وقتش رسیده که ایران از برجام خارج شود؛ سه کشور اروپایی صلاحیت فعال کردن مکانیسم ماشه را ندارد
نصرتالله تاجیک نوشت: سه کشور اروپایی به صرف اینکه اعلام نکردهاند از برجام خارج شدهاند درصدد سوءاستفاده از این وضعیت هستند! ولی در عمل نه تنها به تعهدات خود در برجام و قطعنامه 2231 عمل نکردهاند بلکه با عدم محکومیت اقدام امریکا و تایید این حملات نمیتوانند ادعای عضوی از اعضای برجام داشته باشند و لذا همین عدم پایبندی آنها به عنوان خروجشان از برجام تلقی میشود و صلاحیت فعال کردن مکانیسم ماشه را ندارند!

نصرتالله تاجیک نوشت: سه کشور اروپایی به صرف اینکه اعلام نکردهاند از برجام خارج شدهاند درصدد سوءاستفاده از این وضعیت هستند!
ولی در عمل نه تنها به تعهدات خود در برجام و قطعنامه 2231 عمل نکردهاند بلکه با عدم محکومیت اقدام امریکا و تایید این حملات نمیتوانند ادعای عضوی از اعضای برجام داشته باشند و لذا همین عدم پایبندی آنها به عنوان خروجشان از برجام تلقی میشود و صلاحیت فعال کردن مکانیسم ماشه را ندارند!
کد خبر: 724322 | ۱۴۰۴/۰۴/۲۵ ۰۹:۳۵:۴۵
«وقتش رسیده که ایران از برجام خارج شود» عنوان یادداشت نصرتالله تاجیک برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده؛ برجام متن دارد و فرامتن!
دومی خیلی بیشتر به کار ایران آمد و صنعت هستهای ایران را که حرف و حدیث پشت سرش فراوان بود، مشروع و پدر مادردار کرد!
در بخش اول این یادداشت تمرکز بر نافذ نبودن برجام به دلیل خروج امریکا و ترک فعل و عدم اجرای تعهدات سه کشور اروپایی بود و اینکه چین و روسیه چه نقشی در جلوگیری از سوءاستفاده امریکا از حضور آنان در برجام و ضرورت ترک آن توسط این دو کشور میتوانند ایفا کنند.
همچنین به سلسله اقداماتی که ایران در مجاب کردن کشورها به تایید موضع چین و روسیه اشاره کردیم و اما زمینه دیگر برای زنده نبودن برجام، حمله امریکا و اسراییل به تاسیسات هستهای ایران است که تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی بود و اینکه نه تنها عنصر مادی برجام بلکه عنصر مادی تحریمهای سابق شورای امنیت نیز دیگر از بین رفته است که اثبات این نیاز به فعالیت دیپلماتیک وسیع و اخذ مشورت و دخالت وکلای مبرز بینالمللی دارد که آن را با سایر نکات تبدیل به یک مستند حقوقی برای اقناع شرکتکنندگان در جلسات کارشناسی و شورای وزیران عضو برجام و اعضای دایم و غیر دایم شورای امنیت و کشورها کنند و در این دو ماه تا مهر ماه باید همه این اقدامات انجام شود و متون و منشوراتی برای جلسات کارشناسی و وزرای مانده در برجام تهیه گردد تا به طور حقوقی، قوی، مستدل و مستند استدلالهای ایران در جهت اقناع اعضای شورا و برجام مطرح شود.
در این راستا اگر ایران زودتر لایحه شکایت خود را علیه امریکا و اسراییل برای حمله به تاسیسات هستهای قانونی و تحت نظارت آژانس و مخاطرات این جنایت برای مردم کشور و منطقه، آماده و ارایه کند ممکن است از دو جهت روی موضوع مکانیسم ماشه تاثیر مثبت بگذارد: اول جلبنظر و افکار عمومی مردم، رسانهها و کشورهای جهان برای همراهی با ایران و طبعا تمایل مسوولان کشورها برای همکاری راحتتر در شورای امنیت و دوم همراهی بهتر و بیشتر اعضای غیردایم شورای امنیت در بحثهای حقوقی و سیاسی و حتی هم پیمانان ایران مانند چین و روسیه.
همانگونه که آقای رضا نصری در توییتی درباره توانایی سه کشور اروپایی (E3) در فعالسازی مکانیزم ماشه (1) (Trigger) براساس یک پرونده حقوقی به نام قضیه گابچیکوو- ناگیماروس در دیوان بینالمللی دادگستری شک نموده، برای روشن شدن موضوع اول به آن میپردازم.
پرونده قضیه گابچیکوو- ناگیماروس (Gabčíkovo–Nagymaros Project) در دیوان بینالمللی دادگستری (ICJ)، نشان داد که وقتی هدف و...
موضوع مشترک یک معاهده از میان میرود، اجرای تعهدات ناشی از آن نیز ممکن است خود به خود منتفی گردد یا معاهده بهطور منطقی و حقوقی قابل ادامه نباشد.
در این پرونده دو کشور مجارستان و چکسلواکی (که بعدا به جانشینی اسلواکی ادامه دهنده دعوا شد) در سال ۱۹۷۷ یک معاهده دوجانبه امضا کردند برای احداث یک سیستم مشترک سدسازی روی رود دانوب (Gabčíkovo در چکسلواکی و Nagymaros در مجارستان).
هدف از این پروژه مشترک، تولید انرژی برقآبی، کنترل سیلاب و بهبود ناوبری بود.
