از پیروزی در جنگ تا خطر تفرقه در صلح؛ زنگ خطر برای یزد
پیروزی در جنگ اخیر ثمره وحدت ملی بود؛ اما برخی رفتارهای سیاسی نسنجیده، زنگ خطر تفرقه را به ویژه برای مردم یزد به صدا درآورده است.

خبرگزاری تسنیم – فرشاد براتی - در روزهایی که دشمنان ایران اسلامی در جبهههای مختلف تلاش میکنند انسجام و اقتدار ملت ایران را هدف قرار دهند، پیروزی مقتدرانه در جنگ تحمیلی 12 روزه بار دیگر نشان داد که وحدت مردم و اقتدار نیروهای مسلح، فراتر از هر تحلیل سیاسی و رسانهای، عامل اصلی موفقیت کشور در برابر تهدیدهاست.
این جنگ کوتاه اما سرنوشتساز، صرفاً یک تقابل نظامی نبود؛ بلکه آزمونی برای سنجش همبستگی ملی و پشتوانه مردمی نظام جمهوری اسلامی ایران بود.
مقام معظم رهبری در پیامهای جداگانهای ضمن تبریک این پیروزی، بر نقش اساسی مردم، نیروهای مسلح و مجاهدان جبهه مقاومت تأکید کردند.
این سخنان، نه فقط یک تقدیر نمادین، بلکه یادآوری یک اصل راهبردی است؛ در لحظات سخت، آنچه کشور را در کنار اقتدار نظامی و دفاعی به پیروزی میرساند، «اتحاد» و «همدلی ملی» است، نه نزاعهای سیاسی و جناحی.
همانگونه که در دوران دفاع مقدس نیز چنین همبستگی کمنظیری را تجربه کرده بودیم.
با این پیشزمینه، انتظار طبیعی آن است که در فضای داخلی کشور، بهویژه در شرایطی که پیروزی اخیر هنوز تازه است، فضای نقد و اختلافنظر به سمت تخریب و دوگانگی نرود؛ زیرا هرگونه اقدامی که انسجام درونی را تضعیف کند، خواه آگاهانه و خواه از سر غفلت، در نهایت به سود دشمنان قسمخورده ایران تمام خواهد شد؛ دشمنانی که این روزها بیش از همیشه، از وحدت ایرانیان بیمناکاند.
مصاحبه اخیر دکتر پزشکیان، رئیسجمهور کشورمان با یک خبرنگار آمریکایی، فرصتی برای بازتاب برخی دیدگاههای ملت ایران در عرصه بینالمللی بود.
رئیسجمهور در این گفتوگوی صریح، تلاش کرد منطق جمهوری اسلامی ایران را درباره مسائل منطقهای و جهانی تبیین کرده و چهره واقعی دشمنان ملت ایران، از جمله رژیم صهیونیستی و برخی دولتهای غربی را برای مخاطبان جهانی روشن سازد.
صراحت در بیان مواضع، پرهیز از مماشات در برابر دروغهای رسانهای و تأکید بر استقلال ایران، بخش مهمی از پیامهای این گفتوگو بود.
این مصاحبه نهتنها واکنش افکار عمومی بینالمللی را برانگیخت، بلکه با عصبانیت و واکنش منفی چهرههایی از مقامات رژیم صهیونیستی و حامیان سیاستهای ضدایرانی در آمریکا مواجه شد.
همین واکنشها خود نشان میدهد که سخنان رئیسجمهور برخلاف برخی فضاسازیهای داخلی، دقیقاً به نقطه ضعف دشمن اصابت کرده و در چارچوب منافع ملی کشور بوده است.
گرچه ممکن است در فضای کلی نقدهایی هم به برخی از بخشهای آن داشت اما این گفتوگو نشان داد که دیپلماسی رسانهای، اگر هوشمندانه و بر پایه اصول باشد، میتواند به ابزاری برای تقویت جایگاه ایران در نبرد روایتها تبدیل شود.
سخنان رئیسجمهور ایران در گفتوگو با رسانه آمریکایی، برای بسیاری از مردم ایران تداعیگر یک صدای مستقل، عزتمند و برخاسته از دل ملت بود.
در شرایطی که سالهاست چهره ایران در رسانههای غربی بهطور تحریفشده و مغرضانه به تصویر کشیده شده، شنیده شدن حرفهای رئیسجمهور از تریبونی جهانی و بیان صلح طلبی، صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران و فرهنگ و اصول اخلاقی والای ایرانیان به وسیله آن، برای مردم نوعی بازپسگیری جایگاه کشور در فضای بینالمللی محسوب میشد.
بسیاری از اقشار جامعه با نگاهی مثبت به این مصاحبه، آن را نشانهای از اعتمادبهنفس جمهوری اسلامی و اقتدار منطقی ایران در برابر قدرتهای سلطهگر دانستند.
در سوی مقابل، عصبانیت و واکنشهای شتابزده مقامات رژیم صهیونیستی و چهرههای ضدایرانی در آمریکا، مهر تأییدی بر اثربخشی این گفتگو بود.
زمانی که دشمنان قسمخورده ایران از صراحت و روشنگری رئیسجمهور برآشفته میشوند، باید هوشیار بود که این گفتوگوها دقیقاً به نقطهای از واقعیت اشاره کرده که سالها تلاش کردهاند آن را پنهان نگه دارند.
