تغییر نقشه غرب آسیا؛ پیامدهای صلح احتمالی دمشق و تلآویو (پیمان ابراهیم)
تصویر نمادینی از سران اسرائیل، آمریکا و کشورهای عربی، از تلاش برای ایجاد “خاورمیانه جدید” خبر میدهد. در این میان، گمانهزنیها درباره پیوستن سوریه به پیمان ابراهیم در ازای لغو تحریمها و حل مسئله جولان، چشمانداز امنیتی منطقه را دستخوش تغییر کرده است.
باشگاه خبرنگاران جوان؛ فاطمه احمدی شاد* - مدت کوتاهی از آتشبس جنگ ایران و اسرائیل گذشته بود که تصویری معناداری از خیابانهای تلآویو در رسانهها منتشر شد؛ بنری با عنوان «خاورمیانه جدید» و «پیمان ابراهیم» که در آن، سران کشورهای عربی، نخستوزیر اسرائیل و رئیسجمهور آمریکا در کنار یکدیگر دیده میشدند.
این تصویر، تنها یک نمایش تبلیغاتی نبود؛ بلکه پیام روشنی داشت: اسرائیل برای رسیدن به اهدافش، دیگر فقط به جنگ نظامی متکی نیست، بلکه جبهههای سیاسی، دیپلماتیک و رسانهای را هم فعال کرده است.
در وبسایت رسمی پیمان ابراهیم هم به این واقعیت اعتراف شده که اسرائیل بهتنهایی نمیتواند ایران را شکست دهد یا جلوی بازسازی محور مقاومت را بگیرد و حتی قدرت نظامی هم بهتنهایی کافی نیست.
مأموریت امروز اسرائیل، آنطور که خودشان میگویند، تبدیل پیروزیهای نظامی به یک «نقطه عطف سیاسی» است؛ نقطهای که امنیت پایدار برای صهیونیستها به ارمغان بیاورد.
واقعیت این است که پیمان ابراهیم فقط یک پیمان صلح نیست؛ این قرارداد شکل مدرنتری از تسلیم در برابر خواستهای اسرائیل و احیای تدریجی طرح «نیل تا فرات» است.
نکته قابلتأمل در این مقطع، حضور چهرههای جدیدی در تصویر تبلیغاتی اخیر است: احمد الشرع، رئیسجمهور موقت سوریه، و جوزف عون، رئیسجمهور جدید لبنان.
این حضور میتواند نشانهای از مرحلهای تازه در روند عادیسازی و بازترسیم نقشها در غرب آسیا باشد.
اهمیت عضویت سوریه در پیمان ابراهیم
بر اساس اظهارات سخنگوی کاخ سفید، نخستین پیشنهاد برای پیوستن سوریه به پیمان ابراهیم، در جریان دیدار احمد الشرع با دونالد ترامپ در ریاض مطرح شد؛ پیشنهادی که بهعنوان یکی از شروط اصلی ایالات متحده برای لغو تحریمها علیه سوریه عنوان شد.
همچنین کوری میلز و مارلین استوتزمن از اعضای کنگره آمریکا در سفر اخیرشان به دمشق بیان کردند، رئیسجمهور سوریه در صورت توقف حملات هوایی اسرائیل و رسیدگی به مسئله بلندیهای جولان، آمادگی دارد به این توافق بپیوندد.
همچنین بر اساس گزارشها، آنها سناریوهای مختلف در ازای صلح با اسرائیل پیشنهاد کردهاند که یکی از آنها بخشیدن یکسوم بلندیهای جولان و شهر طرابلس لبنان به اسرائیل است.
در نتیجه هرگونه تصمیمگیری در این زمینه دولت لبنان را هم درگیر خواهد کرد و اگر اسرائیل قصد عادیسازی روابط با این کشور را نیز داشته باشد علاوه بر موانع داخلی لبنان، قصد تجاوز در خاک لبنان به موضوع مهمی تبدیل خواهد شد.
اسرائیل حدود ۱۲۰۰ کیلومترمربع از خاک سوریه در بلندیهای جولان را از زمان جنگ ششروزه ۱۹۶۷ اشغال کرده و در سال ۱۹۸۱ با تصویب قانون «الحاق جولان»، این منطقه را ضمیمه خاک خود دانسته است؛ اقدامی که جامعه جهانی آن را به رسمیت نمیشناسد.
بااینحال، ایالات متحده در دوره ریاستجمهوری ترامپ این الحاق را به رسمیت شناخت و اکنون بخشی از فشارهای سیاسی بر دمشق برای عادیسازی روابط، با همین موضوع گرهخورده است.