مجارستان در دهه ۱۹۸۰ به دلایل عدیده و ازجمله زیستمحیطی و نگرانیهای سیاسی از ادامه پروژه در بخش خود (Nagymaros) خودداری کرد.
چکسلواکی نیز اقدام یکجانبهای انجام داد و پروژه را به صورت یکجانبه از مسیر دیگری ادامه داد (موسوم به مرحله C).
مجارستان نیز در سال ۱۹۸۹ اعلام کرد که معاهده را فسخ میکند، چراکه از نظرش هدف مشترک معاهده دیگر وجود ندارد.
با ارجاع پرونده به دیوان بینالمللی دادگستری
(ICJ - 1997) دیوان در رای خود فسخ یکجانبه معاهده توسط مجارستان را غیرموجه دانست، ولی در عین حال، نکته مهمی را تصریح کرد که اگر موضوع و هدف اصلی معاهده دیگر وجود نداشته باشد یا امکان تحقق آن به طور اساسی از بین رفته باشد، معاهده ممکن است بیاعتبار یا خاتمهیافته تلقی شود («A treaty may be terminated or suspended if the object and purpose of the treaty have disappeared.»).
براساس این رای دادگاه (2) و با توجه به اینکه هدف و موضوع برجام و قطعنامههای مرتبط یعنی نظارت بر فعالیتهای صلحآمیز در سایتهای هستهای موجود که تحت نظارت آژانس بوده اکنون با تخریب فیزیکی این سایتها عملا از بین رفته است، عملا در چنین شرایطی، استناد به ساز و کارهای اجرایی مانند مکانیسم ماشه (Trigger) برای بازگشت تحریمها بیمعنا و نشان از اهداف اروپا برای ماندن در برجام دارد!
چراکه موضوع و محل اجرای این سازوکارها دیگر وجود خارجی ندارند!
یعنی حمله غیرقانونی و بدون یک دستورالعمل بینالمللی به سایتهای اعلامشده و تحتنظارت هستهای ایران، درحالیکه هیچگونه شواهدی برای تهدید بودن این سایتها برای امریکا و اسراییل نداشته که هر دو نیز دارای تسلیحات هستهای هستند عملا همان تاسیساتی را از میان برده که قطعنامههای شورای امنیت برای مهار و نظارت بر آنها طراحی شده بودند.
به عبارت روشنتر هدف اصلی برجام که اطمینانپذیری و راستیآزمایی از صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران از طریق نظارت و اعمال محدودیتهای آییننامهای و ازجمله نصب دوربین حتی بیش از میزان مقررات از طریق اقدام نظامی امریکا و با تایید سه کشور اروپایی، ازبین رفته است.
همانطور که در بالا عرض شد و دیوان بینالمللی دادگستری در قضیه گابچیکوو-ناگیماروس رای داد و با استفاده از منطق حقوقی این قضیه الان «هدف و قصد و غرض اصلی برجام» با حمله امریکا که عضوی از برجام هم نیست از میان رفته است و در چنین شرایطی، توسل به مکانیزم حل اختلاف برجام
(Snapback & Trigger) برای اعمال مجدد تحریمهایی که موضوع آنها به صورت فیزیکی نابود شده، نه تنها غیرواقعبینانه است، بلکه سوءاستفادهای مغرضانه از ساز و کارهای حقوق بینالملل است، زیرا مکانیسم حل و فصل اختلاف در برجام بر پایه اصل حسننیت و حل مسالمتآمیز منازعات طراحی شده است.
سه کشور اروپایی با حمایت از حملات غیرقانونی امریکا به یک محل قانونی که تهدید فوری برای امریکا نبوده، زیربنای حقوقی و فنی توافق برجام را نابود کرده است، این اصول را نقض کردهاند و جایگاه حقوقی خود برای فعالسازی ابزارهای اجرایی توافق را از میان بردهاند.
ضمنا چون این سه کشور اروپایی با حملات اسراییل و امریکا به ایران همسو بوده و به طور غیرمستقیم یک اقدام غیرقانونی را تایید میکنند، دیگر از نظر حقوقی صلاحیت توسل به مکانیسم ماشه برای حل اختلاف در برجام را از دست دادهاند.
به بیان دیگر، با حمایت از حملات امریکا و اسراییل به تاسیسات هستهای ایران، رهبران اروپایی عملا با استفاده غیرقانونی از زور علیه سایتهایی که تحتنظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار داشتند همراه شدهاند و با اقدامی که ناقض قواعد آمره حقوق بینالملل
(jus cogens) و به ویژه ماده ۲ (۴) منشور ملل متحد است، همراهی کردهاند.
این نیز قابل توجه است که موضوع قطعنامههای شورای امنیت که اکنون تهدید به احیای آنها میشود نیز از بین رفته است.
یعنی هم موضوع و هدف برجام از بین رفته و هم موضوع و هدف قطعنامههای قبلی که برای نظارت و محدودسازی فعالیتهایی صادر شده بودند و با تخریب تاسیسات موردنظر دیگر موضوعیتی ندارند.
سه کشور اروپایی به صرف اینکه اعلام نکردهاند از برجام خارج شدهاند درصدد سوءاستفاده از این وضعیت هستند!
ولی در عمل نه تنها به تعهدات خود در برجام و قطعنامه 2231 عمل نکردهاند بلکه با عدم محکومیت اقدام امریکا و تایید این حملات نمیتوانند ادعای عضوی از اعضای برجام داشته باشند و لذا همین عدم پایبندی آنها به عنوان خروجشان از برجام تلقی میشود و صلاحیت فعال کردن مکانیسم ماشه را ندارند!