توهم ژئوپلیتیکی صهیونیستها در قفقاز و شام
به گزارش مشرق، مصطفی علیجان زاده فعال رسانه در تلگرام نوشت:
تحولات ژئوپلیتیکی در منطقه قفقاز و غرب آسیا، در سالهای اخیر بیش از آنکه مبتنی بر واقعیات میدانی باشد، با نوعی خوشخیالی بیمارگونه از سوی برخی بازیگران همراه بوده است.
دو پروژهی موسوم به «کریدور زنگزور» و «کریدور داوود» نمونههایی از این تحرکاتند؛ طرحهایی که بهرغم تبلیغات فراوان و حمایتهای خارجی، با موانع متعدد داخلی، منطقهای و بینالمللی روبهرو هستند و بیش از آنکه تهدید فوری به شمار آیند، بیانگر بحران راهبردی طراحان آنهاست.
در مورد کریدور زنگزور، دولت جمهوری آذربایجان با حمایت ترکیه و برخی شرکای غربی، تلاش دارد از طریق استان سیونیک ارمنستان، مسیری میان نخجوان و خاک اصلی آذربایجان ایجاد کند
.
این طرح، که قرار است مکمل رؤیای «کمربند ترکزبان» باشد، با مخالفتهای جدی داخلی در ارمنستان، حساسیتهای ایران و نبود اجماع بینالمللی روبهرو است.
سیونیک نهتنها گذرگاه ژئوپلیتیکی ایران به ارمنستان و اروپاست، بلکه خط قرمز امنیتی تهران نیز به شمار میرود.
برخلاف ادعاها، نه وضعیت میدانی منطقه اجازه اجرای بدون چالش این طرح را میدهد و نه ملاحظات حقوقی و تاریخی چنین تحولی را مشروع میسازد.در سوی دیگر، پروژهای بلندپروازانه با عنوان «کریدور داوود» توسط رژیم صهیونی و برخی گروههای نیابتیاش دنبال میشود که هدف آن ایجاد مسیری از جولان تا مرزهای عراق از طریق اراضی شرقی سوریه است.
این طرح، بخش کوچکی از توهم قدیمی "اسرائیل بزرگ از نیل تا فرات" است که در عمل، با چالش های فراوان و موانع متعددی همراه است و البته با واقعیات ژئوپلیتیکی منطقه هم کاملاً بیگانه است.
درگیریهای محلی، حضور مقتدر محور مقاومت، مخالفت ترکیه با شکلگیری هر نوع ساختار خودمختار در شمال سوریه، و حساسیت بالای دولت عراق نسبت به حضور نیروهای بیگانه، همه و همه مانع تحقق چنین طرحی خواهند شد.توجه شود که تحولات پیشرو اگرچه نیازمند رصد دقیق و واکنش هوشمندانه است، اما هیچکدام نشانهای از برتری قطعی دشمن نیستند.
اتفاقاً این تحرکات، بیش از آنکه نشانهای از اقتدار باشند، انعکاسی از اضطراب راهبردی دشمنان محور مقاومتاند؛ طرحهایی که بیش از آنکه به واقعیت نزدیک باشند، در رؤیاهای ژئوپلیتیکیشان گیر افتادهاند.بنابراین با نگاهی واقعبینانه، میتوان گفت آنچه در قالب کریدورهای زنگزور و داوود بهعنوان پروژههای ژئوپلیتیکی بزرگ معرفی میشود، در عمل با مجموعهای از تناقضها، موانع میدانی و واکنشهای منطقهای مواجه است.
این طرحها بیشتر به نقشههایی شبیهاند که پشت میزهای طراحی در پایتختهای بیخبر از پیچیدگیهای میدانی منطقه کشیده شدهاند.
رژیم صهیونی و متحدانش در حالی برای ترسیم نظم جدید تلاش میکنند که ظرفیتهای تاریخی، فرهنگی،نظامی و ژئواستراتژیک ایران، سدهایی جدی در برابر تحقق این توهمات ایجاد کردهاند.
واقعیت آن است که در میدان عمل، نفوذ پایدار، مشروعیت منطقهای و توان چانهزنی تعیینکننده است؛ و ایران، برخلاف بسیاری از بازیگران، این مؤلفهها را داراست.
بنابراین، اگرچه این طرحها تهدیداتی را مطرح میکنند، اما مسیر تحققشان چنان پرهزینه، ناهموار و پُر از مقاومت است که بیش از آنکه آیندهساز باشند، بیانگر بیافقیِ راهبردی طراحان آنهاست.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.