«لبخند پیاتزا»؛ اشارهای فراتر از دستورات تاکتیکی + فیلم
لحظه ای که سرمربی تیم ملی والیبال ایران با اشارهای ساده به لبهایش از بازیکنانش خواست لبخند بزنند؛ صحنهای کوتاه اما سرشار از معنا رقم خورد و گویی لبخند، جزوی از تاکتیک بود.

به گزارش خبرنگار مهر، در میانه یکی از دیدارهای ایران در لیگ ملتهای والیبال ۲۰۲۴، دوربین صحنهای را ثبت کرد که فارغ از نتیجه مسابقه، در حافظه تماشاگران ماندگار شد: سرمربی تیم ملی ایران، با اشارهای ساده به لبهایش، از بازیکنانش خواست لبخند بزنند.
صحنهای کوتاه اما سرشار از معنا؛ گویی لبخند جزوی از تاکتیک بود.
در همین مسابقات، زمانیکه ایران در دیدار برابر تیم ملی آرژانتین در ست چهارم عقب افتاده بود، او در وقت استراحت با لحنی آرام و قاطع گفت: مهم نیست چند امتیاز عقب هستید.
شما میتوانید به بازی برگردید؛ فقط باید بهتر تصمیم بگیرید.
به حمایت هم نیاز داریم.
اگر کسی اشتباه کرد، شما آن را پوشش بدهید.
این جملات، صرفاً رهنمودهای فنی نبودند؛ بلکه بازتابی از سبک مربیگری «حمایتمحور» بودند، سبکی که برخلاف رویکردهای سنتی و اقتدارگرایانه، بر همدلی، تنظیم هیجانات، و خودتنظیمی گروهی تکیه دارد.
محمدعلی منصوری جوزانی، روانشناس بالینی، پژوهشگر و مشاور حوزهی ورزش، در یادداشتی برای خبرگزاری مهر به بررسی ابعاد روانشاختی سرمربیگری پیاتزا و تأثیر آن بر تیم ملی پرداخته است.
مربیگری به مثابه تنظیمکننده هیجان
طبق یافتههای روانشناسی ورزشی (Jowett & Cockerill, ۲۰۰۳؛ Lavallee, ۲۰۰۶)، رابطه میان مربی و ورزشکار بیش از آنکه فنی باشد، یک پیوند روانی است.
مربیان موفق امروز، تنظیمکنندگان اضطراب و تقویتکنندگان ایمنی روانی تیماند؛ نه صرفاً استراتژیستهای تاکتیکی.
در این میان، استفاده آگاهانه از زبان بدن - از جمله لبخند - نقشی کلیدی دارد.
بر اساس نظریهی Polyvagal (Porges, ۲۰۰۷)، رفتارهای غیرکلامی چون لبخند، تماس چشمی یا تن صدا، مستقیماً بر شاخه شکمی عصب واگ (ventral vagus) اثر میگذارند؛ این شاخه عصبی مسئول تنظیم ضربان قلب، تنفس و احساس امنیت اجتماعی است.
با این مکانیسم، لبخند مربی میتواند در لحظات پرتنش، فعالکننده سیستم عصبی ایمن و بازگرداننده تعادل درونتیمی باشد.
خودکارآمدی جمعی و ترمیم ذهنی
مطالعات نشان دادهاند که زمانی که ورزشکار احساس تعلق، اعتماد و حمایت از سوی مربی دریافت میکند، سطح «خودکارآمدی جمعی» تیم بالا میرود (Bandura, ۱۹۹۷).
در چنین شرایطی، بازیکنان نهتنها اشتباه خود، بلکه خطای همتیمی را نیز در ذهن خود ترمیم میکنند - نه با سرزنش، بلکه با پوشش روانی - .
درست مانند آنچه در لحظات پایانی آن ست دیدیم: تیمی که دوباره جنگید، نه از سر الزام، که از احساس امن بودن در کنار هم.
فراتر از برد و باخت: بازگشت روانی به بازی
بازگشت تیم ایران در مسابقه با لهستان در ست چهارم، اگرچه به برد نینجامید، اما نمونهای روشن از «بازگشت روانی به بازی» (psychological rebound) بود؛ مفهومی که در روانشناسی رقابتی به توانایی بازسازی تمرکز و انگیزه پس از افت عملکرد اشاره دارد.
این بازگشت، بیش از در کنار مسائل فنی، ریشه در لحن، زبان بدن و پیامهای احساسی مربی دارد.
در نهایت، آنچه در صحنه لبخند مربی ثبت شد، صرفاً یک ژست نبود.
آن لحظه، لبخند به نمادی از امنیت روانی، انعطاف عصبی و مدیریت احساسی بدل شد.
همه آنچه که علم امروز مربیگری را از «دستور دادن» به «همراهی کردن» رسانده است.
پیاتزای با دانش فارغ از توان فنی پربار خود نوید یک سرمربی مدرن را میدهد که در زمان صرف شام، به آنالیز میپردازد، صد در صد تمرکز خود را بر تیمش میگذارد، اما فشار روانی بر بازیکنان جوان خود وارد نمیکند.
سرمربیای که ما را به یاد ولاسکو میاندازد.
این نکات علمی روانشناختی نشان میدهد چقدر استعدادهای جوان والیبال ما نیاز به چنین حمایتهای روانی داشتند.
امیدواریم حضور چنین سرمربیانی در ورزش ایران بیش از پیش شده و مربیان جوان ایرانی نیز در مسیر یادگیری روانشناسی ورزشی و کاربرد آن در مدیریت تیم گام بردارند.