چرا رهبر انقلاب دو فاکتو را نپذیرفت؟!
ما عنوان کردیم که آتشبس را به صورت دو فاکتو میپذیریم. امام فرمودند: «چرا دو فاکتو؟» دو فاکتو یعنی اسم آتشبس را نمیآوریم ولی جنگ را متوقف میکنیم. چون...

گروه جهاد و مقاومت مشرق - سردار محمدحسن محققی، مولف کتاب «اسرار مکتوم» (ناگفتههای دفاع هشتساله از زبان مسئولان کشوری و لشکری دوران جنگ) در حمله رژیم صهیونیستی به کشورمان به شهادت رسید.
«اسرار مکتوم»؛ اثر برجستهای است که به تحلیل و بررسی عمیق زوایای پنهان و ناگفتههای دوران دفاع مقدس میپردازد.
این کتاب با رویکردی مستند و تحلیلی، مصاحبهها، خاطرات و دیدگاههای مهمترین مسئولان سیاسی و نظامی دوران جنگ تحمیلی را جمعآوری کرده و به خوانندگان ارائه میدهد.
هدف اصلی این اثر، تجلیلی تازه و بدون پیشداوری از دوران جنگ ایران و عراق است.
نقطه قوت این کتاب در پرداختن به موضوعات و مسائل کمتر مطرحشدهای مانند اختلافنظرهای درونحکومتی، چالشهای تدارکاتی و فشارهای بینالمللی نهفته است.
مولف با بهرهگیری از اسناد و مدارک معتبر و مصاحبههای دقیق، دیدگاهی جامع از جنگ و پیچیدگیهای سیاسی و نظامی آن ارائه میدهد.
پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران و پایان یافتن دومین جنگ طولانی قرن بیستم، نقطهعطفی بود که بههمراه خود چالشهای جدیدی را بهوجود آورد.
«اسرار مکتوم» بهخوبی توانسته است این فصل تازه از تاریخ ایران را به تصویر بکشد.
جبههای جدید در عرصه داخلی و بینالمللی شکل گرفت، که به تحریف حقایق و حماسههای دفاع مقدس ملت ایران میپرداخت.
کتاب «اسرار مکتوم» در ۲۲ فصل تدوین شده و شامل مجموعه مصاحبههایی با چهرههای طراز اول کشور در دوران جنگ تحمیلی است.
بعضی از آنها در شورای عالی دفاع (وقت) به حضرت امام مشورت میدادند؛ ازجمله آیتاله هاشمی رفسنجانی (رئیس مجلس شورای اسلامی)، آیتاله موسوی اردبیلی (رئیس دستگاه قضایی)، دکتر علیاکبر ولایتی (وزیر امور خارجه)، دکتر محسن رضایی (فرمانده کل سپاه وقت)، حجتالاسلام سیدمحمد موسوی خوئینیها (دادستان کل کشور)، سردار حاج محسن رفیقدوست (وزیر سپاه)، حجتالاسلام علیاکبر ناطق نوری (وزیر کشور)، حجتالاسلام شیخ عبداله نوری (نماینده حضرت امام در جهاد سازندگی و رئیس کمیسیون برنامه و بودجه)، دکتر محمدجواد لاریجانی (معاون وزیر خارجه)، حجتالسلام سیدحسن خمینی، حجتالاسلام مجید انصاری و آقای حمید انصاری، آیتاله محمد مومن (عضو شورای نگبان)، حجتالاسلام مهدی طائب، سرلشکر پاسدار محمدعلی جعفر، سرلشکر پاسدار سید یحیی صفوی، سر لشکر پاسدار غلامعلی رشید، سرتیپ بازنشسته علیاکبر قویدل ازجمله فرماندهان و مسئولان نظامی که در زمان دفاع مقدس، فرماندهی قرارگاه و بالاتر را بر عهده داشتهاند؛ ۲۲ فصل کتاب «اسرار مکتوم» را تشکیل میدهند.
