نگاهی به فهرست بهترین رانندگان فرمول یک که به هیچ عنوانی نرسیدند
در فرمول یک، سرعت، استعداد و شجاعت گاهی کافی نیست. تاریخ این ورزش پر از نام هایی است که با تمام شایستگی هرگز به قهرمانی جهان نرسیدند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، روی سکو ایستادن نیکو هالکنبرگ در گرندپری بریتانیا رویدادی که سالها در انتظارش بودیم، بار دیگر نشان داد که در فرمول یک دستاوردهای آماری همیشه بازتاب دهنده پتانسیل واقعی رانندگان نیست.
بر همین اساس تصمیم گرفتیم فهرستی از بهترین رانندگانی را گردآوری کنیم که شایسته قهرمانی جهان بودند، اما هرگز به آن دست نیافتند.
نفر اول: استرلینگ ماس
66 گرندپری - 16 برد
شاید تنها رانندهای در آغاز دوران فرمول یک که میتوانست از نظر ثبات با «فانجیوی بزرگ» رقابت کند، استرلینگ ماس بود.
ماس شش سال متوالی با پنج تیم متفاوت برنده مسابقات سلطنتی شد.
او چهار بار نایب قهرمان جهان شد و در سال 1958 تا آستانه فتح عنوان پیش رفت.
پس از گرندپری پرتغال، این راننده اهل انگلیس از رقیب اصلی خود، مایک هاثورن دفاع کرد.
داوران قصد داشتند هاثورن را به دلیل رانندگی خلاف جهت برای روشنکردن خودرویش رد صلاحیت کنند، اما ماس آنها را متقاعد کرد که این اتفاق خارج از پیست رخ داده است.
به همین ترتیب، هاثورن هفت امتیاز حیاتی را حفظ کرد و در پایان فصل با تنها یک امتیاز اختلاف بر ماس پیروز شد.
جالب اینکه استرلینگ ماس همچنان رکورد بیشترین برد بدون کسب قهرمانی در تاریخ فرمول یک را با 16 پیروزی در اختیار دارد.
نفر دوم: ژیل ویلنوو
68 گرندپری - 6 برد
ژیل ویلنوو محبوب انزو فراری و از مستعدترین رانندگان زمان خود.
در دومین فصل کامل حضورش در فرمول یک تنها با چهار امتیاز اختلاف قهرمانی را به همتیمیاش جودی شکتر واگذار کرد، اگرچه در رقابتهای مقدماتی او را شکست داده بود.
شکتر پس از آن فصل بازنشسته شد.
در آغاز دهه 1980 ویلنوو تمام ویژگیهای لازم برای درخشش بهعنوان ستاره اصلی فرمول یک را در اختیار داشت؛ استعداد، جسارت، سرعت و محبوبیت، اما عمر حرفهای ژیل کوتاه بود.
تصادف در دور تعیین خط گرندپری بلژیک در پیست زولدر به زندگی این راننده پرشور پایان داد.
ویلنوو را میتوان رانندهای دانست که زمان کافی برای قهرمان شدن نداشت؛ در حالی که همه چیز برایش مهیا بود.
نفر سوم: خوان پابلو مونتویا
95 گرندپری - 7 برد
مونتویا شاید رانندهای باشد که زودتر از موعد فرمول یک را ترک کرد.
هرچند فصلهای زیادی در این ورزش حضور نداشت، اما در هر یک از آنها عملکردی چشمگیر را بر جا گذاشت.
در سومین مسابقهاش چرخ به چرخ با میشائیل شوماخر رقابت کرد و در دورانی که فراری سلطه کامل برای فرمول یک داشت، به جدیترین تهدید برای شوماخر بدل شد.
در فصل 2003 اگر تغییر در موازنه تایرها پیش از مسابقات پایانی رخ نمیداد، او میتوانست قهرمان شود.
مونتویا در ادامه به مکلارن پیوست، اما در دومین فصل حضورش، تیم رقابتپذیری خود را از دست داد.
ناامیدی این راننده کلمبیایی زیاد طول نکشید و پیش از پایان فصل، تیم را ترک کرد.
