مرضیه جعفری؛ زنی که از دل ویرانه آبادی می سازد
تیم ملی زنان قبل از مرضیه جعفری ویرانهای بیش نبود. خسته، بی انگیزه با فدراسیونی پر از تصمیمات اشتباه و بی برنامگی. تیمی که تا لبه پرتگاه از دست دادن حضور در انتخابی جام ملتهای آسیا پیش رفته بود. دیگر هیچ کس امیدي نداشت.

کد خبر: 725287 | ۱۴۰۴/۰۴/۳۰ ۱۳:۰۵:۵۱
میگویند خدا مرضیه جعفری را دوست دارد.
اما این دوست داشتن نه از جنس آسانگیری، که از جنس آزمونهای سخت و طاقتفرساست.
آزمونهایی که هر انسانی را میتواند از پا درآورد اما او، زنی از جنس اراده را آبدیده و استوارتر ساخته است.
به گزارش روزنامه اعتماد، تصور کنید، در اوج سالهای پختگی و موفقیت حرفهای، سیلاب اندوهی بیرحم زندگیات را درنوردد.
جعفری در سال ۸۲ پس از زلزله مهیب بم، بسیاری از بازیکنان خود را از دست داد اما کوتاه نیامد و به فوتبال آمد.
مرضیه جعفری ۵ سال پیش در حالی که خاتون در حال آماده شدن برای بالا بردن هشتمین جام قهرمانی خود بود، پسر نوجوان خود را که دچار نارسایی قلبی شده بود را به دلیل ابتلا به ویروس کرونا از دست داد.
کمتر از یک سال بعد، افشین، برادر جوان مرضیه بر اثر ایست قلبی درگذشت و کمتر از دو سال پیش هم یکی از شاگردان دوست داشتنیاش به نام ملیکا محمدی به دلیل سانحه رانندگی از دست رفت.
مرضیه جعفری چگونه زیر بار این همه غم توانست نفس بکشد، دوباره لبخند بزند و مهمتر از همه، دوباره روی نیمکت مربیگری بنشیند و تیمش را به سوی پیروزی رهنمون کند؟
اینجاست که معجزه ایمان و تابآوری معنا پیدا میکند.
سالها قبل از آن، نام مرضیه جعفری با خاتون بم گره خورده بود.
با ۱۱ قهرمانی در لیگ برتر فوتبال زنان ایران، او نه تنها یک مربی که شناسنامه فوتبال زنان این سرزمین بود.
با خاتون بم، شهری که خود از دل ویرانی زلزله برخاسته بود، او تیمی ساخت که شکستناپذیر مینمود.
تیمی که روحیه جنگندگی، نظم و پیروزی در تار و پودش تنیده شده بود.
این قهرمانیها، گواه توانایی بیبدیل او در ساختن، پرورش دادن و از دل خاکستر، ققنوس بیرون کشیدن بود و حالا نوبت به تیم ملی رسیده است.
تیمی که ویرانهای بیش نبود.
خسته، بیانگیزه با فدراسیونی پر از تصمیمات اشتباه و بیبرنامگی.
تیمی که تا لبه پرتگاه از دست دادن حضور در انتخابی جام ملتهای آسیا پیش رفته بود.
دیگر هیچ کس امیدی نداشت.
فوتبال زنان ایران در حال احتضار بود.
در چنین شرایطی، مرضیه جعفری سکان هدایت را به دست گرفت.
نه با وعدههای توخالی، بلکه با ایمان و باور عمیق به تواناییهای پنهان بازیکنانش.
در کمتر از چند ماه، او روحی تازه در کالبد بیجان تیم ملی دمید.
نه با ورد، که با کار سخت، با دیسیپلین آهنین و با تزریق امید به رگهای بازیکنانی که سالها بود طعم پیروزی واقعی را نچشیده بودند.
او به آنها آموخت که حتی در ناامیدکنندهترین شرایط هم میتوان جنگید و پیروز شد.
و معجزه اتفاق افتاد.
تیمی که کسی به آن باور نداشت، به جام ملتهای آسیا صعود کرد.
این صعود، تنها یک دستاورد فوتبالی نبود، بلکه نمادی بود از قدرت اراده، از سر بالا آوردن در اوج ناامیدی و از اثبات اینکه حتی در تاریکترین لحظات هم نوری هست.
شاید همینجاست که میگویند خدا مرضیه جعفری را دوست دارد.
نه به خاطر اینکه زندگی را برایش آسان گرفته، بلکه به خاطر اینکه او را از جنس صبورترین و قویترین انسانها آفریده است.
مرضیه جعفری، فراتر از یک مربی، نماد تابآوری، امید و ارادهای شکستناپذیر است.