مذاکره روی میز بمبخورده!
به گزارش مشرق، حسن نوروزی فعال رسانه در تلگرام نوشت:
رایزنیهای ایران و آمریکا که از بهار امسال آغاز شده بود، پس از حمله ۲۳ خرداد رژیم صهیونی به ایران، با تصمیم دستگاه دیپلماسی کشورمان متوقف شد.
حالا اما زمزمههایی از احتمال ازسرگیری گفتوگوها به گوش میرسد.
آمریکا همزمان با پیشنهاد آتشبس در تیرماه، در حال زمینهسازی برای دور جدید مذاکرات است.
شنیدهها حاکی از آن است که عمان دیگر نقش میانجی را ایفا نخواهد کرد و احتمالاً نروژ یا چین این مسئولیت را بر عهده خواهند گرفت.
این تحولات در حالی رخ میدهد که افکار عمومی ایران، پس از تجربه مذاکرات پیشین، بهشدت نسبت به نیت طرف مقابل بدبین شده است.
نظرسنجی اخیر مرکز «متا» نشان میدهد ۷۸ درصد مردم ایران مذاکرات قبلی را نوعی عملیات فریب میدانند که نهتنها تنشها را کاهش نداده، بلکه زمینهساز حمله نظامی رژیم صهیونی شده است.
کاهش ۳۰ درصدی موافقت عمومی با مذاکره طی سه ماه گذشته، نشاندهنده عمق این بیاعتمادی است.
این فضای بدبینی، کار دیپلماتهای ایرانی را دشوارتر کرده است؛ آنها در این شرایط باید هم با تهدیدات واقعی مقابله کنند و هم اعتماد عمومی را بازسازی نمایند.«سیدعباس عراقچی» وزیر امور خارجه، روز ۲۱ تیر در حاشیه نشست با نمایندگان خارجی، در تشریح موضع ایران تأکید کرد که موضوع هستهای راهحل نظامی یا ارجاع به شورای امنیت ندارد و تنها از مسیر مذاکره قابل حل است، مشروط به تأمین منافع ملی ایران.
عراقچی در ادامه، با اشاره به حق غنیسازی، حمله نظامی اخیر را ناکام در سلب این حق اعلام کرد و با توجه به تجربه تلخ مذاکرات پیشین، خاطرنشان ساخت که تغییر رویکرد آمریکا به سمت گزینه نظامی، نوعی خیانت به دیپلماسی بود.
به گفته او، ایران برای بازگشت به میز مذاکره به اطمینانی نیاز دارد که نشان دهد این سناریو تکرار نخواهد شد.
وی همچنین با تأکید بر نبود عجله برای ورود به گفتوگوهای نسنجیده، گفت که ایران هر زمان منافع ملی اقتضا کند، آماده مذاکره است.
تیم مذاکرهکننده در شرایط جدید باید سه رویکرد را دنبال کند: نخست، ایجاد فرصتی برای بازسازی توان دفاعی ایران، بهویژه در برابر حملات ترکیبی و سایبری؛ دوم، تقویت موضع حقوقی و اخلاقی ایران در برابر اقدامات رژیم صهیونی با نمایش حسننیت در مذاکرات؛ و سوم، بهرهگیری از فضای بینالمللی برای محکوم کردن تجاوزات رژیم صهیونی و تقویت جایگاه ایران در نهادهای جهانی.
اما چالش اصلی، غلبه بر بیاعتمادی عمومی است.
مردم میپرسند اگر مذاکرات قبلی فریب بود، چه تضمینی برای تکرار نشدن آن وجود دارد؟
این پرسش، همراهسازی جامعه با دیپلماسی را دشوار میسازد.
از سوی دیگر، تمرکز بیشازحد بر مذاکرات با آمریکا نباید سایر ظرفیتهای دیپلماسی را تحتالشعاع قرار دهد.
وزارت خارجه باید همزمان با این پرونده، روابط منطقهای و بینالمللی را نیز تقویت کند.
حضور فعال در ائتلافهایی مانند بریکس و شانگهای یا پیمانهای منطقهای، میتواند توازن استراتژیک ایجاد نماید.
دیپلماسی ایران باید با هوشیاری و اعتمادبهنفس، این مسیر پیچیده را مدیریت کند تا منافع ملی حفظ شده و فرصتهای راهبردی از دست نرود.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.