تاثیر هارتلند بر سوریه!
یکی از نظریاتی که در عرصه ژئوپلیتیک به صورت فعال بر تحولات شامات و به خصوص سوریه اثر می گذارد، نظریه هارتلند یا قلب خشکی هاست که در گفت و گو با یک کارشناس سیاسی و تاریخی به این موضوع پرداخته شده است.

سید حامد نسابه، کارشناس سیاسی و تاریخی در گفتو با خبرگزاری تسنیم از شیراز با بیان اینکه نظریه هارتلند، در نیمه اول قرن بیستم توسط سر هالفورد جان مکیندر انگلیسی مطرح شد، گفت: واضع این نظریه، سه قاره به هم پیوسته آسیا، اروپا و آفریقا را جزیره جهانی نامید.
جان مکیندر معتقد بود که هرکس بر جزیره جهانی تسلط یابد، بر جهان حکومت خواهد کرد.
کارشناس سیاسی و تاریخی ادامه داد: این نظریهپرداز رمز تسلط بر جزیره جهانی را تسلط برقلب خشکیها یا هارتلند دانست.
یعنی محدودهای حد فاصل شمال چین تا شرق اروپا که تقریبا تمام محدوده اتحاد جماهیر شوروی سابق و پیمان ورشو را شامل میشود.
نسابه اضافه کرد: خشکی مرکزی از شمال به مناطق تایگا و دریای قطب شمال و از جنوب به فلات ایران محدود میشود.
وی خاطرنشان کرد: بعد از طرح این نظریه، شوروی موفق شد کل این محدوده را در اختیار بگیرد، اما در عین حال نتوانست بر جزیره جهانی یعنی سه قاره اروپا، آسیا و آفریقا حاکم شود و بر این اساس سعی کرد تا کشورهایی که در حاشیه این منطقه قرار دارند را با روشهای مختلف تحت فرمان خود درآورد.
به گفته این کارشناس تاریخ؛ از طرف مقابل، بلوک غرب هم ساکت ننشست و سعی کرد کمربند محکمی را درسطح خشکیها از شرق تا غرب ایجاد کند، به نحوی که مانع از تسلط شوروی بر جزیره جهانی و دسترسی آن به آبهای گرم و آزاد شود.
عوارضیِ هارتلند
نسابه به عوارضیِ هارتلند هم اشاره و عنوان کرد: قرار گرفتن یک کشور در حاشیه هارتلند، بدون تحمل عوارض منفی تقریبا ناممکن است، مگر آنکه آن کشور دارای شاکله سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، نظامی و امنیتی مقتدری باشد که آن را از گزند دیگران حفظ کند.
وگرنه مانند سوریه دستخوش تحولاتی ناگوار خواهد شد.
وی با بیان این موضوع که بر این اساس ممکن است این سوال پیش بیاید که انواع عوارض منفی ناشی از قرار گرفتن در حاشیه هارتلند کدامند؟
گفت: جنگ و صلح تحمیلی، کودتا و شورش، تحریمهای پر شدت و عدم امکان توسعه یا پیشرفت پایدار از عوارض منفی قرار گرفتن در حاشیه هارتلند محسوب میشود.
نسابه بیان کرد: کشورهایی که در حاشیه قلب خشکیها هستند دائماً در معرض جنگ و صلح تحمیلی هستند.
درست مانند افغانستان که دهههای متمادی درگیر جنگهای بلاانقطاع یا صلح ناپایدار، به دلیل دخالتهای دو ابرقدرت دوران یعنی شوروی و آمریکا در آن کشور بوده و هست.
وی به ذکر مثالی از موضوع کودتا و شورش به عنوان یکی از عوارض منفی قرار گرفتن در حاشیه هارتلند پرداخت و عنوان کرد: مواجه شدن با خطر کودتا و شورش مانند؛ ایران در جریان ملی شدن صنعت نفت در سال 32 که دولت قانونی آن با کودتا ساقط شد، یا شورش و ناامنی در سوریه در زمان بشار اسد.
انتهای پیام/424.