستفاده شوند.
برخی شرکتها مانند فیسبوک و گوگل ابزارهایی برای «نسخه تنظیمات محتوا» (Content Preferences)، گزینه غیرفعالسازی تبلیغات هدفمند یا امکان فشردهسازی داده منتشر کردهاند.
اما هیچگاه معلوم نبوده این اقدامات تا چه حد واقعیاند یا صرفاً راههایی برای فریب عمومی.
پیامدهای روانی و اجتماعی
براساس تحقیقات متعدد، کاربران شبکه اجتماعی روزانه با حجم بسیار زیادی از اطلاعات مواجهاند.
علاوه بر اثرات فکری، این روند پیامدهایی برای سلامتی روان دارد:
· فشار روانی: بمباران اطلاعاتی باعث اضطراب، خستگی ذهنی، و خودارزیابی منفی است.
· کاهش تمرکز: تعقیب چندگانهی اطلاعات توانایی تمرکز و تفکر عمیق را کاهش میدهد.
· افزایش تنهایی: ارتباط تصویری و متنی نبض احساس واقعی همنشینی را کمرنگ میکند.
· تقویت احساس محرومیت: وقتی دیگران لحظههایی از زندگی خود را با رنگهای جذاب نشان میدهند، کاربر احساس میکند چیزی را از دست داده یا عقب مانده.
· وابستگی به تأیید: کمکم فرد بیشتر به واکنش (لایک، فالو، ویو) دیگران علاقهمند میشود تا بیانگر واقعی زندگیاش باشد.
راهکارهایی برای رویارویی آگاهانه
با توجه به اهمیت و پیچیدگی تأثیرگذاری الگوریتمها، چه میتوان کرد تا فرد و جامعه در برابر خطرات مقاومت کنند؟
۱.
آگاهی دیجیتال و سواد رسانهای
افزایش سواد رسانهای، آگاهی از ماهیت الگوریتمها و تأثیرات آنها، صنعت رسانه را برای کاربر تحلیلپذیر میکند.
مثل دانستن اینکه چرا فلان خبر را میبینم یا با چه هدفی برایم نشان داده میشود.
تحقیقات نشان داده کاربرانی که آگاهاند، کمتری به محتوای کذب واکنش میدهند یا بهراحتی آن را باور کنند.
۲.
تنوع منابع
خواندن اخبار از منابع مختلف و با گرایشهای متفاوت، کاهش اتکای صرف به شبکههای اجتماعی و دریافت دیدگاههای متنوع، باعث شکل گرفتن ذهن بازتر و تصمیمگیری آگاهانهتر میشود.
۳.
استفاده آگاهانه از تنظیمات پلتفرم
بسیاری از شبکهها با ابزارهایی مثل لیست سیاه یا سفید برای محتوا، تنظیمات اولویتنمایش، یا گزینه کاهش مصرف زمان (Time limit)، امکان کنترل بیشتر را فراهم کردهاند.
استفاده از آنها بهرهوری محتوا را افزایش میدهد.
۴.
حمایت از جنبشهای حامی شفافیت
اعضاء جامعه مدنی، پژوهشگران و نهادهای دولتی باید فعالانه خواستار شفافیت الگوریتمها و انتشار گزارش تأثیرگذاری محتوا باشند.
شکایت قانونی در برابر سوءاستفادههای آشکار یا تحریف افکار عمومی، یکی از ابزارهاست.
۵.
طراحی جایگزینها
پژوهش، طراحی و استفاده از پلتفرمهای جایگزین با الگوریتمهای باز، ردهبندی محتوا شفاف، یا بدون تبلیغات هدفمند، میتواند به توسعه فضای رسانهای سالم کمک کند.
دهکده جهانی جدید: آیا امکان پذیر است؟
احتمالاً همه با مفهوم «دهکده جهانی» موافقاند؛ جایی که از هر نقطه دنیا بتوانیم به هم دسترسی داشته باشیم.
اما سؤال مهم این است: وقتی بخش عمدهای از آن شکلیافته توسط الگوریتمها باشد، آیا هنوز دهکدهای برای گفتوگو، تنوع و همزیستی واقعی وجود دارد؟
در این دهکده، افراد طبق سلایقشان طبقهبندی میشوند، رفتارشان پیشبینی و مطالبی برایشان انتخاب میشود.
اگر چنین رویکردهایی پایدار باشد، دهکده به فضایی شبهدیکتاتوری یا مدیریتشده تبدیل میشود؛ جایی که نه فرد، بلکه الگوریتم میگوید چه چیزی بخوانید، چه ببینید، چه بشنوید و چه چیزی را باور کنید.
اگر بتوانیم کنترل بیشتری بر این سیستم داشته باشیم و الگوریتم را نه بهعنوان ارباب، بلکه بهمثابه ابزار تسهیل انتقال اطلاعات ببینیم، دهکدهای واقعیتر ساختهایم؛ جایی که دیدگاهها گوناگون و گفتوگوها آزاد باشد.
الگوریتمهای شبکههای اجتماعی امروز نقشی بیسابقه در شکلگیری افکار عمومی دارند.
این تأثیر هم فرصتی برای آگاهیبخشی و ارتباط بیشتر است و هم خطرهایی جدی؛ از تضعیف گفتوگو تا تقویت اخبار کذب، از تشدید دوقطبی تا تهدید سلامتی روانی دارد.
آینده به دست خودمان است.
اگر هوشمند باشیم، میتوانیم این ابزارها را در خدمت جامعه، گفتوگو، خرد جمعی و دموکراسی قرار دهیم.
اگر غفلت کنیم، الگوریتمها نظام فکری و سیاسی را دستکاریپذیرتر کرده و امکان تصمیمگیری آزاد را محدود خواهند کرد.