سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

رویکرد سازمان فرهنگ، دخالت مستقیم نیست؛ با استانداردها فاصله داریم

مهر | فرهنگی و هنری | شنبه، 28 تیر 1404 - 11:52
معاون توسعه همکاری‌های علمی و فرهنگی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با اشاره به نقش سازمان در فعالیت‌هایش گفت: رویکرد اصلی سازمان بر اساس راهبری، تسهیل‌گری و شبکه‌سازی است، نه دخالت مستقیم.
فرهنگي،كشور،سازمان،فرهنگ،خارج،زبان،ارتباطات،فارسي،ايران،حوزه ...

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب، طاهره طهرانی: در روز دیپلماسی فرهنگی و تعامل با جهان، حسین دیوسالار معاون توسعه همکاری‌های علمی و فرهنگی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی مهمان خبرگزاری مهر بود.
او حدود دو دهه در این سازمان مشغول فعالیت‌هایی نظیر مدیر کل ایرانیان خارج از کشور، رایزن فرهنگی ایران در فیلیپین و ژاپن بوده است.
در این گفت‌وگو که بخش اول آن چندی پیش منتشر شد، به نقش سازمان فرهنگ و هدف و رویکرد آن اشاره کرد.
همچنین دیوسالار درباره نقش زبان فارسی و اهمیت دیپلماسی فرهنگی نکاتی را مطرح کرد که در این گفتگو مشروح آن آمده است.
این بخش دوم گفتگوست که با هم می‌خوانیم:
* در خصوص ایرانیان خارج از کشور، وضعیت کنونی ما نمونه‌ای مناسب از رویداد پیش‌آمده و فرصتی است که در اختیار ما به عنوان فارسی‌زبانان و ایرانیان قرار گرفته است.
همان‌طور که ملاحظه می‌فرمایید، جمعیت قابل‌توجهی از ایرانیان در خارج از کشور حضور دارند که به هر نحو، یا زبان فارسی زبان مادری آن‌هاست، یا در صورت متولد شدن در آن کشورها و داشتن والدین یا یکی از والدین ایرانی، به نوعی با این زبان مرتبط هستند.
این امر نشان‌دهنده ظرفیت بسیار بزرگی است که در خارج از ایران وجود دارد.
افرادی که به شکلی به این سرزمین پیوند خورده‌اند.
در شرایط فعلی و به‌ویژه پس از جنگ اخیر، شاهد آن هستیم که در سراسر جهان، حتی میان کسانی که فارسی‌زبان نیستند، موجی حمایتی از سوی مردم کشورهای مختلف، شامل کشورهایی که ممکن است روابط متخاصمانه‌ای با ما داشته باشند، به نفع ایران شکل گرفته است.
حالا این پرسش مطرح می‌شود که چگونه می‌توان هر یک از این ایرانیان یا فارسی‌زبانان مقیم خارج از کشور را، با توجه به دسترسی همگانی آن‌ها به شبکه‌های اجتماعی و امکان روایتگری هر یک از آن‌ها از وقایع جاری در ایران، حول محوری مشترک متحد ساخت؟
موضوعی که همواره می‌تواند به عنوان عامل اتحاد افراد مطرح گردد، وطن آن‌هاست.
در پاسخ به سوال مطرح شده، ابتدا لازم است به حوزه ایرانیان خارج از کشور در سازمان فرهنگ و ارتباطات اشاره‌ای داشته باشم.
از منظر ساختاری، این سازمان دارای مجموعه‌ای تحت عنوان «اداره کل امور فرهنگی و اجتماعی ایرانیان خارج از کشور» است که علی‌رغم برخی نوسانات در دوره‌های مختلف، همواره به عنوان تنها نهاد تخصصی در این حوزه فعالیت داشته است.
مأموریت‌های این اداره کل در زمینه‌های حمایتی، ظرفیت‌سازی و تعامل میان ایرانیان خارج و داخل کشور، همیشه در زمره اولویت‌های سازمان فرهنگ و ارتباطات قرار داشته است.
البته اقدامات این مجموعه عمدتاً در قالب برنامه‌های رویدادمحور طراحی و اجرا می‌شود تا تعاملات و خدمات مورد نظر به بهترین شکل ارائه گردد.
شایان ذکر است که رویکرد این سازمان صرفاً متمرکز بر جنبه‌های فرهنگی و اجتماعی است و در این راستا، همواره تلاش شده تا از ظرفیت ایرانیان خارج از کشور به نحو مطلوب بهره‌برداری گردد.
از جمله فعالیت‌های شاخص این اداره کل می‌توان به برگزاری مناسبت‌های ملی و مذهبی، توسعه همکاری نخبگانی و مراکز علمی و دانشگاهی خارج و داخل، ارائه خدمات مشاوره‌ای، توجه ویژه به نسل دوم و سوم ایرانیان مقیم خارج از کشور و … اشاره کرد.
این اقدامات به‌ویژه در مورد دانشجویان و نخبگان ایرانی خارج از کشور، با هدف حفظ پیوندهای فرهنگی و علمی آنان با میهن صورت می‌پذیرد.
و اما در مورد سوال مطرح شده باید گفت علاوه بر رایزنان فرهنگی به عنوان حاضران خط مقدم، نقشی حیاتی و جدی در توسعه این گونه فعالیت‌ها داشته و دارند و هر فردی که بتواند در این عرصه نقش آفرینی داشته باشد، ظرفیت‌های کشور را معرفی کند و برای میهن عزیزمان امکان‌آفرینی نماید، سربازی فداکار در جبهه فرهنگ به شمار می‌آید.
