چرا باید قیام مردم سیستان در عاشورا بازخوانی شود؟
سیستان تنها نام یک منطقه نیست بلکه یادآور تمدنی کهن است؛ در سال 60 هجری مردم این دیار هنوز به عنوان شیعه شناخته نمی شدند اما با آزادگی، حق طلبی و وفاداری به سیره پیامبر(ص)، یکی از نخستین خیزش های خون خواهانه برای امام حسین(ع) را رقم زدند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از زاهدان، سیستان تنها نام یک منطقه نیست بلکه یادآور تمدنی کهن و پهنهای وسیع در تاریخ است؛ سرزمینی که در دورههای مختلف، از جمله در دوران هخامنشیان، بهعنوان یکی از ساتراپیهای(ساتراپی یا شهربانی در دوران هخامنشیان به بخشی میگفتند که طی تاریخ شکل گرفته بود و ساکنان آن از نظر مردمشناسی یعنی از لحاظ فرهنگی و آداب و رسوم مشابه بودند) مهم شناخته میشد و در قرون اسلامی نیز جغرافیای آن بخشهایی از ایران، افغانستان و پاکستان امروزی را در بر میگرفت.
در سال 60 هجری، مردم این دیار هنوز به عنوان شیعه شناخته نمیشدند اما با آزادگی، حقطلبی و وفاداری به سیره پیامبر(ص)، یکی از نخستین خیزشهای خونخواهانه برای امام حسین(ع) را رقم زدند.
از این منظر، وقتی سخن از سیستان میرود، نباید آن را تنها محدود به جغرافیای کنونی دانست بلکه باید آن را نماد مردمانی دانست که فراتر از مرزهای رسمی، به پیام عاشورا پاسخ دادند.
خیزش آنان پیش از قیام توابین و مختار ثقفی، نشانهای است از اینکه درک درست از حقیقت، الزاماً در گرو عنوانها و هویتهای مذهبی رسمی نیست بلکه قلبهای پاک، فطرتهای بیدار و آزادگی درونی، راه را بهدرستی نشان میدهد.
این حقیقت تاریخی، امروز نیز حامل پیامی روشن است: سیستانی که آن روز خونخواه امام حسین(ع) شد، متعلق به همه مسلمانان و آزادگان این گستره است.
آنچه در آن سرزمین شکل گرفت، نه تنها سندی بر افتخار یک قوم، بلکه نشانی از بیداری ملتهایی است که زیر پرچم دین، عدالت و کرامت انسانی گرد آمدهاند؛ این افتخار را باید متعلق به همهی مردم این پهنه بزرگ فرهنگی و تاریخی دانست.
امروز سیستان بخشی ریشهدار و عزتمند از ایران اسلامی است؛ سرزمینی که با وجود محرومیتها، همچنان در خط مقدم حفظ ارزشهای عاشورایی ایستاده است.
مردمی که خونخواهی را نه در شعار، بلکه در سبک زندگی، آیینها، و تربیت نسل جدید خود نهادینه کردهاند.
از اینرو شایسته است در آیینهای ملی و مذهبی، نقش سیستان و پیشینهاش در نهضت حسینی برجستهتر دیده شود.
اکنون زمان آن رسیده که همه ایرانیان، نهفقط بهعنوان تماشاگران یک افتخار منطقهای، بلکه بهمثابه وارثان یک مسئولیت تاریخی، در گرامیداشت این رخداد بزرگ سهیم شوند.
خونخواهی سیستان، سرمایهای معنوی است که باید به عنوان بخشی از هویت ملی ما در عرصههای فرهنگی، آموزشی و رسانهای بازتاب یابد.
عاشقان سیدالشهدا(ع)، از هر کجا که باشند، در این افتخار شریکاند و باید آن را زنده نگه دارند.
از خونخواهی تا ظهور؛ نقش تمدنی ایرانیان در نهضت حسینی و قیام مهدوی
نقش ایرانیان در تاریخ اسلام، از همان آغاز، نقشی فعال، مؤثر و تمدنساز بوده است.
یکی از جلوههای پرشکوه این حضور، قیام مردمان سیستان به خونخواهی امام حسین(ع) در سالهای نخست پس از عاشورا است.
برخلاف روایتهای تقلیلگرایانه، ایرانیان نهتنها در سوگ حسین ماندند، بلکه دست به اقدام عملی زدند و هزینههای سنگینی در دفاع از اهلبیت پرداختند.
این ارتباط عمیق، در نقطه اوج خود به معرفی رسمی حضرت مهدی(عج) بهعنوان فرزند امام حسین(ع) در کوفه، پس از ظهور، منتهی میشود.
انتخاب کوفه، مرکز خلافت و مبارزههای تاریخی شیعی، خود پیامی است: این نهضت، ادامه همان راه حسینی است.
مردمانی که در عاشورا تنها نظارهگر بودند، اکنون یاوران حقیقی فرزند حسین شدهاند.
جایگاه ایرانیان در قیام جهانی حضرت مهدی نیز برآمده از همین ریشه تاریخی است.
روایات متعددی از همراهی پرشور پرچمداران خراسان، از حرکت «سیاهجامگان» تا «اصحاب خاص»، خبر دادهاند.
این شواهد نشان میدهد که ایران، نه در حاشیه، بلکه در متن تمدن جهانی مهدوی حضور دارد.
این نقش، صرفاً شعار نبوده؛ طی قرون گذشته، هزاران شهید در راه برپایی عدل علوی و مقابله با ظلم جهانی تقدیم شدهاند.
از قیام سربداران تا مقاومت شهدای انقلاب اسلامی و مدافعان حرم، همه نشانههایی از آمادگی تاریخی و تمدنی برای ظهور هستند.
اقدامات عملی فرهنگی، تربیتی و نظامی، همگی در جهت زمینهسازی قیام نهایی سامان یافتهاند.
اکنون، بیش از هر زمان، نیازمند بازخوانی این پیوند هستیم؛ تا از تاریخ، الگویی برای امروز و فردایمان استخراج کنیم.
شناخت امام زمان تنها با سوگواری کافی نیست، بلکه نیازمند بصیرت تاریخی، آمادگی اجتماعی و ایفای نقش در میدان عمل است.
راه حسین(ع) با ظهور فرزندش به بار مینشیند و ایرانیان باید بار دیگر پیشتاز این مسیر باشند.
عباس نورزائی، فعال سیاسی و اجتماعی
انتهای پیام/