خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

یکشنبه، 29 تیر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

آمار سینما در بهار ۱۴۰۴ /وقتی سینمای کودک بازار را نجات می‌دهد!

مشرق | فرهنگی و هنری | یکشنبه، 29 تیر 1404 - 17:59
هرچه می‌گذرد، فیلم‌ها بی‌جان‌تر می‌شوند؛ گیشه سرد است و صندلی‌ها هنوز دنبال بهانه‌ای برای پُر شدن هستند.
فروش،فيلم،سينما،مخاطب،سينماي،جدول،اكران،بليت،بهار،آثار،گيشه، ...

به گزارش مشرق، جنگ، قهر و آشتی مخاطب با صدا و سیما، گرانی بلیت، اکران ناقص در نوروز، دیده نشدن تنوع آثار در اکران و خیلی موضوعات دیگر همه این اتفاقات صندلی‌های سینما را پر و خالی می‌کند.
از ۱ فروردین ماه تا همین امروز به قدری اتفاق افتاده است که هر کدام از آن‌ها می‌تواند به راحتی فروش گیشه را تغییر دهد.
از بازه ۲۳ تا پایان خرداد سینماها تعطیل می‌شود و از طرفی موج جهانی کاهش رفتن به سینما هم گریبان‌گیر کشور می‌شود.
کمدی‌ها هنوز هم در صدر هستند اما نه به اندازه ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳.
سینما دارد تغییر ژانر می‌دهد و خیلی‌ها همین تغییر را به مثابه تحول سینمای ایران گرفته‌اند و می‌گویند سینمای اجتماعی دارد زنده می‌شود.
از جهاتی این موضوع را به فروش پیرپسر، زیبا صدایم کن، آمدن فیلم‌هایی مثل زن و بچه‌ سعید روستایی ربط می‌دهند و می‌گویند اجتماعی‌ها قرار است تغییرات را آغاز کنند.
فارغ از اینکه سینمای اجتماعی را یک انتزاعِ صادق بدانیم یا خیر ولی بالاخره این هم از موضوعاتی‌ است که این روزها طرح می‌شود و سرتیتر اخبارِ خیلی از صفحات سینمایی است.
در میانه همه این اخبار و اتفاقات بیایید یک نگاهی به بهار سینمای ایران بیندازیم، البته منظورمان از بهار صرفاً بهار تقویمی است و برداشت کنایی از این مفهوم نداریم.
در این گزارش، به دور از حرف‌ها و جنجال‌ها نگاهی انداختیم به وضعیت سینما در بهار امسال و دو سالی که گذشت.
وضعیتی که با نگاه به آن، به مجموعه آمارها می‌رسیم که قابل توجه است:
نکتۀ اول: صدر جدول فقط کمدی‌ است
«دایناسور»، «تمساح خونی» و «فسیل».
سه فیلمی که در سه سال پرفروش‌ترین آثار سینما بودند.
دایناسور در سه ماه بهار ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر را به سینما کشاند، تمساح خونی ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر و فسیل ۴ میلیون نفر را به سینما آورد، اعداد قابل توجه است.
انگار که هر چقدر به قبل باز می‌گردیم، میزان بلیت‌های فروخته شده دو برابر می‌شود.
فرضی که در این بین طرح می‌شود این است که فیلمی مثل دایناسور، اگر در شرایط جنگی قرار نمی‌گرفت، می‌توانست باز هم فروش بیشتری داشته باشد.
با این حال آمار خیلی هم موافق این گزاره نیست.
دایناسور در بازه دهم خرداد تا بیستم این ماه، تنها ۲ میلیارد می‌فروشد و تنها ۳۰ هزار نفر به سینماها برای دیدنش ‌می‌روند.
خب واضح است که دایناسور عمرش در گیشه به پایان رسیده و احتمالاً حتی اگر جنگ هم نمی‌شد، نمی‌توانست بیش از این رقابت کند و در جدول فروش بماند.
هر سه فیلم کمدی هستند و از یک سینمای خاص آمدند.
استفاده از کمدی‌های کلامی، بهره‌گیری از موسیقی‌های قبل از انقلاب و البته مؤلفه‌های مشترک در این سه فیلم به وضوح دیده می‌شود.