آنچه در ادامه میخوانید، بخشی از این کتاب در گفتگو با محمدجواد لاریجانی است...
*آیا موضوع خاتمه جنگ در دستور کار ایران وجود داشت؟
از چه زمانی و چگونه؟
من به عنوان معاون بینالملل وزارت خارجه بودم، منتهی در قسمت جنگ، عمدتاً از زمانی که موضوع قطعنامه ۵۹۸ آغاز شد، مسئولیت مذاکرات را داشتم که تقریباً حدود سه سال طول کشید.
این موضع حضرت امام عجیب نیست، به خاطر اینکه امام در اصل با مسأله جنگ مخالف بودند.
منتهی ما در این جنگ شروع کننده نبودیم، بلکه یک جنگ تحمیلی بود.
بحث سر این موضوع بود که حال این جنگی را که بر ما تحمیل شده، چگونه خاتمه دهیم؟
در مورد ختم جنگ، سونگ سو سخن معروفی دارد که در کتابی راجع به استراتژی نوشته است و شاید قدیمیترین کتابی باشد که در این باره نوشته شده، حدود دو هزار یا دو هزار و خردهای سال پیش.
در این کتاب آورده است که شروع جنگ بسیار آسان و پایان دادن به آن بسیار مشکل است و معمولاً آن طرفی که در حال شکست است سریعتر به فکر پایان دادن به جنگ میافتد تا طرف پیروز، این همیشه بوده است و درباره ما هم نیز صدق میکند.
میخواهم قضیهای را بگویم دال بر اینکه استراتژی دفاعی امام ثابت بود؛ منتهی برخی مواقع نیروهایمان تعدیلاتی را انجام دارند.
اما اول توضیحی درباره قطعنامه ۵۹۸ بدهم و از این طریق به پاسخ سؤال شما خواهیم رسید.
اصلاً ایده این قطعنامه چه بود؟
در واقع دو محرک اصلی داشت.
اول اینکه آمریکاییها بعد از تصرف فاو به این نتیجه رسیدند که میبایست ایران را متوقف کنند حتی اگر لازم باشد خودشان به شکل مستقیم وارد عمل شوند، چون متوجه شدند که ایران کشوری نیست که آمریکا بتواند آنگونه که دوست دارد با آن کنار بیاید و کار کند.
امام نیز متوجه این امر بودند.
شوروی سابق نیز به همان نظریه آمریکا رسید و لذا تسلیحات و موشکهای دوربردی را که شوروی به صدام داد با حجم تسلیحات شیمیایی و حتی مقدمات اتمی که غرب در اختیارش قرار گذاشت، هر دو با هم، همزمان، همگرا و هماهنگ بودند.
دوم؛ با توجه به اینکه عراق شروعکننده جنگ بود، اما پرچم صلح را در دست داشت و این در حالی بود که در دنیا، ما به عنوان جنگطلب و خیرهسر معرفی شده بودیم.
این دو مسأله خدمت امام مطرح شد و اینکه ما باید به نوعی شرایط را عوض کنیم.
آمریکاییها به دنبال این بودند تا قطعنامهای را علیه ایران تصویب کنند و به ما مهلت بدهند جنگ را خاتمه دهیم و اگر بر خلاف این عمل کردیم، وارد اقدامات نظامی شوند.
در آن زمان جلسه کنفرانس سران اسلامی در کشور کویت برگزار میشد که دبیر کل سازمان ملل، آقای دکوئیار، به آنجا رفته بود.
خدمت آقا عرض شد: حالا که شرایط بدین گونه است، ما خودمان به عنوان یک نظردهنده در این کار پیشدستی کنیم و به سازمان ملل اعلام کنیم که در این چارچوب حاضر به بحث هستیم.
این چارچوب عبارت است از مواردی چون تعیین متجاوز، به عهده گرفتن تمامی مسئولیتها از سوی متجاوز، محفوظ ماندن قرارداد مرزی، تضمین شدن امنیت منطقه در آینده و مسائلی نظیر این.
