سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

سردسته باند جادوگران: تقصیر خودمان بود گیر افتادیم

اعتماد | همه | جمعه، 27 تیر 1404 - 12:58
دو عضو باند سارقان حرفه‌ای موسوم به جادوگران 10 ثانیه‌ای دستگیر شدند و در بازداشت ماموران اداره آگاهی قرار دارند.
سرقت،باند،نفر،رمالي،جادوگران،زندان،شب،اداره

دو عضو باند سارقان حرفه‌ای موسوم به جادوگران ۱۰ ثانیه‌ای دستگیر شدند و در بازداشت ماموران اداره آگاهی قرار دارند.
کد خبر: 724665 | ۱۴۰۴/۰۴/۲۷ ۱۲:۵۰:۵۳
دو عضو باند سارقان حرفه‌ای موسوم به جادوگران ۱۰ ثانیه‌ای دستگیر شدند و در بازداشت ماموران اداره آگاهی قرار دارند.
گفت‌وگوی سایت جنایی با سردسته این باند را بخوانید.
*خودت را معرفی کن؟
اسمم جمشید است اما به «جنی» معروف هستم.
*چرا؟
چون قبلاً در کار رمالی بودم و فال می‌گرفتم.
*به همین دلیل لقب جادوگر را انتخاب کردی؟
بله، چون می‌خواستیم خاص باشیم.
*یعنی چه؟
چون تازه کار سرقت را شروع کرده بودم و باند خودم را راه انداخته بودم، می‌خواستیم یک اسم خفن انتخاب کنیم تا همه از ما حساب ببرند.
*پرونده‌ات نشان می‌دهد که سابقه داری.
بله، گفتم که رمالی و به غیر از آن سابقه کلاهبرداری دارم.
چند نفر از من به جرم رمالی و کلاهبرداری شکایت کردند.
*پس زندان هم رفته‌ای؟
آره.
مدتی هم در زندان بودم.
*از کی سرقت را شروع کردی؟
سرقت را تازه شروع کردم.
*با چه شگردی سرقت می‌کردید؟
من و همدستانم خودرو سرقت می‌کردیم.
* چه شد تو سردسته باند شدی؟
چون سن من بیشتر است و از طرفی خیلی باهوش و زیرک هستم، به همین دلیل باند را من اداره می‌کردم.
*اعضای باندت چند نفر بودند؟
سه نفر با من کار می‌کردند.
*آیا همدستانت هم سابقه‌دار هستند؟
یکی از آنها سابقه‌دار سرقت ماشین است.
*حالا چرا اسم باند را جادوگران ۱۰ ثانیه‌ای گذاشته بودید؟
ما کمتر از ۱۰ ثانیه پراید و پژو سرقت می‌کردیم.
*با ماشین‌های سرقتی چه می‌کردید؟
اغلب ماشین‌های سرقتی را به شیوه سند نمره کردن می‌فروختیم.
*چند وقت است که سرقت می‌کنید؟
تازه شروع کردیم.
*یعنی چند وقت است؟
از ابتدای امسال، اما خیلی زود گیر افتادیم.
*چرا؟
بی احتیاطی از خودمان بود.
*یعنی چه؟
چون پلیس مچ بچه‌ها را سر بزنگاه گرفت.
*شگردتان چه بود؟
هر شب همه ما می‌رفتیم سرقت.
یکی از ما ماشین را سرقت می‌کرد و بقیه اطراف را زیر نظر می‌گرفتند.
*چطور گیر افتادید؟
آن شبی که لو رفتیم، دو نفر بیشتر نرفته بودند برای سرقت.
من مهمانی بودم و عضو دیگر گروه،‌ آن شب تهران نبود.
اشتباه از من بود.
*چرا؟
چون نباید آن شب دستور سرقت می‌دادم!
*حالا فکر می‌کنی چه اتفاقی بیفتد؟
باید مدتی زندان بروم.