البته باید به این نکته اشاره کرد که تمساح خونی و فسیل‌ از نظر کیفیت بازی‌ها و تنوع در شوخی به مراتب اثر بهتری نسبت به دایناسور هستند.
نکتۀ دوم: از ردۀ دوم به بعد تنوع آغاز می‌شود
سوای رده اول فروش که به طور مشخص در تسخیر کمدی‌هاست در مراتب بعد شاهد آثار غیر کمدی در سال اخیر (در بازه بهار) هستیم.
«صددام»، «مست عشق» و «سه کام حبس».
صددام با حدود یک میلیون بلیت فروخته شده در سال ۱۴۰۴ رتبه دوم فروش بهار را دارد، که باز هم کمدی است و هنوز هم در جدول دارد می‌فروشد.
در سال ۱۴۰۳ مست عشق با یک میلیون ۸۰۰ هزار مخاطب، رکورد فیلم‌های دوم در رده فروش را زده و توانسته رقم قابل توجهی را به سینما بکشاند و به عنوان یک اثر تاریخی مجموع فروش را به شکل قابل توجهی بالا ببرد.
در سال ۱۴۰۲ هم پس از طوفان فسیل در کیشه با فیلمی مثل سه کام حبس رو به رو هستیم که فقط ۳۴۰ هزار نفر به تماشایش می‌نشینند و این نشان می‌دهد زور گیشه تمام شده و دیگر توان فروختن بیش از این را ندارد.
یک نکته را با این حال نباید فراموش کرد و آن هم انتظار و برآورد در بازار است.
هر دو فیلم صددام و مست عشق برای پرفروش‌ترین فیلم می‌جنگیدند و در هفته‌هایی هم بیشترین فروش را داشتند.
دقیقاً اینجا همین نقطه‌ای‌ است که سینمای ۱۴۰۲ از دو سال بعدش جدا می‌شود.
فیلمی مثل سه کام حبس هم از نظر پخش‌کننده ضعیف ظاهر شده و از لحاظ تبلیغات نتوانسته در جدول فروش نفسی بکشد.
با این تفاسیر حضورش در رده دوم بهار برای فیلم سالور یک اتفاق متفاوت است.
نکتۀ سوم: ردۀ سوم به بعد و خداحافظی ۱۴۰۲ و ۱۴۰۴ با یک میلیون مخاطب
از جایی به بعد جدول فروش سال ۱۴۰۳ به شکل چشمگیری با خود و دو سال دیگر مورد بررسی فاصله می‌اندازد.
«موسی کلیم‌الله» که در همان چند روز پیش و حین نوروز مخاطبان خاص خود را به سینما کشانده بود از پانزدهم فروردین ماه تا پایان خردادماه نتوانست در جدول فروش خود را بالا بکشد و از دور رقابت کنار رفت.
از آن طرف در سال ۱۴۰۳، «تگزاس ۳‌» با حدود ۱ میلیون و ۶۰۰ هزار مخاطب، بیش از دو برابر موسی فروخت.
موسی هم از آن دست آثاری‌ است که کارش را در فروش انجام داده و عملاً مخاطبانش تمام شده.
موسی در بازه پیش از جنگ تنها ۸ هزار بلیت فروخته که این نشان می‌دهد، کار این اثر هم در گیشه تمام است و احتمالاً باید در پلتفرم ادامه کار را دنبال کند.
موسی از بازه ۱۰ تا ۲۰ خردادماه در رده یازدهم جدول فروش بود.
در سال ۱۴۰۲ فیلم سینمایی آهنگ دو نفره در رده سوم جدول فروش قرار گرفت که البته پس از پایین آمدن از گیشه هم نتوانست کاری را پیش ببرد و در پلتفرم و هم چندان مورد اقبال قرار نگرفت.
از رده چهارم به بعد آثار به همدیگر نزدیک می‌شوند و فروش‌ها هم چندان چشمگیر نیست.
با این حال، در سال ۱۴۰۳ باز هم کمدی‌ها روی گیشه توانمند هستند و «سال گربه» با ۱ میلیون مخاطب باز هم نشان می‌دهد، سینما در سال ۱۴۰۳ دارد آخرین توان‌هایش را به کار می‌بندد.