همچنین ایرانیان خارج از کشور، سفیران هویتی، فرهنگی و تمدنی ایران اسلامی هستند و بدون توجه به تنوع موقعیت‌هایشان - اعم از دانشجو، تاجر یا هر شکل دیگری از حضور - آنان سرمایه‌ای ارزشمند برای کشور هستند که این ظرفیت عظیم نه تنها امروز، بلکه همواره مورد توجه بوده و باید باشد، چرا که این عزیزان حلقه اتصال ایران با جهان محسوب می‌شوند.
بر این اساس، حفظ و تقویت ارتباط و تعامل با ایرانیان خارج از کشور و بهره‌مندی از توانمندی‌های ایشان در راستای معرفی هرچه بهتر فرهنگ و تمدن ایرانی-اسلامی، از اولویت‌های اساسی است و در رویدادهای اخیر، این نقش برجسته شد.
این عزیزان، با وجود فاصله جغرافیایی، همواره به کشور علاقه‌مند هستند و پاره‌ای جداناپذیر از پیکره سرزمین محسوب می‌شوند.
در دوره‌های مختلف تاریخی نیز همواره شاهد این پیوند ناگسستنی بوده‌ایم و ایرانیان عزیز خارج از کشور در هر مقطع زمانی، بخش مهمی از هویت ملی و فرهنگی ایران اسلامی هستند و بر این اساس، حفظ و تقویت این ارتباط عمیق و بهره‌گیری از توانمندی‌های این سرمایه‌های ارزشمند ملی، از وظایف اساسی تمامی نهادهای فرهنگی و سیاست‌گذاران مرتبط محسوب می‌شود.
در این روزها، تعلق خاطر عمیق ایرانیان خارج از کشور به میهن اسلامی را شاهد بوده‌اید و در مواقعی با حمایتِ بی‌چشم‌داشت، دلبستگی و وفاداری خود را بروز و ظهور داده‌اند.
این همبستگی کم‌نظیر میان ایرانیان داخل و خارج از کشور، گویای غنای فرهنگی و تمدنی چند هزارساله است.
وقتی از ایران پرافتخار سخن می‌گوئیم، دقیقاً به چنین مصادیقی اشاره داریم که چگونه نسل‌های مختلف ایرانیان مقیم خارج از کشور حتی تولد در غربت، به واسطه ریشه‌های فرهنگی و هویتی، پیوند ناگسستنی خود با سرزمین مادری را حفظ نموده‌اند و این همراهی و همدلی موجب تحسین جامعه جهانی شده است.
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، خود را خدمتگزاران فرهنگ و هنر ایرانی-اسلامی دانسته و افتخار دارد در راستای خدمت به این عزیزان گام بردارد.
ایرانیان خارج از کشور بخش لاینفک از پیکره این ملت بزرگ محسوب می‌شوند و ما وظیفه داریم که پیوندهای فرهنگی آنان با میهن را تقویت کنیم، زمینه‌های معرفی فرهنگ غنی ایرانی-اسلامی را توسعه ببخشیم، از ظرفیت‌های بی‌بدیل این سفیران فرهنگی به نحو مطلوب بهره‌برداری و خدمات مورد نیاز فرهنگی و هنری را تأمین کنیم.
این رویکرد همواره در دستور کار سازمان قرار داشته و با یاری خدا، با قوت ادامه خواهد یافت.
اضافه باید کرد همواره در سیاست‌گذاری‌های فرهنگی، جایگاه ویژه‌ای برای ایرانیان مقیم خارج از کشور در نظر گرفته شده است و این عزیزان نیز در بزنگاه‌های حساس همواره حضور فعالانه‌ای داشته‌اند.
در طول سال‌های گذشته، بسیاری از آنان در عرصه‌های مختلف اقتصادی مشارکت چشمگیری داشته‌اند و در عرصه‌های علمی بسیاری از این فرهیختگان به پرورش نسل‌های جدید محققان و دانشمندان همت گماشته‌اند و بر همین اساس، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی خود را موظف می‌داند تا با برنامه‌ریزی دقیق و عملیاتی، بسترهای لازم برای بهره‌گیری هرچه بیشتر از ظرفیت‌های این سرمایه‌های ملی را فراهم آورد.
* آیا سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با توجه به این موج خودجوش مردمی، برنامه‌ای برای ساماندهی و بهره‌برداری از این ظرفیت دارد؟
آیا مکانیزمی برای جمع‌آوری و مستندسازی روایت‌های پراکنده این فعالان رسانه‌ای در شبکه‌های اجتماعی تدوین شده است؟
آیا سازوکاری برای شبکه‌سازی و ارتباط میان این نیروهای خودجوش - اعم از آکادمیک، تجاری یا فرهنگی - پیش‌بینی شده است؟
و آیا سازمان برای تقویت و بازتاب سازمان‌یافته‌تر این محتوای مردمی، تمهیدات خاصی اندیشیده است؟
نکته حائز اهمیت این است که سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نباید در جایگاه تصدی‌گری و مداخله مستقیم عمل نماید، نه از باب عدم توانایی، بلکه به دلیل عدم تناسب این رویکرد با مأموریت سازمان.
