زنگزور؛ تقاطع ژئوپلیتیک قفقاز و آزمون موازنه ایران، ترکیه و روسیه
یک کارشناس مسائل قفقاز گفت: ایران نه تنها اصطلاح ادعایی «کریدور زنگزور» را مردود میداند، بلکه با رزمایش در ارس و شتابدهی به پروژه جایگزین «کریدور ارس» نشان داده حاضر است برای حفظ پیوند شمال، هزینه میدانی بپردازد. سوم، تردید خود مسکو است؛ کرملین میداند کنار گذاشته شدن از نظارت، آخرین اهرم سنتیاش در قفقاز را میشکند و بعید است بدون مقاومت دیپلماتیک یا اقتصادی میدان را واگذار کند.

یک کارشناس مسائل قفقاز گفت: ایران نه تنها اصطلاح ادعایی «کریدور زنگزور» را مردود میداند، بلکه با رزمایش در ارس و شتابدهی به پروژه جایگزین «کریدور ارس» نشان داده حاضر است برای حفظ پیوند شمال، هزینه میدانی بپردازد.
سوم، تردید خود مسکو است؛ کرملین میداند کنار گذاشته شدن از نظارت، آخرین اهرم سنتیاش در قفقاز را میشکند و بعید است بدون مقاومت دیپلماتیک یا اقتصادی میدان را واگذار کند.
کد خبر: 724552 | ۱۴۰۴/۰۴/۲۶ ۱۶:۰۰:۰۰
لیلا پایدار- حامد خسروشاهی، کارشناس مسائل قفقاز، در گفتوگویی با خبرنگار اعتمادآنلاین به تحلیل و بررسی پیشنهاد جنجالی ایالات متحده به ارمنستان و جمهوری آذربایجان در خصوص کریدور زنگزور پرداخت.
وی در این گفتگو اظهار داشت: آنچه مسیر باریک سیونیک را از یک اختلاف محلی به صحنه رقابت بزرگ تبدیل کرده، پیشنهاد تازه واشنگتن برای سپردن «مدیریت لجستیک» این نوار ۳۲ کیلومتری به یک شرکت امریکایی است؛ پیشنهادی که، بنا بر اظهارات اخیر مناتساکان سافاریان و پیامهای روشن نیکول پاشینیان، اکنون جدیتر از هر زمان دیگر روی میز دولت ارمنستان قرار دارد و احتمال اعلام رسمی آن در کوتاهمدت چندان دور از ذهن نیست.
وی ادامه داد: ارمنستان میکوشد این طرح را امتداد ابتکار «چهارراه صلح» جلوه دهد: راه و خطآهنی که تحت حاکمیت کامل ایروان، با رژیم عبوری تسهیلشده ولی مشمول کنترل گذرنامه و گمرک باقی بماند.
پاشینیان برای جلب اعتماد افکار عمومی به سابقه برونسپاریهایی همچون فرودگاه زوارتنوتس، شبکه آبرسانی و راهآهن قفقاز جنوبی استناد میکند تا نشان دهد واگذاری بهرهبرداری لزوماً به معنای واگذاری حاکمیت نیست.
با این حال، واقعیت میدان پیچیدهتر است: رسانههای آذری، ارمنی و غربی از طرحی سخن میگویند که نخست در دوره ترامپ شکل گرفت و در دولت بایدن با جان تازهای دنبال شد و حالا در دولت دوم ترامپ به سمت عملیشدن میرود؛ مدلی که به باکو ضمانت امنیتی میدهد، مسیر نخجوان تا باکو را کوتاه میکند و در عین حال احتمالا ایران و روسیه را از مدار تصمیمگیری کنار میگذارد.
منتقدان داخلی ایروان هشدار میدهند که چنین الگویی نیروهای مرزی ارمنی را به تماشاچی بدل میکند، تعرفهگذاری و نظارت را به دست طرف ثالث میسپارد و عملاً «حاکمیت نیابتی» میآفریند؛ اصطلاحی که این روزها در پارلمان ارمنستان به معنای تجزیه نرم چرخ میزند.
به گفته خسروشاهی، همزمان، خلأ بیسابقهای در نقش سنتی روسیه پدید آمده است.
سرنگونی هواپیمای مسافری آذربایجان توسط روسیه، قتل دو شهروند جمهوری آذربایجان در یکاترینبورگ، و حملات متقابل رسانهای از دو سو فضایی را ساخته که کرملین دیگر ضامن مورد وثوق باکو نیست.
