ظلموستم حکومت جولانی علیه مردم ساحل سوریه؛ زندگی میان ترس و فقر - تسنیم
منطقه ساحل سوریه که در ماه مارس شاهد یکی از وحشیانه ترین و خونین ترین جنایات تروریستی حکومت جولانی و قتل عام هزاران نفر بود، همچنان در وضعیتی غم انگیز به سر می برد و مردم علاوه بر فقدان امنیت، از فقر شدید رنج می برند.

به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، در حالی که طی دوره اخیر همه توجهات معطوف به جنایات عناصر تروریستی وابسته به حکومت ابومحمد جولانی، رئیس دولت موقت سوریه در استان دروزینشین سویداء است، منطقه ساحل سوریه که چند ماه قبل همین تروریستها کشتارهای خونینی در آن رقم زدند و هزاران انسان بیگناه را قتلعام کردند، همچنان در وضعیتی غمانگیز بهسر میبرد.
حکومت جولانی دیروز، سهشنبه، نتایج کمیته تحقیقی را که برای جنایات عناصر خود در ساحل سوریه تشکیل داده بود، همانطور که انتظار میرفت، عناصر و شبهنظامیان وابسته به خود را از این جنایات هولناک تبرئه و کشتار وحشتناک علویها و ارتکاب جنایات علیه آنها را با عنوان فریبنده «بازماندگان نظام سابق» توجیه کرد.
ظلموستم حکومت جولانی علیه مردم ساحل سوریه
احمد، مرد جوان 30ساله و ساکن یکی از روستاهای شهر بانیاس که در ماه مارس فجیعترین قتلعامها توسط تروریستهای وابسته به جولانی در آن اتفاق افتاد، اعلام کرد: دختر من از تب شدید رنج میبرد و من نمیتوانم داروی مورد نیازش را تهیه کنم، داروی مخصوص او خارجی و گران است و من بعد از اخراج از کارم بهسختی میتوانم یک قرص نان برای خانوادهام تهیه کنم.
احمد در گفتگو با روزنامه لبنانی الاخبار، نهتنها رنجهای خود را بازگو کرد بلکه سعی داشت صدای همه کسانی را که در ساحل سوریه از ظلموستم شدید رنج میبرند، برساند و گفت: ماههاست که من نتوانستهام کاری پیدا کنم و قدرت حمایت از خانوادهام را ندارم.
در روستاهای ساحلی هیچ کاری وجود ندارد و ما از ترس کشتهشدن جرئت خروج از روستا را نداریم و مجبوریم از امکانات محدودی که در داخل روستا هست استفاده کنیم؛ بهطوری که از سبزیجاتی که در زمینهایمان پرورش میدهیم استفاده میکنیم و مردم برای رفع گرسنگی به یکدیگر کمک میکنند.
وضعیت احمد نمونهای از همه خانوادههای ساحل است که واقعیت غمانگیزی را تجربه میکنند؛ بهویژه در سایه افزایش بیسابقه نرخ فقر و از دست دادن منبع درآمد هزاران خانواده پس از اخراج سرپرستهای خانوار از مشاغلشان توسط دولت جولانی.
این افراد حتی در داخل روستاهای خود هم امنیت ندارند و هر لحظه در معرض خطر حمله تروریستهای وابسته به حکومت جولانی هستند و این عناصر تروریستی اخیراً شروع به آتشزدن مناطق وسیعی از زمینهای کشاورزی روستاهای ساحل سوریه که ساکنانش برای امرار معاش به آنها وابسته بودند، کردهاند.
زندگی غمانگیز مردم ساحل میان ترس و فقر
زینه، کارمند انبار دارویی بود که بههمراه همسرش هزینههای زندگی را تأمین میکرد، اما طی چند ماه گذشته زندگی آنها زیر و رو شد؛ جایی که شوهرش بهدلیل تصادف زمینگیر شد و بهدنبال کشتارهایی که حکومت جولانی در ساحل سوریه بهراه انداخت و اخراج بسیاری از کارمندان دولتی، زینه هم اخراج شد و اکنون آنها منبع درآمدی ندارند.
زینه در حالی که چشمانش پر از اشک بود، در گفتگو با خبرنگار الاخبار اظهار داشت: بدهیهای من روی هم انباشته شده است و پرداخت آنها برایم غیرممکن است، من دائماً بهدنبال کار میگردم اما هیچ فایدهای ندارد و من شغلی ندارم که بتواند برای تأمین هزینههای زندگی به من کمک کند، آنچه رنج ما را تسکین میدهد، عشقی است که روستاییان فقیر به یکدیگر دارند و همواره مایل به کمک هستند، اما من میخواهم یک فرصت شغلی داشته باشم تا نیازهای خانوادهام را بهطور دائم تأمین کنم و بدهیهایم را بپردازم، همچنین ما امنیت نیز نداریم و اولین و مهمترین نیازمان امنیت است.
علی، یکی دیگر از شهروندان سوری در ساحل سوریه که در دهه پنجم زندگی خود بهسر میبرد و 5 دختر دارد، گفت: دو دختر من بیمار هستند و من بهدلیل نبود امنیت و اختلال در فعالیتهای اقتصادی نمیتوانم منبع درآمد مناسبی برای تأمین هزینههای آنها داشته باشم و ما امروز بدترین شرایط عمرمان را تجربه میکنیم.
همام، زن سوری در حومه بانیاس هم گفت: بعد از اینکه همسرم بهدلیل افزایش کشتارها و آدمرباییها نتوانست به شغل خود در دمشق برگردد، ما دیگر هیچ منبع درآمدی نداریم و من هم دائماً در تلاش برای یافتن هرگونه فرصت شغلی بودم، اما فایدهای نداشت.
ما حتی نمیتوانیم روی زمین خودمان کار کنیم؛ زیرا گروههای مسلح در نزدیکی ما حضور دارند و جانمان را تهدید میکنند.
غدیر، از دیگر ساکنان ساحل سوریه نیز بهنوبه خود اظهار داشت: وخامت شرایط زندگی ناشی از فعالیت اقتصادی ضعیف، فقدان سرمایهگذاری خصوصی، کاهش نقش دولت در حمایت از بخشهای تولیدی، کوچک شدن کشاورزی، فقدان حمایت واقعی دولت از کشاورزان، توقف تقریباً کامل گردشگری با وجود منابع طبیعی خیرهکننده منطقه و مهاجرت کارگران ماهر، همگی منجر به خلأ حرفهای و فکری در جامعه شده است.
انتهای پیام/+