نقش اصلی ما می‌بایست تسهیل‌گری و ایجاد پل ارتباطی میان داخل و خارج از کشور باشد.
همان‌گونه که در همکاری‌های رسمی فرهنگی با دولت‌های خارجی، ما متولی انعقاد تفاهم‌نامه‌های رسمی هستیم، در این حوزه نیز بایستی بسترسازی کنیم بدون آنکه مستقیماً در تولید محتوای هنری یا علمی وارد شویم.
در خصوص ایرانیان خارج از کشور، سازمان در حال حاضر نیز اقدامات مؤثری را پیگیری می‌کند.
رایزنان فرهنگی ما همواره در تعامل با این عزیزان هستند و محتوای داخلی کشور را به ایشان منتقل می‌کنند.
اقدامی که هم شامل ایرانیان و هم غیرایرانیان می‌شود تا تصویری دقیق‌تر از واقعیات کشور ارائه بشود و همچنین، آنچه در خارج از کشور تولید می‌شود نیز به داخل کشور منعکس گردد از جمله در مورد ایرانیان خارج از کشور این محتواها منتقل می‌شود که می‌تواند طیف گسترده‌ای از تولیدات رسانه‌ای تا تحلیل‌های تخصصی را شامل شود.
همان‌گونه که مستحضرید، گزارش‌ها و تحلیل‌های ارائه شده توسط فعالان رسانه‌ای خارج از کشور - نظیر آنچه توسط جنابعالی تولید می‌شود - از جمله محتوای ارزشمندی است که سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی آن را به مخاطبان داخلی و خارجی منتقل می‌نماید.
این روند ارتباطی و انتقال محتوا، اگرچه در شرایط امروز با شدت بیشتری پیگیری می‌شود، اما به این مقطع زمانی محدود نبوده و همواره به عنوان یکی از مأموریت‌های سازمان در دستور کار قرار داشته است.
سازمان با بهره‌گیری از شبکه گسترده رایزنان فرهنگی، این ظرفیت را دارد که محتوای تخصصی تولید شده در داخل و خارج از کشور را در یک جریان ارتباطی و تعاملی ارائه نماید.
و اما سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در حال حاضر هم در حال انجام همکاری‌های متعدد علمی و دانشگاهی است.
در آینده نزدیک ان‌شاءالله میزبان اجلاس ایران‌شناسان در تهران خواهیم بود.
همچنین در ماه‌های گذشته، اجلاس «حقوق بشر در رهیافت شرقی» را به عنوان یک فعالیت علمی و آکادمیک در سه شهر تهران، اصفهان و قم برگزار کردیم که دبیرخانه و اعضا همراهی ارزشمندی را داشته‌اند و این برنامه‌ها نمونه‌هایی از ظرفیت‌های مؤثر سازمان هستند که آثار مثبت آن در بسیاری از دانشگاه‌ها مشهود است و این گونه فعالیت‌ها می‌تواند به ایجاد شبکه‌ای مؤثر از حامیان و پژوهشگران بین‌المللی بیانجامد، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی مصمم است تا این روند مثبت را با قدرت و برنامه‌ریزی دقیق تداوم بخشد.
*سازمان چه فعالیت‌هایی را در تعریف کارهای خود دارد؟
فعالیت‌های سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی از تنوع و گستردگی قابل توجهی برخوردار است که بخشی از آنان را می‌توانم مرور کنم.
برنامه‌های فرهنگی مثل برگزاری هفته‌های فرهنگی، فیلم و موسیقی، اجرای برنامه‌های گفتگوهای دینی و آئینی؛ فعالیت‌های آموزشی و پژوهشی مثل توسعه آموزش زبان فارسی در سطح جهانی با همراهی و محوریت بنیاد سعدی، حمایت از مطالعات ایران‌شناسی و هماهنگی پژوهش‌ها و مطالعات راهبردی فرهنگی؛ ارتباط با ایرانیان خارج از کشور و پیگیری امور فرهنگی و اجتماعی جامعه ایرانی مقیم خارج، تسهیل ارتباط هنرمندان و نخبگان داخلی با همتایان خارجی؛ تبادلات فرهنگی مانند مدیریت اعزام و پذیرش گروه‌های فرهنگی، هنری و رسانه‌ای، برگزاری گفتگوهای فرهنگی در سطوح دوجانبه، منطقه‌ای و چندجانبه؛ حوزه مرتبط با زنان خارج از کشور، همچنین مرکز ساماندهی ترجمه و نشر که کارش ترجمه و انتشار آثار فاخر داخلی به زبان‌های خارجی، انتقال محتوای ارزشمند خارجی به داخل کشور و فعالیت در حوزه‌های رسانه‌ای و فضای مجازی است؛ رصد و پایش فرهنگی و نظارت بر تحولات فرهنگی کشورهای مختلف و انتقال تجربیات و دستاوردهای بین‌المللی؛ توسعه اقتصادی فرهنگ از طریق حمایت از صادرات فرهنگی و تقویت اقتصاد فرهنگ در چارچوب سیاست‌های کلان کشور، مدیریت فعالیت‌های فرهنگی در خارج از کشور به عنوان قرارگاه فرهنگی-بین‌المللی و غیره.