جمهوری آذربایجان این خلأ را فرصت میبیند تا سازوکار «طرف سوم بیطرف» را، این بار به رنگ غربی و نه روسی، جایگزین کند.
برای آمریکا هم، نشاندن یک اپراتور امریکایی در نقطه تلاقی کمربند و راه چین و کریدورهای ایران و روسیه دستاوردی چندوجهی است: کاهش نفوذ مسکو، کاهش نفود تهران و کند کردن پیوند جاده ابریشم پکن.
ترکیه، متحد نزدیک باکو، از زاویه دیگری علاقهمند است؛ آنکارا مسیر یکپارچه شرق به غرب را ضمیمه پروژه ادعایی موسوم به «کریدور توران» میبیند که ترکتباران آسیای میانه را به مدیترانه متصل میکند.
این کارشناس در ادامه تصریح کرد: در برابر این فشارها سه قفل هنوز بسته است.
نخست، قانون اراضی ارمنستان اجاره بلندمدت زمین دولتی غیرکشاورزی به خارجیان را ممنوع میکند؛ هر امتیاز بهرهبرداری باید از صافی پارلمان بگذرد و اپوزیسیون فعلی شمشیر را از رو بسته است، مگر این که پاشینیان بتواند یک اجماع برای این موضوع بیافریند.
دوم، خط قرمز تهران بر مرز ۴۴ کیلومتری ایران و ارمنستان استوار مانده است.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: ایران نه تنها اصطلاح ادعایی «کریدور زنگزور» را مردود میداند، بلکه با رزمایش در ارس و شتابدهی به پروژه جایگزین «کریدور ارس» نشان داده حاضر است برای حفظ پیوند شمال، هزینه میدانی بپردازد.
سوم، تردید خود مسکو است؛ کرملین میداند کنار گذاشته شدن از نظارت، آخرین اهرم سنتیاش در قفقاز را میشکند و بعید است بدون مقاومت دیپلماتیک یا اقتصادی میدان را واگذار کند.
از این رو، بسیاری تحلیلگران اظهارات سافاریان و پاشینیان را بیشتر «بالون آزمایشی» میدانند: ابزاری برای سنجش واکنش احتمالی تهران، مسکو و پکن و همزمان دادن پیام به باکو که ایروان بنبست را میتواند با طرحهای تجاری بشکند.
خسروشاهی ادامه داد: با این حال، حتی اگر طرح امریکا همه موانع حقوقی و ژئوپولیتیکی را طی کند و به قرارداد صدساله بینجامد، معنایش لزوماً قطع کامل دسترسی ایران به قفقاز نیست.
مزیت جغرافیایی کماکان پابرجاست و حتی در سناریوی مدیریت خارجی، کامیونها و قطارها همچنان از خاک ارمنستان عبور میکنند؛ مسئله این است که تعرفه و انتظام این گذر به دست چه کسی خواهد بود و آیا تهران میتواند سهمی از این زنجیره ارزش به دست آورد یا نه.
اگر ایران با تکمیل حلقههای جایگزین مانند راهآهن رشت-آستارا و کریدور جنوب ارس، هزینه چشمپوشی از مسیرهای جنوبی را برای باکو و ایروان بالا ببرد، نفوذش به طور کامل حذف نخواهد شد.
وی در پایان در پاسخ به پرسش «آیا طرح امریکایی تلاشی ادعایی برای قطع ارتباط ایران با قفقاز است؟» گفت: دو وجه دارد، بُعد نهادی، که میکوشد دسترسی مستقیم و ارزان ایران به بازار اوراسیا را کمرنگ کند؛ و بُعد نمادین، که پیام کاهش اثرگذاری تهران را در دل خود دارد.اما تا هنگامی که سه قفلِ پارلمان ارمنستان، خط قرمز ایران و نقش ناظر روسیه همزمان باز نشود، طرح بیش از آنکه کلید قفل باشد، چماقی برای چانهزنی باقی میماند.
سیاست واقعبینانه برای ایران ترکیبی از دیپلماسی فعال، پیشبرد گزینههای ترانزیتی موازی و همافزایی با بازیگران ناراضی دیگر است.
در نهایت، ماجرای زنگزور با یا بدون شرکت لجستیکی امریکایی بیش از هر چیز آزمونی است برای آنکه ببینیم در عصر کریدورهای فرامرزی، مفهوم حاکمیت چگونه بازتعریف میشود و کدام بازیگر میتواند قواعد این بازی تازه را به نفع خود بنویسد.