*این موضوع مربوط به چه زمانی است؟
تقریباً نزدیک به سه سال و نیم قبل از پایان جنگ.
*تقریباً میشود بعد از عملیات الی بیت المقدس؟
نه و بله، یک فاصله زمانی با عملیات الی بیت المقدس است.
این قضیه مورد نظر امام بود، ما آن را تدوین کردیم و به عنوان یک سند غیررسمی به دست آقای خاویر پرز دکوئیار رساندیم.
با این توضیح که میتوانی آن را مطرح کنی؛ برای او بسیار جالب بود.
اعلام کردیم که با این شرایط، میتوانیم آتشبس را بپذیریم.
آمریکاییها غافلگیر شدند و اعلام کردند که ایرانیها دروغ میگویند.
لذا قرار بر این شد که افراد مختلف مثل آندرواوتی و گن شر از آلمان و ناکازومی از ژاپن با ایران در این باره گفتگو کنند و ببینند آیا ایران در این امر جدی است یا خیر؛ که دیدند نه، ایران بر سر حرف خود ایستاده و این معروف به پانچاسیلای ایران شد؛ یعنی پنج ماده پیشنهادی ایران.
من اینجا چند نکته از حضرت امام بگویم.
یکی اینکه وقتی ما مسئولیت جنگ و خسارات آن را نوشتیم، همان پیشنهادهایی که ایران در سال چهارم جنگ ارائه کرد، امام فرمودند: «مسئولیت جنگ اولویت دارد».
نکته دوم اینکه ما عنوان کردیم که آتشبس را به صورت دو فاکتو میپذیریم.
امام فرمودند: «چرا دو فاکتو؟» دو فاکتو یعنی اسم آتشبس را نمیآوریم ولی جنگ را متوقف میکنیم.
چون اگر بگوییم آتشبس را پذیرفتهایم، ترتیبات حقوقی برایش ایجاد میشود.
اما زمانی که توپخانهمان شلیک نکرد و بعد از مدتی دوباره کار خود را آغاز کرد، این دیگر نقض آتشبس نیست.
امام فرمودند: «نه، آتشبس رسمی اعلام میکنیم».
این مطلب باعث تعجب برخی از نیروها شده بود که امام برای اولین بار صحبت از قبول رسمی آتشبس میکنند.
اما بر طبق چارچوب پیشنهادی، یکی دیگر از موارد این بود که گفتیم غربیها میگویند شما اول آتشبس را قبول کنید، سپس برای متجاوز کمیتهای تشکیل شود؛ ولی امام فرمودند: «این دو باید هم زمان باشد و ما هم زمانی را قبول میکنیم».
خوب، تمام اینها نشان میداد که امام راجع به پایان پیروزمندانه این دفاع فکر میکردند.
فقط این نبود که امام بگویند جنگ را چگونه ادامه بدهیم.
در واقع امام در حال طراحی این بودند که چگونه میبایست جنگ را به پایان رساند.
البته مذاکرات درباره این موضوع به درازا کشید و به این مقطع رسید که ما حدود بیش از هزار کیلومتر مربع از مناطق پاییندست عراق و مساحت بیشتری از سمت کردستان را در اختیار داشتیم و موقعیت متمایزی برای ما ایجاد شد.
به نظرم این همان جایی است که اختلاف نظری که شما بیان کردید، ایجاد شد.
یعنی اختلاف نظر بین گزارشات مسئولان نظامی و آقای میرحسین موسوی که دولت بود.
آنها طی دو گزارش وضعیت را شرح دادند.
گروه نظامی اعلام کرد میتوانیم تا بغداد پیش برویم.
موسوی نوشت: «من میتوانم جنگ را بیست سال اداره کنم».
این گزارشها در چه مقطعی است؟
گفته میشود اواخر جنگ، فرماندهان نظامی نیازمندیهای خود را برای ادامه و اتمام جنگ به طور کتبی ارائه کردند و دولت هم اعلام کرد حتی برای رفع نیاز روزانه رزمندگان توان ندارد.