این مجموعه فعالیت‌ها با همراهی و همکاری تمامی بخش‌ها به ویژه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که همچون پازلی منسجم در کنار هم قرار می‌گیرند، نه تنها به توسعه حوزه فرهنگ کمک می‌کنند، بلکه زمینه‌ساز تحرک در بخش‌های بنیادین اقتصادی و سیاسی کشور نیز خواهند بود.
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با برنامه‌ریزی دقیق و همه‌جانبه، این مأموریت‌های متنوع را با جدیت پیگیری می‌نماید.
* این پرسش در خصوص عملکرد رایزنان فرهنگی است، در بررسی عملکرد رایزنان فرهنگی می‌بینیم که اگرچه ارتباطاتی با جوامع فرهنگی و هنری کشورهای میزبان برقرار شده، اما این ارتباطات به اندازه کافی ارگانیک و نهادینه نیست.
در مقایسه با شبکه‌های سازمان‌یافته غربی که به صورت خودجوش و سیستماتیک عمل می‌کنند، ارتباطات ما بیشتر حالت رسمی و مقطعی دارد.
نمونه‌اش تغییر محسوس موضع هنرمندان و سلبریتی‌های غربی در قبال مسائل ایران است.
در حالی که در سال‌های گذشته شاهد واکنش‌های گسترده آنان نسبت به وقایع ایران بودیم، امروز این صداها به وضوح کاهش یافته است.
(این سکوت را می‌توان به عوامل متعددی نسبت داد: نخست، هزینه‌های سنگین ابراز موضع در جوامع غربی که برای هنرمندان قابل توجه است؛ دوم، تأثیر بازدارندگی قدرت نظامی ایران که معادلات منطقه‌ای را تغییر داده؛ و سوم، ضعف نسبی در ایجاد ارتباطات ارگانیک و پایدار با نخبگان فرهنگی خارجی) هرچند قدرت بازدارندگی نظامی ایران به عنوان عامل مهمی در تغییر معادلات عمل کرده و موجب احترام بین‌المللی شده است، یعنی اگر ما موشک نداشتیم احتمالاً امروز هم صدایمان به جایی نمی‌رسید؛ ولی می‌بینیم که مردم دنیا خوشحال می‌شوند که بالاخره یک نفر پیدا شد و جلوی رژیم صهیونیستی ایستاد.
اما این به تنهایی کافی نیست.
آنچه موجب تثبیت این موقعیت می‌شود، تقویت همزمان دیپلماسی فرهنگی و ایجاد شبکه‌های ارتباطی پایدار با جوامع هنری و فرهنگی جهان است که مستلزم بازنگری در شیوه‌های تعامل و ایجاد سازوکارهای حمایتی برای هنرمندان و روشنفکران همسوست.
رایزنان ما در این مورد چه می‌کنند؟
در بخشی از فرمایشات شما نقاط مشترک فکری وجود دارد، هرچند در برخی موارد دیگر به نظر می‌رسد نیاز به بحث و تبادل نظر بیشتری باشد.
در خصوص موضوع تخصصی بودن نیروها در حوزه‌های مختلف، این اصل در تمام نهادها از جمله رسانه‌ها، سفارتخانه‌ها و رایزنی‌های فرهنگی جاری است که افراد می‌توانند در حوزه تخصصی خود فعالیت نمایند اما در عین حال، یک رایزن فرهنگی می‌بایست توانایی تجمیع و مدیریت چندین حوزه را داشته باشد.
رویکرد فعلی مبتنی بر برنامه‌ریزی کلان و نیازسنجی بر اساس رصد کشور هدف است.
بدین معنا که اگر در کشوری نیاز به تمرکز بر ادبیات یا هر حوزه تخصصی دیگر تشخیص داده شود، این اولویت برای رایزن مربوطه تعیین می‌شود، صرف نظر از علایق شخصی.
این سیاستی است که می‌بایست توسط تمام نهادهای مرتبط در کشور پیگیری شود، نه صرفاً توسط یک سازمان خاص.
*با توجه به توضیحات و مباحثی که مطرح کردید، چند پرسش اساسی در خصوص عملکرد فرهنگی بین‌المللی مطرح می‌شود.
چرا علی‌رغم غنای ادبیات معاصر ایران مثلاً در حوزه ادبیات مقاومت، معرفی آن در سطح جهانی با ضعف مواجه است؟
یا چطور می‌توان از تجربیات موفق مانند کیارستمی در سینما برای معرفی ادبیات معاصر الگوبرداری کرد؟
در مورد عملکرد رایزنان فرهنگی آیا محدودیت‌های منابع انسانی و مالی مانعی است در معرفی ادبیات و هنر ایرانی؟
و اینکه اساساً چه سازوکاری برای اولویت‌بندی فعالیت‌های رایزنان در معرفی ادبیات مقاومت پیش‌بینی شده است؟
در زمینه حمایت از ترجمه و نشر ما نمونه‌ها و تجربیات موفق کشورهایی مانند ترکیه و کره جنوبی را می‌بینیم، ما چه کرده‌ایم؟
و آیا بودجه‌ای هدفمند برای ترجمه و انتشار آثار فاخر ایرانی اختصاص یافته است؟
در مواردی هم یک جور بلاتکلیفی و بی عملی هست، مثل موسیقی.