نفر چهارم: رونی پترسون
123 گرندپری - 10 برد
یکی از سریعترین و خوشاستعدادترین رانندگان دهه 70 بود.
رونی پترسون در فصل دوم حضورش (1971) با عملکردی درخشان نایب قهرمان شد.
در سال بعد نیز با همتیمیاش نیکی لائودا رقابت نزدیکی داشت.
پترسون در سال 1973 به تیم لوتوس پیوست و در 9 مسابقه تعیینخط از 15 دور سریعترین زمان را ثبت کرد، اما عدم اطمینان فنی خودرو، او را از رسیدن به قهرمانی بازداشت.
وی تنها در هشت مسابقه به خط پایان رسید که چهار مرتبه از آن با برد همراه شد.
در سال 1978 که لوتوس ماشینی قدرتمند داشت، تیم بیشتر بر ماریو آندرتی تمرکز داشت.
همان فصل، پترسون در آغاز گرندپری ایتالیا دچار سانحه شد و جان باخت.
نفر پنجم: جکی ایکس
122 گرندپری - 8 برد
در استعداد مسابقهای جکی ایکس تردیدی نیست.
او در دومین گرندپری زندگی حرفهایاش، سومین زمان تعیینخط را در نوردشلایف ثبت کرد؛ با خودرویی از کلاس فرمول 2!
خیلی زود انزو فراری به جکی ایکس علاقهمند شد و او را به تیم اسکودریا آورد.
با این حال، بحرانهای طولانیمدت فراری در اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 مانعی جدی برای قهرمانی بود.
ایکس میتوانست پیروزیهایی پراکنده به دست آورد، اما در چنین شرایطی کسب عنوانی جهانی بعید بود.
البته اینگونه نبود که فقط فراری او را بخواهد.
وی در مقاطعی پیشنهادهایی از تیمهای دیگر نیز داشت، از جمله کن تایرل.
نفر ششم: کارلوس رویتمن
146 گرندپری - 12 برد
این آرژانتینی با سه تیم مختلف برای قهرمانی رقابت کرد، اما هیچگاه به آن نرسید.
ضعف در تصمیمگیریهای استراتژیک مانع اصلی او بود؛ گرچه در سرعت کمنقص عمل میکرد.
پس از جدایی لائودا از فراری، رویتمن رهبر تیم شد و فصل 1978 را در جایگاه سوم به پایان رساند؛ نتیجهای قابل قبول در عصر سلطه لوتوس، اما سال بعد با تغییر موازنه قدرت، فراری تیم برتر شد.
اگر رویتمن در مارانلو میماند، احتمال قهرمانیاش بالا بود، اما او راه لوتوس را در پیش گرفت و با دستان خالی بازگشت.
او سپس به ویلیامز پیوست و در فصل دوم حضورش، آلن جونز را کنار زد، اما تنها با یک امتیاز به نلسون پیکه باخت.
سال بعد، در بحبوحه جنگ فالکلند پس از دو مسابقه تیم را ترک کرد؛ جالب آنکه همان فصل، قهرمانی به همتیمیاش، ککه روزبرگ رسید.
نفر هفتم: الیو دی آنجلیس
110 گرندپری - 2 برد
شاید حضور یک راننده با تنها دو پیروزی در چنین فهرستی تعجببرانگیز باشد، اما در دنیای مسابقات، همه چیز در تعداد برد خلاصه نمیشود.
دیآنجلیس در نخستین فصل حضورش در لوتوس از ماریو آندرتی باتجربه چیزی کم نداشت و در امتیازگیری او را به سختی شکست داد (13 - یک).
در چهار فصل بعد هم بر همتیمیاش، نایجل منسل تسلط داشت.
در فصل پایانی حضورش در لوتوس نیز تنها پنج امتیاز از آیرتون سنا عقب بود.
الیو دی آنجلیس در آینده میتوانست پتانسیل عظیم خود را بیشازپیش نشان دهد، اما در تمرینات سال 1986 در سانحهای تلخ جان سپرد.
انتهای پیام/