بازخوانی حمله اسرائیل به دمشق در نظم منطقه غرب آسیا «3» - تسنیم
یکصدوهشتمین اپیزود از پادکست «در عمق» را به موضوع حملات اخیر رژیم صهیونیستی به دمشق و طراحی اسرائیل برای نظم امنیتی پس غرب آسیا اختصاص داده ایم.

گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم ـ یکصدوهشتمین شماره از پادکست «در عمق» که به بررسی مهمترین روندها، تحولات و همچنین شخصیتها در غرب آسیا میپردازد، روز سه شنبه 31 تیر ماه 1404 ضبط و منتشر شد.
در این شماره «علیرضا مجیدی»، کارشناس مسائل غرب آسیا به بررسی حملات اخیر رژیم صهیونیستی به دمشق و بقیه مناطق این کشور میپردازد.
برای پاسخ به این پرسش که آیا آنکارا با پیوستن سوریه به پیمان ابراهیم موافق است، ابتدا باید به موضع کلی ترکیه در قبال اسرائیل اشاره کرد.
جمهوری ترکیه، اسرائیل را به رسمیت شناخته و از راهکار سازش دو دولتی حمایت میکند.
با این حال، در شرایط کنونی، پیمان ابراهیم به عنوان مقدمهای برای شکلگیری یک نظم نوین در خاورمیانه تلقی میشود؛ نظمی که از دیدگاه هیئت حاکمه فعلی ترکیه به رهبری رجب طیب اردوغان، نامطلوب ارزیابی میگردد.
بنابراین، اگرچه ترکیه فینفسه مخالفتی بنیادین با عادیسازی روابط میان رژیم صهیونیستی و سوریه ندارد، اما مشارکت در این فرآیند در قالب پیمان ابراهیم را برای ثبات و منافع منطقه مضر میداند.
تفاوتهای بنیادین پیمان ابراهیم با توافقات پیشین
پیمان ابراهیم تفاوتهای چشمگیری با روندهای عادیسازی پیشین دارد.
یکی از مهمترین این تفاوتها، رویکرد آن به مسئله فلسطین است.
توافقات عادیسازی گذشته، مانند توافقات صلح با مصر و اردن، در چارچوب راهکار دو-دولتی تعریف میشدند و طرفین عربی، به رسمیت شناختن اسرائیل را به مرزهای مشخص (معمولاً مرزهای 1967) و حمایت از تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی منوط میکردند.
در مقابل، هرچند در پیمان ابراهیم نیز اشارهای گذرا به مسئله فلسطین وجود دارد، اما در عمل، عنصر فلسطینی از این توافقات حذف شده است.
به تعبیر بنیامین نتانیاهو، «حق وتوی فلسطینیان» از روند صلح برداشته شده است.
این رویکرد در شرایطی اتخاذ میشود که دولت حاکم بر اسرائیل صراحتاً با راهکار دو-دولتی مخالفت میورزد.
در نتیجه، پیمان ابراهیم، برخلاف روندهای پیشین، به فراموشی مسئله فلسطین منجر شده یا دستکم نسبت به آن کاملاً خنثی عمل میکند.
ارکان نظم نوین مورد نظر ایالات متحده در خاورمیانه
ایالات متحده، بهویژه از دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ، به دنبال استقرار نظمی نوین در غرب آسیا است که بر سه رکن اصلی استوار است:
پیوستن فراگیر کشورها به پیمان ابراهیم: ایالات متحده با اصرار و شتاب فراوان، تمامی کشورهای منطقه را برای پیوستن به این پیمان تحت فشار قرار میدهد.
این سیاست که تحت عنوان «عصر صلح» تبلیغ میشود، نهتنها مفاهیمی چون «مقاومت» را به طور کامل حذف میکند، بلکه مسئله فلسطین، حتی در قالب راهکار دو-دولتی را نیز عملاً به حاشیه میراند.
ادغام اقتصادی و اجتماعی اسرائیل در منطقه: عادیسازی دیگر صرفاً به معنای به رسمیت شناختن دیپلماتیک و افتتاح سفارت نیست، بلکه مستلزم ایجاد یک «شراکت عمیق اجتماعی و اقتصادی» میان اسرائیل و کشورهای پیرامونی آن است.
هدف نهایی، ادغام کامل اسرائیل در بافت اقتصادی و اجتماعی منطقه است که پروژههایی نظیر کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا (IMEC) و پلتفرم I2U2I2U2I2U2 (هند، اسرائیل، امارات و آمریکا) از مظاهر برجسته آن به شمار میروند.
این راهبرد که یک سیاست دو-حزبی در آمریکاست، برای رفع «تنگنای ژئوپلیتیکی» اسرائیل و فقدان عمق استراتژیک آن طراحی شده است.
شکلگیری یک رژیم امنیتی هرمی با محوریت اسرائیل: رکن سوم این نظم، ایجاد ساختاری امنیتی به شکل هرم است که اسرائیل در رأس آن قرار دارد.
در این ساختار، نقش ایالات متحده از یک «بازیگر مجری و ناظم» به یک «ناظر، پشتیبان و تنظیمگر» تغییر مییابد.
این رژیم امنیتی، برخلاف ساختارهای افقی که در آن کشورها در سطحی برابر با یکدیگر همکاری میکنند، یک سلسلهمراتب قدرت را با تفوق اسرائیل تعریف میکند.
پیمان ابراهیم به عنوان پیشران اصلی شکلگیری چنین نظم نامطلوبی برای آنکارا تلقی میشود.
حال اگر سوریه نه تنها به این پیمان بپیوندد، بلکه نقش پیشران و تسهیلگر را برای ورود سایر کشورها به این مسیر ایفا کند و به تعبیری، به «لوکوموتیو» این قطار بدل شود، این امر قطعاً برای ترکیه غیرقابلقبول خواهد بود.
بنابراین، پاسخ کوتاه به پرسش اولیه این است: آنکارا در مقطع زمانی کنونی و در چارچوب فعلی پیمان ابراهیم، با پیوستن سوریه به این پیمان مخالف است.
با این وجود، این احتمال وجود دارد که ترکیه در آینده و در چارچوبی متفاوت که منافع و نگرانیهای امنیتی آن را لحاظ کند، با نوعی از عادیسازی روابط میان سوریه و اسرائیل موافقت نماید.
انتهای پیام/