چطور می‌توان حساسیت‌های برخی موضوعات فرهنگی مانند موسیقی را مدیریت نمود؟
برای فعالیت‌های فرهنگی رایزنان خط‌مشی مشخصی در خارج از کشور تدوین شده است؟
و سازوکار ارزیابی مستمر عملکرد رایزنان در معرفی فرهنگ ایرانی وجود دارد؟
و با توجه به اقتدار نظامی کسب شده، چه برنامه‌ای برای تحقق همزمان حضور فرهنگی در عرصه بین‌المللی طراحی شده است؟
آیا سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برای پر کردن این فاصله راهبرد مشخصی دارد؟
رویکرد اصلی سازمان بر اساس راهبری، تسهیل‌گری و شبکه‌سازی است، نه دخالت مستقیم.
در فرآیندهایی مانند ترجمه کتاب.
تجربه نشان داده است بسیاری از فعالان فرهنگی به صورت خودجوش اقدام می‌کنند و گاه حتی نیازمند مداخله ما نیستند، اما بستری که فراهم کرده‌ایم می‌تواند زمینه‌ساز این فعالیت‌ها باشد.
فرآیند شبکه‌سازی فرهنگی سه مرحله اساسی دارد، ایجاد شناخت متقابل، شکل‌گیری رفت‌وآمدها و تبادلات و نهایتاً رسیدن به سطح تعامل و همکاری مشترک.
در حوزه رسانه شاهد موفقیت‌های خوبی بوده‌ایم که ناشی از تبادلات گسترده‌تر رسانه‌ای نسبت به حوزه‌های علمی است.
این مدل را می‌توان به دیگر عرصه‌ها نیز تعمیم داد.
تجربه کشورهایی مانند ژاپن و کره جنوبی نشان می‌دهد که ابتدا موج فرهنگی آنها در جهان گسترش یافته و سپس محصولات اقتصادی‌شان مورد استقبال قرار گرفته است.
این روند دیپلماسی فرهنگی است که در نهایت به شکل‌گیری قدرت نرم می‌انجامد و این محتوای فرهنگی است که راه را برای سایر تعاملات هموار می‌کند.
در عین حال در ادامه سوال قبلی شما باید گفت گفتمان‌سازی مستقل که امروز در حال شکل‌گیری است، با چالش‌های بی‌سابقه روبروست.
چرا که سیطره گفتمان غربی را شاهد هستیم و رفتار یک سلبریتی که شما مثال زدید می‌تواند متأثر از این روند باشد.
جنگ ترکیبی امروز که علیه این گفتمان در جریان است، در تاریخ بی‌سابقه بوده است.
برخلاف جنگ‌های متعارف که محدود به بُعد نظامی بودند، امروز با ترکیبی پیچیده از جنگ اقتصادی، امنیتی، رسانه‌ای و روانی مواجهیم که همه‌جانبه و هماهنگ به کار گرفته شده است.
سکوت برخی هنرمندان و روشنفکران خارجی، ناشی از همان سلطه گفتمانی است که سال‌ها در بستر آن پرورش یافته‌اند.
این امر نشان می‌دهد که شکل‌گیری و تثبیت یک گفتمان مستقل، مسیری پرچالش و طولانی دارد که به قول مقام معظم رهبری نیازمند صبر، استقامت و برنامه‌ریزی هوشمندانه است.
به طور نمونه سازمان با توجه به اینکه گفتمان مسلط حقوق بشری در جهان امروز، مبتنی بر الگوی غربی است - الگویی که حتی در نظام آموزشی داخلی ما نیز غالب است_ این پارادایم با نگاهی دوگانه و گزینشی همراه است که نمونه آن را در تفاوت میان غزه و اوکراین می‌توان مشاهده کرد.
بر این اساس، سازمان اقدام به برگزاری اجلاس گفتمان نوین حقوق بشر شرقی کرد، که در اجلاس اردیبهشت ماه با عنوان «حقوق بشر در رهیافت شرقی» مطرح شد.
نکته حائز اهمیت این است که این رهیافت محدود به جغرافیای شرقی نبود، بلکه با حضور اندیشمندان و صاحب‌نظرانی از اروپا، آمریکای لاتین (از جمله برزیل) و آفریقا، ماهیتی جهانی داشت.
مبانی این گفتمان بر اخلاق‌محوری و نگاه یکسان‌نگر به تمام انسان‌ها و پیوند ناگسستنی عدالت و حقوق بشر بر اساس نگاه نه جغرافیای شرقی استوار است.
در خصوص امکان برقراری ارتباطات فرهنگی، باید به این نکته کلیدی توجه داشت که هرچند دایره ارتباطات با چهره‌های خارجی وجود دارد، اما این ارتباطات به صورت طیفی و درصدبندی شده قابل تحلیل است.
مثلاً در یک سوی این طیف، سلبریتی‌هایی با گرایشات کاملاً جنگ‌طلبانه قرار دارند که طبیعتاً امکان تعامل با آنها محدود است، اما در سوی دیگر طیف، چهره‌هایی وجود دارند که همانطور که اشاره فرمودید، در مواقع خاص حاضر به همراهی و حمایت از مواضع ایران بوده‌اند.
این ارتباطات نیازمند برنامه‌ریزی دقیق و هوشمندانه است، هرچند همواره فاصله‌ای بین تئوری و اجرا وجود دارد که به طور کامل قابل حذف نیست اما تجربه نشان داده است که امکان برقراری ارتباط با طیف‌های مختلف خارجی وجود دارد ولی این ارتباطات نیازمند ظرافت‌های خاص خود است.
