بر پل میان ایمان و اجتماع؛ حدیثی نو از مسئولیت اجتماعی
مسئولیت اجتماعی، گریزناپذیرترین حقیقتی ست که بُن مایهٔ بقا و استقامت یک جامعه را رقم می زند. هیچ تمدنی بدون این حسِ مشترک، دوام نمی آورد؛ و هیچ امتی، بی هم دلی و هم پویی، به قوام نمی رسد. این مسئولیت، حقیقتی ذاتی در نهادِ اوست.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، آیتالله احمد مبلغی، عضو مجلس خبرگان رهبری، نماینده مجمع جهانی فقه اسلامی و استاد حوزه علمیه قم در یادداشتی برای خبرگزاری تسنیم به به مسئله مسؤلیت اجتماعی پرداخته که در زیر آمده است:
مسئولیت اجتماعی، ستارهایست درخشان در کهکشان اندیشههای اسلامی؛ اما در ظلمتسرای بیتفاوتیها، همچنان در حجاب است.
ستارهای که اگر روزی بر افق جامعه بدرخشد، نظمِ روابط را دگرگون میسازد، دلها را از لاک انزوا بیرون میکشد، و مردمان را از پریشانی به همسرنوشتی پیوند میدهد.
با اینهمه، دریغ و درد...
هنوز این گوهر در امت ما نه به عادت بدل گشته، و نه در ضمیرها ریشه دوانده است.
گویی دلها بیشتر در بندِ مرزهای خودند تا در هوای آلام دیگران، و نگاهها، بیشتر در پیِ سایهٔ خودند تا در جستوجوی روشنای همدلی، همکاری، همگرایی و همافزایی.
این در حالیست که دین، باغیست سرشار از چشمههای اندیشههای زلال، آموزههایی بنیادین، و اصولی ژرف که اگر از ساحت متن و مفاهیم عبور کنند و در کوچههای زیست ما قدم بزنند، طرحی نو در افکنند و جامعهای دیگرگون بسازند.
این آموزهها قرنهاست در حاشیهٔ منابع، و در لابهلای سطرهای فقه و اخلاق، به انتظار نشستهاند؛ چشمبهراه همتی که آنها را از مرتبهٔ معرفت به مدارِ معیشت، از گفتار به کردار، و از اندیشه به کنش اجتماعی برکشاند.
«مَنْ أَصْبَحَ لاَ یَهْتَمُّ بِأُمُورِ اَلْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ» یا آن بینش بلند و بنیادینی که میگوید: «أَلا كُلُّكُمْ راعٍ، وَكُلُّكُمْ مَسؤولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ».
اینها، نه صرفاً سخنانی برای موعظه، که پلهاییاند میان وحی و واقع، میان ایمان و اجتماع.
اگر امت، بر این پلها گام نهد، مسئولیت اجتماعی دیگر تکلیفی تحمیلی نخواهد بود، بل جوششی درونی - اجتماعی خواهد شد؛ نه دستوری از فراز، بلکه رویشی از ژرفای جان؛ نه حرکتی وابسته، بلکه خیزشی خودبرپا، خودایستا و خودتضمینگر.
آری، آنگاه که دل، آینهٔ دردِ دیگری شود، و رنج، به جای آنکه پنهان شود، تقسیم گردد؛ آنگاه که همدلی، به جای همزبانی، زیسته شود، امت از غربتِ خویش بدر میآید؛ و وحدت، دیگر نه واژهای آشنا، بلکه واقعهای زیسته خواهد بود؛ نه آرمانی در دوردست، که حقیقتی در دسترس.
مسئولیت اجتماعی، گریزناپذیرترین حقیقتیست که بُنمایهٔ بقا و استقامت یک جامعه را رقم میزند.
هیچ تمدنی بدون این حسِ مشترک، دوام نمیآورد؛ و هیچ امتی، بیهمدلی و همپویی، به قوام نمیرسد.
این مسئولیت، نه بار اضافی بر دوش انسان، که حقیقتی ذاتی در نهادِ اوست؛ چون جان در کالبد، چون شیره در ساقه.
جامعهای که مردمانش به درد یکدیگر بیتفاوت باشند، آرامآرام از درون میپوسد، هرچند ظاهرش آباد باشد.
از اینرو، همه، از عالِم تا عامی، از صاحبمنصب تا مردِ میدان، مکلفاند که نخست این مسئولیت را بفهمند، بشناسند، و از حیث ماهیت و معنا و ارتباط آن با سنن و قواعد الهی حاکم بر جامعه، آن را به سطح بدل شدن بدل شدن به اندیشههای زیرساختی جامعه ارتقاء دهند.
مسئولیت اجتماعی، نه صرفاً تعهدی اخلاقی، بلکه ساختاریست معرفتی، فرهنگی و بنیانی، برآمده از گوهر توحید و تاروپودِ جهانبینی ایمانی؛ و پیوند خورده با نهاد جامعه و اساس مناسبات انسانی.
حقیقتیست که از ایمان ریشه میگیرد و در زمین جامعه ثمر میدهد؛ از آسمان معنا فرو میبارد و در افق همزیستی میروید.
و شگفت آنکه یکی از ارکان استواری این مسئولیت، «مسابقه» است، نه منازعه؛ پیشدستی در خیر، نه پیشروی در حذف.
نه رقابتی برای غلبه، که همافزایی برای خدمت.
قرآن از سارعوا و سابقوا در خیرات میگوید، نه از برتریجویی در تفرقه و جدایی، که ذیل شرّ جای میگیرد، نه خیر.
در این میدان، هر گامی که به نیت دیگرخواهی برداشته میشود، گامی دیگر را نیز برمیانگیزد؛ و هر دستی که برای یاری بلند میشود، دستی دیگر را نیز توان میبخشد.
انتهای پیام/