اپستین، ترامپ را خاک میکند
پروندۀ کودکآزاری ترامپ وارد ابعاد پیچیدهای شده است؛ جهان تا به امروز رسواییهای زیادی تجربه کرده اما پرونده اپستین میتواند بزرگترین ننگی باشد که تاریخ به خود میبیند.

به گزارش مشرق، جهان تا به امروز رسواییهای زیادی تجربه کرده اما پرونده اپستین میتواند بزرگترین ننگی باشد که تاریخ به خود میبیند.
اصل ماجرا به شخصی برمیگردد که با استفاده از روابط قدرت، مقامات مطرح سیاسی، علمی و سلطنتی را وارد گرداب خرابکاریها میکند.
به این صورت که آنها را با هواپیمای شخصی خودش به «لیتل سینت جیمز»، جزیرهای کوچک و خصوصی بین آمریکای شمالی و جنوبی میبرده و شرایط را برای سوءاستفادههای جنسی از نوجوانان کم سن و سال فراهم میکرده است.
در شبکههای اجتماعی به رابطه نزدیک اپستین و ترامپ اشاره میشود و در نتیجه، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا متهم به آزار کودکان شده است.
ترامپ پیش از این هم پروندههای اخلاقی مشابه داشته است و برخی از آنها همچنان باز هستند.
هرچند این اتهام بهتنهایی شرمآور است، اما نباید پرونده پیچیده اپستین را به این روایت محدود کرد.
اپستین در نتیچه اتهاماتش بازداشت شده بود و به شکلی مشکوک در زندان مرد.
این مرگ مشکوک توجهها را به خود جلب کرد و ابعاد مختلفی از پرونده مورد بررسی قرار گرفت.
در نتیجه این بررسیها مشخص شد اپستین روابط نزدیکی با سازمانهای اطلاعاتی و لابیهای صهیونیستی داشته است.
همچنین گمان میشود جزیره خصوصی اپستین که به بعدها به «جزیره گناه» ملقب شد، سراسر مجهز به دوربینهایی بوده که تحت کنترل موساد هستند و این سازمان با جمعآوری اسناد علیه چهرههای هدف، از آنها باجخواهی میکند.
معلمی که مهرۀ اطلاعاتی شد
داستان جفری اپستین یکی از تاریکترین و پیچیدهترین روایات معاصر است.
فردی با پیشینهای نامشخص، ارتباطاتی گسترده با مقامات سیاسی، علمی و سلطنتی و شبکهای مخوف از سوءاستفاده جنسی و نهادهایی که بهجای مهار او، از او حفاظت میکردند.
اپستین کار خود را در دهه ۱۹۷۰ به عنوان معلم ریاضی در مدرسهای خصوصی در نیویورک آغاز کرد؛ جایی که دانشآموزانش فرزندان خانوادههای متمول بودند.
همین جایگاه، نقطه پرتاب او به حلقههای قدرت شد.
خیلی زود، بدون مدرک دانشگاهی رسمی، وارد والاستریت شد و بهطرز عجیبی به دنیای مالی و سرمایهگذاری دست یافت.
اما ثروت ناگهانی و بدون توضیح او، از همان ابتدا ابهامبرانگیز بود.
بسیاری بر این باورند که اپستین چیزی بیش از یک مدیر مالی یا مشاور سرمایهگذاری بود؛ او واسطهای بود برای خدمات جنسی، طعمهسازی، باجگیری و شاید هم مأموریتی غیررسمی برای جمعآوری اطلاعات از چهرههای مشهور و قدرتمند.
مسافران جزیرۀ فساد
اپستین صاحب جزیرهای خصوصی در دریای کارائیب به نام «جزیره کوچک سنت جیمز» بود.
این مکان، طبق شهادتهای متعدد، محل سوءاستفاده جنسی سازمانیافته از دختران زیر سن قانونی و همچنین پذیرایی از چهرههای مطرح جهانی بود.
افرادی مانند بیل کلینتون، شاهزاده اندرو (عضو خاندان سلطنتی بریتانیا)، دونالد ترامپ، آلن درشویتز (حقوقدان مشهور) و بسیاری دیگر از طریق هواپیمای شخصی اپستین موسوم به «لولیتا اکسپرس» به جزیره منتقل میشدند.
در این پروازها، معمولاً دختران نوجوان حضور داشتند؛ برخی قربانی، برخی تطمیعشده و همه تحت سلطه روانی و مالی اپستین و دستیار وفادارش گیلین مکسول.
شکارگاه اطلاعاتی
یکی از نظریههای قدرتمند درباره اپستین، ارتباط او با سرویسهای اطلاعاتی بهویژه سیا، موساد و MI۶ است.
این احتمال وجود دارد که او اطلاعات مربوط به روابط جنسی، فساد و انحرافات جنسی افراد بانفوذ را جمعآوری میکرد تا از آنها باجخواهی شود یا در بزنگاههای سیاسی بهکار گرفته شود.