نتایج عملی ممکن است با ایدئال‌های نظری فاصله داشته باشد، اما با وجود همه چالش‌ها، این مسیر قابل پیگیری و توسعه است.
سازمان با درک این واقعیت‌ها، برنامه‌های خود را در این حوزه بر اساس یک نگاه واقع‌بینانه و عمل‌گرایانه طراحی و اجرا می‌کند.
رایزنان فرهنگی به عنوان خط مقدم دیپلماسی فرهنگی در دو سطح رسمی و غیررسمی فعال هستند و در سطح غیررسمی، ارتباط با مؤسسات فرهنگی، سازمان‌های مردم‌نهاد (سمن‌ها)، انجمن‌ها و گروه‌های مردمی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.
در خصوص ادبیات ایران، اگر در معرفی ادبیات معاصر ضعف‌هایی وجود دارد، اما نمی‌توان منکر تلاش‌های تعداد فراوانی از ایران‌شناسان و شرق‌شناسانی شد که آثار ارزشمندی از ایران را ترجمه کرده‌اند و در این مسیر، نیز همواره از چنین اقداماتی حمایت شده است.
نکته اساسی اینجاست که در کشورهای توسعه‌یافته، ایجاد موج فرهنگی حاصل همکاری و هماهنگی تمام نهادهای مرتبط است مثل وزارت اقتصاد، بانک مرکزی، وزارت امورخارجه و دستگاه‌های فرهنگی که همگی در یک همگرایی کلان برای پیشبرد اهداف فرهنگی مشارکت می‌کنند و باید به این سطح از هماهنگی و هم‌افزایی برسیم و به این ادبیات مشترک در اهمیت دیپلماسی دست پیدا کنیم و نیاز داریم به تبدیل رقابت‌های درون‌سازمانی به همکاری‌های سازنده، ایجاد هماهنگی بین‌دستگاهی و طراحی راهبرد کلان فرهنگی با مشارکت همه نهادهای ذی‌ربط، و البته تخصیص منابع کافی و هدفمند.
این مسیر اگرچه طولانی به نظر می‌رسد، اما با عزم ملی و برنامه‌ریزی دقیق قابل دستیابی است.
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی آماده است تا در این مسیر، سهم خود را به عنوان یکی از اجزای این همکاری ملی ایفا نماید.
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در راستای تقویت ادبیات مقاومت، اقدامات مؤثری را در دست اجرا دارد.
اداره کل همکاری‌های علمی و دانشگاهی در حال برنامه‌ریزی برای برگزاری اجلاس الهیات مقاومت با مشارکت فعالان این حوزه از سراسر جهان، به ویژه کشورهای جنوب جهانی است.
همچنین طرح تاپ (طرح حمایت از ترجمه و نشر آثار فارسی) که از حدود ده سال گذشته تاکنون در حال اجراست، از دیگر اقدامات مؤثر در این زمینه است.
در این طرح، به مترجمان و ناشران خارجی لیست کتاب‌های منتخب ارائه شده و از ترجمه و چاپ آنها حمایت مالی به عمل می‌آید.
البته این اقدامات قابل توجه است، اما باید اذعان کرد که هنوز با استانداردهای برخی کشورها در این حوزه فاصله داریم.
نکته کلیدی این است که مانند یک خانواده منسجم، با وجود تفاوت‌های طبیعی در گرایش‌های افراد و نهادهای مختلف، می‌بایست با مدیریت هوشمندانه، همه این ظرفیت‌ها را در مسیر تحقق اهداف کلان، همسو نمود.
مثلاً در حوزه علمی به توسعه همکاری با محققان بین‌المللی، تقویت گفتمان الهیات مقاومت و حمایت از پژوهش‌های مرتبط؛ در حوزه ترجمه و نشر به تداوم و گسترش طرح تاپ، شناسایی و حمایت از مترجمان و ناشران مستعد و تمرکز بر معرفی آثار معاصر و مرتبط با گفتمان مقاومت؛ در حوزه هماهنگی بین‌سازمانی به ایجاد سازوکارهای همکاری با سایر نهادهای فرهنگی و همسوسازی برنامه‌های دستگاه‌های مختلف، بهره‌گیری از ظرفیت‌های دیپلماسی عمومی می‌پردازیم.
البته تلاش‌های مؤثری در زمینه معرفی آثار فاخر ادبیات کلاسیک و معاصر ایران به جهانیان انجام شده است.
قبل از اینکه در این مصاحبه حضور یابم مجموعه کتاب فاخر ترجمه «خمسه نظامی» به زبان چینی به همت رایزنی فرهنگی که منتشر شده است را روی میز ریاست سازمان دیدم؛ یا در حوزه ادبیات معاصر برای ترجمه کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب» (درباره زندگی خانم یامامورا، مادر شهید بابایی) به ژاپنی و یافتن ناشر ژاپنی علاقه‌مند اقدام کردیم که انجام شد و در تمام رایزنی‌های فرهنگی و در تمام این سال‌ها این روند وجود داشته و ادامه دارد.
*در این زمینه شیوه اجرایی شما به چه صورت است؟
شناسایی ناشران معتبر خارجی، ایجاد ارتباط مستقیم بین ناشران و صاحبان آثار، حمایت از فرآیند ترجمه و انتشار، و رعایت حریم شخصی پس از انتقال مسئولیت به ناشران محلی.