این نکته ازآنجهت اهمیت دارد که احمد الشرع، چه در دوران پیش از ریاستجمهوری و چه در سخنرانیهای آغاز دوره زمامداریاش، مواضعی ضد اسرائیلی اتخاذ کرده بود.
اما حالا، در چرخشی قابلپیشبینی خود را متمایل به عادیسازی روابط با اسرائیل نشان میدهد.
این رویکرد کاملاً در تضاد با سیاستهای سنتی خاندان اسد قرار دارد.
خانوادهای که برای دههها، بهعنوان دشمنان سرسخت اسرائیل شناخته میشدند و در برابر اشغال بلندیهای جولان ایستادگی کردند و در مسیر حفظ آرمانهای فلسطین اهتمام ورزیدند.
تغییر مسیر سیاسی الشرع تنها به حوزه دیپلماتیک محدود نمانده است.
در جریان جنگ دوازدهروزه ایران و اسرائیل، سوریه آسمان خود را برای عملیات هوایی اسرائیل باز گذاشت؛ اقدامی که از نگاه تحلیلگران، تلاشی برای اثبات وفاداری به رژیم صهیونیستی بهحساب میآید.
اسرائیل، یکی از دلایل حضور فعلی خود در سوریه را مقابله بانفوذ ایران و شکلگیری جبهه مقاومت عنوان میکند.
بهتازگی گزارشهایی از مذاکرات پشت پرده میان سوریه و اسرائیل با میانجیگری امارات متحده عربی منتشر شده است.
امارات در سال ۲۰۲۰ اولین کشور عربی حاشیه خلیجفارس بود که به پیمان ابراهیم پیوست.
اکنون به نظر میرسد راهی که عربستان سعودی برای دعوت سوریه به عادیسازی روابط با آمریکا و اسرائیل شروع کرد توسط امارات ادامه مییابد.
لازم به ذکر است سوریه برای حفظ وجه خود موقتاً از روابط مستقیم با رژیم صحبت نمیکند؛ اما الشرع در سفر تازه خود به ابوظبی با تصخی هنگبی رئیس شورای امنیت ملی اسرائیل دیدار کرد.
احتمالاً این دیدار برای رفعاختلافها میان آنهاست و طبق گفته مقامات آمریکایی باید بهزودی شاهد اعلام رسمی عادیسازی سوریه و اسرائیل باشیم.
از منظر ژئوپلیتیکی، این روند به معنای بازترسیم نقشه غرب آسیاست؛ تغییر از ائتلافهایی مبتنی بر تقابل با اسرائیل به بلوکهایی که بر پایه همکاریهای اقتصادی، امنیتی و مقابله بانفوذ ایران شکلگرفتهاند.
پیوستن سوریه به جمع کشورهای دوست اسرائیل به دلیل موقعیت جغرافیایی ویژه این کشور برای اسرائیل اهمیت حیاتی دارد.
به همین دلیل، اسرائیل با همکاری ایالات متحده از سال ۲۰۱۲ با استفاده از تمام قوا و با اتکا بر شکافهای داخلی سوریه برای تغییر ساختار سیاسی سوریه هزینهکرد و پس از تغییر حکومت، اقدام به اشغال و لشکرکشی نظامی در این منطقه نمود.
این تغییر در نقشه ژئوپلیتیکی، بدون شک نظم امنیتی منطقه غرب آسیا را دستخوش تحول خواهد کرد و احتمال درگیریهای بیشتر میان محور مقاومت و اسرائیل را افزایش میدهد.
اسرائیل که تا چند سال پیش با دشمنان خود محاصره شده بود، اکنون باتکیهبر نیروی آمریکا و تبعیت بیچون و چرای برخی پادشاهیهای عربی، مسیر هموارتری را در پیش گرفته است.
مگر آنکه مردمان این کشورها تصمیم متفاوتی اتخاذ کنند، یا گروههای مقاومت جدیدی در منطقه شکل بگیرند، یا روند بازسازی مقاومت با سرعت بیشتری پیش رود.
هرچند عادیسازی روابط بین اسرائیل و سوریه در حال حاضر در حال مذاکره است، اما تحقق آن نیازمند تغییرات بسیار گسترده در توازن قدرت، اراده سیاسی و ساختار ائتلافهای منطقهای است.
در صورت وقوع، چنین تحولی نهتنها آرایش منطقه را به نفع اسرائیل تغییر میدهد، بلکه موجب بازتعریف جایگاه مقاومت و واکنشهای متقابل خواهد شد.
*کارشناس مسائل غرب آسیا