ارتباطات مشکوک اپستین با مقامات صهیونیستی، حضورش در حلقه قدرتهای جهانی، محافظتهای عجیب قضایی و نجات او از مجازاتهای قطعی، همگی فرضیه جاسوسبودن او را تقویت میکنند.
روزنامهنگاران تحقیقی، ازجمله کسانی که سالها روی پرونده او کار کردند، به اسنادی دست یافتند که نشان میداد اپستین بارها با افراد مشکوک در نهادهای امنیتی دیدار داشته و حتی پایگاههای اطلاعاتی از چهرههای مختلف را نگهداری میکرد.
این فرضیه مطرح میشود که خانهها و جزیره اپستین پر از دوربین بوده و ضبط فیلم از سیاستمداران و چهرههای معروف در موقعیتهای غیراخلاقی، بخشی از یک پروژه اخاذی یا نفوذ اطلاعاتی بوده است.
در همین راستا، به رابطه اپستین با گیلین مکسول نیز اشاره میشود؛ دختر رابرت مکسول، میلیاردر رسانهای بریتانیایی که بعدها مشخص شد با موساد همکاری میکرده.
این نکته، بر شایعه ارتباط اپستین با پروژههای اطلاعاتی سایه میاندازد و تأیید میکند که شاید پشتپرده این ماجرا چیزی فراتر از مسائل جنسی باشد.
توافق مجرم با دادستان
در سال ۲۰۰۵ نخستین شکایات رسمی علیه اپستین مطرح شد.
پلیس فلوریدا بیش از ۳۰ قربانی را شناسایی کرد؛ اما در اقدامی عجیب، دادستان وقت فلوریدا، الکساندر آکوستا با اپستین توافقی عجیب امضا کرد.
بر اساس آن، اپستین تنها به ۱۳ ماه زندان با شرایط بسیار آسان محکوم شد؛ آنهم با مجوز خروج روزانه برای کار و بازگشت شبانه به زندان!
آکوستا بعدها به عنوان وزیر کار در دولت ترامپ منصوب شد و همزمان با افشای این توافق استعفا داد.
اپستین خفه شد
در سال ۲۰۱۹، پس از افزایش فشار رسانهای و جنبش #MeToo، پرونده اپستین دوباره باز شد.
دادستان نیویورک او را به سوءاستفاده جنسی از دهها دختر نوجوان، قاچاق انسان و تشکیل شبکه جنایتکارانه متهم کرد.
فشار افکار عمومی، شهادت قربانیان و انتشار گزارشهای تحقیقی باعث شد که سیستم قضایی آمریکا ناچار به واکنش جدی شود؛ اما همه این رفت و برگشتها با یک اتفاق غیرمنتظره و ناگهانی متوقف شد: «خودکشی اپستین در زندان فدرال منهتن».
اپستین در آگوست ۲۰۱۹ در حالی که منتظر دادگاه بود، در سلولش کشته شد.
گزارش رسمی، علت مرگ را «خودکشی» اعلام کرد، اما شواهد خلاف این را میگفت.
دوربینهای امنیتی در زمان مرگ او از کار افتاده بودند؛ نگهبانان در آن شب خواب بودند یا مسئولیت خود را ترک کرده بودند؛ کالبدشکافی نشان از شکستگیهایی در گردن داشت که بیشتر با «خفهکردن» مطابقت دارد تا حلقآویز شدن و او تنها چند روز پیش از مرگ، تلاش نافرجامی برای خودکشی داشت که پزشکان زندان آن را بیشتر شبیه به اقدام به قتل توصیف کردند.
برخی معتقدند حذف او، پاککردن حافظهای زنده از ارتباطات کثیف قدرتمندان بود.
اجازۀ پخش نداشتیم
پس از مرگ اپستین، توجهها به گیلین مکسول، شریک و معشوقه او جلب شد.
مکسول در سال ۲۰۲۰ دستگیر و در دادگاهی طولانی به ۲۰ سال زندان محکوم شد.
اما بسیاری از اسامی موجود در پرونده مکسول محرمانه باقی ماندهاند.
در جلسات دادگاه، بارها خواسته شد که اسامی افراد قدرتمند مرتبط با این شبکه منتشر شود.
اما سیستم قضایی آمریکا با دلایلی مانند حفظ حریم خصوصی یا تهدید علیه امنیت ملی، این کار را نکرد.
گزارشهایی وجود دارد مبنی بر اینکه بیش از ۱۵۰ نفر در لیست تماسها، پروازها و برنامههای اپستین بودند که هیچگاه نامی از آنها برده نشد.
رسانهها نقش دوگانهای در این پرونده داشتند.