این نمونه‌ها نشان‌دهنده رویکرد فعال رایزنان فرهنگی در سراسر جهان است که با ابتکار عمل و پیگیری مستمر، زمینه معرفی ادبیات ایران را در عرصه بین‌المللی فراهم می‌کنند.
*با توجه به مباحث مطرح شده، چند پرسش اساسی در خصوص نقش زبان فارسی در دیپلماسی فرهنگی قابل طرح است؛ می‌دانیم که اسلام از طریق ایران به تمام سرزمین‌های شرقی ایران وارد شده و همراه خود بخشی از فرهنگ و زبان فارسی را هم منتقل کرده است؛ و به همین دلیل مورد پذیرش و اقبال را در این سرزمین‌هاست.
چگونه می‌توان این ویژگی‌های ممتاز که مجموعه‌ای است از عرفان، مدارا و ادبیات غنی فارسی را در دیپلماسی فرهنگی امروز به کار گرفت؟
آیا می‌توان زبان فارسی را به عنوان پایه اصلی دیپلماسی فرهنگی با کشورهای شرق جهان اسلام قرار داد؟
چه راهکارهای عملیاتی برای تقویت و گسترش زبان فارسی در این کشورها وجود دارد؟
موضوع ارتباط با کشورهای همسایه و توسعه زبان فارسی به عنوان یکی از اولویت‌های اصلی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی محسوب می‌شود.
در بسیاری از کشورها به ویژه در حوزه آسیا و شرق آسیا، آموزش زبان فارسی در دانشگاه‌ها به صورت رسمی در حال انجام است و در برخی مراکز آموزشی به عنوان زبان دوم ارائه می‌شود.
ویژگی‌های منحصر به فرد زبان فارسی از جمله آمیختگی با حکمت و معرفت، توانایی انتقال عمیق‌ترین مفاهیم عاطفی و قلبی، و جایگاه ممتاز آن در حوزه‌های معرفتی و علمی، این زبان را به ابزاری مؤثر در دیپلماسی فرهنگی تبدیل کرده است.
این ظرفیت‌ها که در بستر تاریخی ورود اسلام به منطقه شکل گرفته، اساس قدرت نرم ایران را بر پایه تعامل، محبت و ارتباطات فرهنگی تشکیل می‌دهد.
بهره‌گیری از ظرفیت‌های هنری و ظرافت‌های زبان فارسی به عنوان یکی از ارکان اصلی قدرت نرم از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.
همانگونه که اشاره فرمودید، زبان فارسی در بسیاری از کشورهای منطقه از جمله هند، پاکستان، مالزی و اندونزی دارای ریشه‌های تاریخی است که با حضور چشمگیر اساتید و فارسی‌آموزان در این کشورها همراه می‌باشد.
این حضور پررنگ در برخی شهرها و مناطق به حدی است که موجب شگفتی می‌شود.
دستیابی به دیدگاه مقام معظم رهبری مبنی بر تبدیل زبان فارسی به زبان علم، با توجه به این ظرفیت‌های موجود کاملاً دست‌یافتنی است.
زبان فارسی به عنوان یکی از اصلی‌ترین ابزارهای دیپلماسی فرهنگی ایران می‌تواند نقش محوری در انتقال مفاهیم علمی، فرهنگی و تمدنی ایفا کند و این نیازمند برنامه‌ریزی منسجم و بهره‌گیری از تمامی ظرفیت‌های موجود در کشورهای فارسی‌زبان و فارسی‌آموز است.
*نقش تاریخی زبان فارسی را می‌دانیم _ با توجه به علاقه و پیوند در کشورهایی مانند پاکستان، تاجیکستان و افغانستان به زبان فارسی _ امروز مهم‌ترین موانع پیش روی گسترش زبان فارسی در منطقه چیست؟
چه برنامه‌های مشخصی برای آموزش و توسعه زبان فارسی در منطقه وجود دارد و چگونه می‌توان شبکه‌های فرهنگی فارسی‌زبان را در منطقه تقویت کرد؟
از طرف دیگر چه سازوکارهایی برای همکاری دستگاه‌های مختلف در این زمینه پیش‌بینی شده است و چطور می‌توان از ظرفیت‌های ادبیات معاصر فارسی در این مسیر استفاده کرد؟
سوال نهایی هم این است که با توجه به سابقه درخشان زبان فارسی در انتقال مفاهیم فرهنگی و دینی، آیا سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برنامه‌ای مدون برای بهره‌گیری از این ظرفیت زبان فارسی در دیپلماسی فرهنگی امروز دارد؟
توجه به حوزه فرهنگی و زبان فارسی در سطح بین‌المللی می‌تواند به دستاوردهای چشمگیری در معرفی ایران منجر شود.
بسیاری برای شناخت عمیق‌تر ایران نیازمند یادگیری زبان فارسی هستند که این امر موجب رونق روزافزون این زبان خواهد شد.
در این راستا، اگرچه بنیاد سعدی متولی اصلی آموزش زبان فارسی است، اما رایزنان فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سراسر جهان - که نمایندگان تمامی دستگاه‌های فرهنگی کشور هستند - نقش محوری در این زمینه ایفا می‌کنند.
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی از طریق بخش‌های تخصصی خود که شامل مرکز ساماندهی ترجمه و نشر و انتشارات الهدی، اداره کل همکاری‌های علمی و دانشگاهی، اداره کل همکاری‌های فرهنگی و صادرات فرهنگی و اداره کل ایرانیان خارج از کشور و … می‌شود، به پشتیبانی از این مأموریت می‌پردازد.