این در حالی است که فیلم‌هایی چون «کوکتل مولوتف» و «رها» در جدول گیشه سال ۱۴۰۴ در مجموع نتوانستند به اندازه سال گربه بفروشند و حتی فیلمی مثل «بیبدن» که در سال ۱۴۰۳ بیش از ۷۰۰ هزار مخاطب دارد در نسبت با رها در سال ۱۴۰۴، دو برابر بیشتر فروخته است.
نکتۀ چهارم: بالا بردن تعداد فیلم به معنی رونق نیست
بر اساس آمار سمفا در سال ۱۴۰۴، ۲۲ فیلم تنها در بهار اکران شده است، این در حالی است که آمارها در دو سال قبل روی عدد ۱۸ فیلم متوقف شده‌اند و اکران ۴ فیلم بیشتر نشان می‌دهد که سیاست‌های اکران به سمت نمایش فیلم‌هایی رفته که در صف مانده‌اند.
با این حال بالا بردن تعداد فیلم‌ها به هیچ عنوان ربطی به افزایش میزان فروش آثار و بزرگ شدن و قدرت گرفتن سینما ندارد.
زمانی متوجه این موضوع می‌شویم که جمع فروش ۵ فیلم پایین جدول اکران‌ها در سه سال را اندازه بگیریم.
در سال ۱۴۰۴ پنج فیلم («بازی را بکش»، «صبح اعدام»، «عینک قرمز»، «پاکول و وحشی») در مجموع تنها ۷ هزار مخاطب را به سینماها می‌آورند.
در حالی که در سال ۱۴۰۳، ۵ فیلم (این جمعیت قابل کنترل، کوچه ژاپنی‌ها، تاوان، آبی روشن و نیلگون) ۱۹ هزار بلیت می‌فروشند و این آمار در سال ۱۴۰۲ با پنج فیلم («معجزه عشق»، «ارثیه‌فامیلی»، «بچه‌های طوفان»، «تصور و نگهبان شب») ۲۷ هزار بلیت می‌فروشد که این موضوع نشان می‌دهد، بخش مهمی از آثار اکران شده روی پرده‌های سینماها در سال ۱۴۰۴ حتی به اندازه یک استادیوم معمولی فوتبال هم فروش ندارند.
نکته جالب دیگر در مقایسه سه جدول بهاره این سه سال در اتفاقی است که فیلم‌های دفاع مقدسی در گیشه رقم زدند.
در امسال سه فیلم دفاع مقدسی (جنگی و دفاع مقدسی) اکران می‌شوند که در مجموع ۳۳۶ هزار بلیت می‌فروشد.
این در حالی‌ است که در سال ۱۴۰۲ دو فیلم دسته دختران و غریب با ۳۶۰ هزار بلیت فروخته شده، رقم قابل توجهی را به سینما می‌آورند.
از دیگر نکات مهم سینمای بهاره در این سه سال پررنگ‌تر شدن حضور انیمیشن‌ها و فیلم‌های کودک و نوجوان است.
دو انیمیشن «پسر دلفینی ۲» و «رویاشهر» و فیلم «کودکِ بامبولک» توانستند حدود ۸۰۰ هزار مخاطب را در سه ماه به سینما بیاورند.
این در حالی است که آمار در سال ۱۴۰۳، ۲۵۰ هزار بلیت برای فیلم‌های ایلیا جست‌وجوی قهرمان و نوروز ثبت کرده و در سال ۱۴۰۲ این آمار به کمتر از ۱۱۰ هزار مخاطب می‌رسد که این نشان از بالا رفتن تعداد فیلم و مخاطب سینمای کودک و نوجوان در این سه سال دارد.
البته باید به این نکته توجه کرد که دلیل اصلی رونق گرفتن سینمای کودک و نوجوان، انیمیشن‌ها هستند.
به عنوان مثال پسر دلفینی۲ به تنهایی به اندازه کل سینمای نوجوان در سال ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ فروخته این نشان از قدرت انیمیشن‌ها در بازار دارد.
قدرتی که تنها محدود به ایران نمی‌شود و حتی در باکس آفیس جهانی هم دو سالی می‌شود که فعلاً انیمیشن‌ها صدر جدول فروش را در دست دارند و به نظر دور دور آن‌هاست.