از یکسو، گزارشهای تحقیقی برخی خبرنگاران مانند جولی براون در «میامی هرالد» پرونده را دوباره مطرح کرد و منجر به بازداشت دوباره اپستین شد.
از سوی دیگر، بسیاری از رسانههای جریان اصلی مانند سیانان، انبیسی، بیبیسی و نیویورکتایمز، یا این پرونده را نادیده گرفتند، یا گزارشهایی کلی و محافظهکارانهای ارائه دادند که هیچ خروجی مؤثری نداشت.
پیرو همین موضوع ویدئویی از خبرنگار ABC منتشر شد که در آن میگفت: «ما سالها پیش اسناد و شواهد را داشتیم، اما اجازه پخش نداشتیم؛ بهخاطر فشارهای سلطنتی و سیاسی.»
مخمصۀ ترامپ
ترامپ و اپستین روابط نزدیکی داشتهاند.
او در مصاحبهای با مجله نیویورک در سال ۲۰۰۲ در مورد اپستین گفت: «اون مرد فوقالعاده و باحالیه و واقعاً باهاش بودن خوش میگذره.
میگن اونم اندازه من عاشق خوشگذرونی با جنس مخالفه، تازه خیلی جوونتر از خودش.»
یورونیوز گزارش داده که دونالد ترامپ، از والاستریت ژورنال و روپرت مرداک، غول رسانهای آمریکایی، بهدلیل انتشار مقالهای درباره روابطش با اپستین شکایت کرده و خواهان ۱۰ میلیارد دلار غرامت شده است.
این شکایت به دنبال گزارشی در والاستریت ژورنال منتشر شد که اذعان میکرد ترامپ در سال ۲۰۰۳ نامه تبریک برای تولد اپستین نوشته و در آن به طرحی مستهجن اشاره کرده است.
این نامه به امضای «دونالد» و جمله «تولدت مبارک؛ امیدوارم هر روز یک راز شگفتانگیز دیگر باشد» ختم شده بود.
ترامپ در واکنش، این گزارش را جعلی و اتهامآمیز خوانده و تأکید کرده که هرگز چنین نامهای ننوشته و حتی نقاشی بلد نیست.
او در تروث سوشال نوشت: «این زبان من نیست.
من هیچوقت در زندگیام نقاشی نکشیدهام.
» اما در گذشته نمونههایی از طراحیهای ترامپ منتشر شده بود.
شکایت ترامپ از دو خبرنگار، شرکت داوجونز (ناشر والاستریت ژورنال) و شرکت نیوزکورپ متعلق به مرداک است.
داوجونز در بیانیهای از صحت گزارشش دفاع کرده و گفته با قدرت از آن در برابر شکایت ترامپ دفاع خواهد کرد.
ردپای لابی صهیونیستی
اگرچه ترامپ بعد از قطع رابطه با اپستین، ظاهر خود را از او جدا کرد، اما روند حمایتهای شدیدش از اسرائیل، بهویژه انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس، معامله قرن و پشتیبانیهای تسلیحاتی سنگین از رژیم صهیونیستی، پرونده را بحثبرانگیزتر میکند.
برخی بر این باورند که ترامپ تحت فشار یا نفوذ گروههای لابی صهیونیستی قرار داشته و این نفوذ ممکن است در گذشته، از جمله در دوران ارتباطش با اپستین، شکل گرفته باشد.
از سوی دیگر، جرد کوشنر، داماد ترامپ و یکی از معماران اصلی سیاست خاورمیانهای کاخ سفید، نیز از خانوادهای یهودی و از حامیان پرنفوذ اسرائیل بود.
ارتباط اپستین با بسیاری از چهرههای مشابه از این طیف، باز هم این فرضیه را تقویت میکند که ماجرا تنها یک پرونده فساد اخلاقی نبوده، بلکه شاید بخشی از یک شبکه چند لایه نفوذ و مهار سیاسی و رسانهای در ایالات متحده بوده است.
رسانههای آمریکایی در خدمت صهیونیسم
بسیاری از شبکههای رسانهای آمریکا، مثل CNN، NBC و New York Times در ابتدا نسبت به پرونده اپستین سکوت کرده یا آن را کماهمیت جلوه دادهاند.
درحالیکه این رسانهها نسبت به موارد مشابه در کشورهای دیگر، واکنشهای بسیار تندتری داشتهاند.
این سکوت بخشی از یک الگوی گستردهتر تلقی میشود که در آن چهرههای یهودی و صهیونیست در رأس رسانهها، نظام مالی و حتی سیاست آمریکا نفوذ دارند و با کنترل روایتها، از افشای کامل چنین پروندههایی جلوگیری میکنند.
برخی معتقدند این رویه در مورد اپستین بهطور خاص شدیدتر بوده، زیرا افشای کامل ماجرا میتوانست شبکهای از افراد صاحب قدرت (بسیاری از آنها با پیشزمینه یهودی) را درگیر کند.