رویکرد سازمان مبتنی بر هدایت و سوق دادن رایزنان فرهنگی بر اساس اولویت‌های هر کشور است.
به عنوان مثال در کشورهایی با زمینه مساعد برای توسعه زبان فارسی، رایزن مربوطه به این سمت هدایت می‌شود، در کشورهایی که تعاملات علمی و دانشگاهی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، رایزن بر این حوزه متمرکز می‌شود.
این نظام برنامه‌ریزی شده و منسجم، امکان بهره‌گیری حداکثری از ظرفیت‌های فرهنگی کشور در عرصه بین‌المللی را فراهم می‌سازد.
همچنین سازمان برنامه‌های متنوعی همچون برگزاری هفته‌های فرهنگی (نمونه اخیر: هفته فرهنگی روسیه در ایران و هفته فرهنگی ایران در قطر) را در دستور کار دارد که به تقویت قدرت نرم کشور کمک می‌کند.
این برنامه‌ها با محوریت معرفی جلوه‌های مختلف فرهنگ ایرانی-اسلامی از جمله زبان فارسی، هنرهای سنتی، معماری اصیل و ادبیات غنی، زمینه‌ساز ایجاد ارتباطات فرهنگی عمیق و پایدار می‌شود.
در خصوص چشم‌انداز و افق پیش‌روی سازمان، باید به این نکته تأکید نمود که دیپلماسی فرهنگی ماهیتاً ترکیبی از برنامه‌های کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت است.
ویژگی ذاتی فعالیت‌های فرهنگی این است که الزاماً زود بازده نیستند، بلکه نیازمند استمرار و پیگیری مداوم هستند.
هدف غایی سازمان، تثبیت جایگاه ایران به عنوان کانون تمدن‌ساز و فرهنگ‌آفرین در سطح جهانی است که از طریق معرفی جامع و دقیق تمامی دستاوردها، توسعه و تعمیق روابط فرهنگی با دیگر کشورها، بهره‌گیری از تمامی ظرفیت‌های فرهنگی داخلی و خارجی و برنامه‌ریزی هوشمندانه و عملگرایانه محقق خواهد شد.
این فعالیت‌های فرهنگی در خارج از کشور طبیعتاً به راحتی ممکن نیست و با چالش‌های دیگری مواجه می‌شود که نیازمند دقت، استمرار و برنامه‌ریزی است.
برخلاف شرایط داخلی که امکان تأسیس نهادها و گسترش فعالیت‌ها با سهولت بیشتری فراهم است، در عرصه بین‌المللی محدودیت‌های متعددی وجود دارد.
برای تربیت فارسی آموزان، یا ترجمه و نشر آثار هم نیاز به زمان است.
راهبرد سازمان فرهنگ و ارتباطات برای این حوزه همکاری با سایر نهادهای فرهنگی کشور، تمرکز بر تولید قدرت نرم برای جمهوری اسلامی ایران، ترکیب برنامه‌های کوتاه‌مدت با چشم‌انداز بلندمدت و ایجاد پیوند بین حوزه‌های فرهنگ، اقتصاد، سیاست و مردم.
رویکرد کلان سازمان هم تبدیل رویدادهای فرهنگی به بستری برای ارتباطات پایدار، تقویت پیوندهای مردمی بین ملت‌ها، بهره‌گیری از تمام ظرفیت‌های ملی و تحقق تدریجی اهداف فرهنگی با ثبات و پایدار است.
در واقع سازمان برنامه‌های خود را بر اساس نگاهی جامع و بلندمدت طراحی می‌کند که در نهایت به افزایش اقتدار ملی و تقویت جایگاه بین‌المللی کشور منجر خواهد شد.
در پایان عرض می‌کنم، همانطور که خودتان هم فرمودید در کشورهای توسعه یافته به این درک رسیده‌اند، ما نیز باید به جمع‌بندی مشترک در خصوص اهمیت محوری حوزه فرهنگ دست یابیم.
این ضرورتی انکارناپذیر است که در صورت غفلت از آن، حوزه فرهنگی کشور دچار ضعف و ناتوانی خواهد شد.
حتی با وجود اقتصاد و سیاست قدرتمند، بدون توجه به فرهنگ به عنوان مغز و راهبر، بدنی ناقص و ناتوان را می‌توان تصویر کرد که قادر به انجام مأموریت‌های خود نخواهد بود.
بار دیگر لازم می‌دانم این روز مهم را به تمامی دست اندرکاران، تصمیم سازان، تصمیم‌گیران، فعالان فرهنگی، تمامی همراهان در وزارت خانه‌ها و نهادهای مختلف، عزیزان حوزه رسانه‌ای که با فعالیت خود نقش مهمی را در تقویت جایگاه دیپلماسی فرهنگی داشته‌اند، هنرمندان معزز و به ویژه جناب آقای دکتر صالحی وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس شورای عالی سازمان، حجت‌الاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر ایمانی پور رئیس محترم سازمان، اعضای محترم شورای عالی، تمامی مسئولان، مدیران، کارشناسان و همکاران عزیز امروز و طی ۳۰ سال گذشته سازمان و رایزنان محترم فرهنگی تبریک عرض نموده و مراتب تقدیر و تشکر خود را ابراز نمایم.