نکتۀ پنجم: سینما متنوع نیست، فقط پرحجم‌تر می‌شود
در سه سال اخیر فقط یک فیلم ورزشی در اکران داریم که آن هم «پرویزخان» است.
فیلم‌های بیوگرافی غیردفاع مقدسی هم به جز پرویزخان و «صبح اعدام» وجود ندارد.
هنوز هم کمدی‌های درجه دو و سه در میانه‌های جدول اکران حضور دارند که نشان می‌دهد، هنوز بازار این تولیدات گرم است و امید به فروششان از بین نرفته.
با اینکه جنگ روی فروش یک یا دو اثر تأثیر جدی گذاشت، اما نباید فراموش کنیم که عمده آثار در امسال خیلی هم قبل و بعد از جنگ تفاوتی در فروششان و کلیت فروش بازار ایجاد نمی‌کرد.
در بهترین حالت ممکن، دو فیلم ضرر دیده از جنگ یعنی «پیرپسر» و «زیبا صدایم کن» می‌خواستند هر کدام یک میلیون مخاطب داشته باشند که باز هم در این حالت مجموع فروش بهار ۱۴۰۴ به هشت میلیون هم نمی‌رسید.
نکتۀ ششم: تقصیر را گردن گرانی بلیت بیندازیم؟
تقصیر فروش کمتر سینمای ایران در سال ۱۴۰۴ را باید گردن چه چیزی بیندازیم؟
مسئله دقیقاً از کجا نشأت می‌گیرد؟
واقعیت این است که حال سینمای جهان چندان خوب نیست و عملاً همه چیز به تکرار افتاده، سوژه‌ها تازه نیستند و اگر هم باشند، مخاطب میلی به دیدنشان ندارد و فرانچایزها و دنباله‌ها دارند فیلمسازی را جلو می‌برند.
حالا در این شرایط سینمای ما در این دو سال فقط ۳ دنباله داشته.
یکی انیمیشن و دوتا کمدی.
«خجالت نکش۲»، «تگزاس۳» و البته «پسر دلفینی۲» که مجموعاً بیش از ۲ میلیون ۳۰۰ هزار مخاطب را به سینما کشانده‌اند.
از طرفی برخی سینمادارها از مقصر بودن گرانی بلیت و ناتوانی مردم در دیدن فیلم‌ها می‌گویند و از طرف دیگر برخی به تکراری شدن آثار را مسئله اصلی می‌دانند و می‌گویند عدم فروش به خاطر این است که مردم دارند چهره‌ها و قصه‌های تکراری را در سینما می‌بینند.
در کنار فضای جامعه که شاید باعث شود تا مردم فیلم‌هایی با دوز کمدی بیشتر مطالبه کنند، اما واقعیت این است که ضعف در تبلیغات را هم نباید فراموش کنیم.
کمدی‌ها چون پخش‌کننده‌های بهتری دارند، تبلیغات بیشتری هم می‌کنند و بیشتر هم می‌فروشند.
حتی آثار موسوم به اجتماعی‌ای که در بازار روی دور فروش هستند هم در دست پخش‌کننده‌های فیلم‌های کمدی‌ است.
در چنین فرایندی فیلم‌های قابل قبولی مثل «بازی را بکش»، «صبح اعدام» و «اسفند» با نرسیدن سانس‌های مطلوب بهشان یا با تبلیغات محدود حتی نمی‌توانند به ۱۰۰ هزار مخاطب برسند.
با این حال آنطور که از تبلیغات صفحات سینمایی بر می‌آید باید منتظر باشیم که حال سینما در تابستان ۱۴۰۴ بهتر شود.
فیلم‌هایی همچون «مرد عینکی» و زن و بچه هم دارند به چرخه اکران اضافه می‌شوند و پیرپسر هم تا اینجای کار فروش بدی نداشته.
با این حال بعید به نظر می‌رسد که شرایط کلی سینما بهبود پیدا کند و حداقل اوضاع در نسبت با ۱۴۰۳ و ۱۴۰۲ بهتر شود.
با این تفاسیر، اگر سینمای ایران بتواند آمارهای سال ۱۴۰۳ را تکرار کند باز هم اتفاق مثبت و قابل توجهی است.