برای رژیمی که با بحران مشروعیت و شکستهای پیدرپی در جبهه مقاومت مواجه است، شنیدن سخنان قاطع یک رئیسجمهور منتخب ایرانی، قطعاً دردناک خواهد بود.
در این میان، برخی تحلیلگران بینالمللی نیز با انتشار یادداشتهایی، بر این نکته تأکید کردند که جمهوری اسلامی ایران توانسته در این مصاحبه، موضع خود را با قدرت بیان کند و با عبور از شعارزدگی، وارد عرصه گفتوگوهای استدلالمحور شود.
همین رویکرد، نارضایتی دشمنان را دوچندان کرده و از طرفی موجب دلگرمی بیشتر مردم شده است.
وقتی دشمنان خشمگیناند، یعنی در مسیر درستی قرار داریم.
همانگونه که در قبل هم بیان شد ممکن است نقدهایی هم به برخی از عملکردها و گفتمانهای دولت و رئیس جمهور از جمله بخشهایی از همین مصاحبه توسط برخی صاحبنظران وجود داشته باشد که بیان درست آن لازم و ضروری است اما در حالی که رئیسجمهور کشورمان با صراحت و منطق در صحنه بینالمللی سخن گفت و پیام استقلال ملت ایران را به گوش جهانیان رساند، متأسفانه برخی افراد و جریانهای داخلی در فضای رسانهای و سیاسی، بهجای تحلیل منصفانه، زبان تند و تخریبی علیه وی در پیش گرفتند.
این نوع واکنشها، آن هم بلافاصله پس از یک مصاحبه بینالمللی مهم، نهتنها کمکی به حل مشکلات کشور نمیکند، بلکه دقیقاً همان چیزی است که دشمنان بهدنبال آن هستند: تضعیف ارکان نظام از درون.
در شرایطی که ملت ایران با وحدت و مقاومت توانست پیروزی مهمی را در عرصه نظامی و منطقهای رقم بزند، ایجاد دوگانگیهای بیپایه و پررنگکردن اختلافات داخلی، نتیجهای جز تضعیف جبهه ملی ندارد.
منتقدان اگر دغدغهای واقعی دارند، میتوانند آن را در مجاری قانونی و فضای منطقی بیان کنند، اما موجسازی رسانهای علیه رئیسجمهور در این برهه حساس، بازیکردن در زمین دشمن است، چه با علم و چه از روی غفلت.
نگرانکنندهتر از هر چیز، حرکتهایی است که به ظاهر در قالب کنش سیاسی و مردمی ظاهر میشود، اما در واقع به پیکره وحدت ملی ضربه میزند.
اقدام به امضای طومار و حمایت از استیضاح رئیسجمهور، آن هم در موقعیتی که کشور بیش از هر زمان دیگری به آرامش و انسجام نیاز دارد، نه تنها اقدامی غیرسازنده، بلکه بهنوعی همصدایی با رسانههای معاند و دشمنان خارجی است.
این رفتارها، آگاهانه یا ناخودآگاه، امنیت روانی جامعه را مختل میکند.
نمونه چنین اقدامی را متأسفانه در یزد شاهد بودیم؛ وقتی گروهی از افراد اقدام به پرکردن طوماری کردند که بهوضوح حاوی پیام تفرقه بود.
باید از خود پرسید که هدف نهایی این افراد چیست؟
اگر دغدغه اصلاح دارند، آیا این روش بهترین و کمهزینهترین مسیر است؟
و اگر این حرکت صرفاً جنبه سیاسی و رقابتی دارد، آیا منافع ملی را فدای رقابت جناحی نکردهاند؟
نقد دلسوزانه و منصفانه همواره مایه رشد و پویایی کشور است، اما وقتی مرز نقد با تخریب و بیاعتبارسازی مسئولان ارشد کشور گم شود، خطر بزرگی پدید میآید.
حمله به اعتبار مردمی رئیسجمهور، چه از روی غرض سیاسی باشد و چه از روی سهلانگاری، تبعاتی دارد که مستقیماً متوجه اعتماد عمومی خواهد شد.
اگر این تخریبها عمدی باشد، بیتردید جرمی سنگین با عنوان «خدمت به دشمن» است؛ و اگر سهوی باشد، باید با شنیدن هشدارها متوقف شود، نه اینکه به آن دامن زده شود.
نظام جمهوری اسلامی ایران، ظرفیت لازم برای پاسخگویی به نقدهای اصولی را دارد و نباید هر انتقادی را دشمنی تلقی کرد.
اما به همان میزان، نباید هر مخالفتی با دیدگاههای شخصی و جناحی را بهسرعت بهانهای برای تخریب چهرهای دانست که امروز مسئولیت اجرایی کشور را بر عهده دارد.
اگر اشتباهی صورت گیرد، طبیعتاً باید در جای مناسب بررسی و اصلاح شود، اما کشاندن هر اختلافسلیقهای به میدان بحرانسازی، قطعاً به نفع ایران نخواهد بود.
مردم ایران در طول بیش از چهار دهه گذشته، بارها نشان دادهاند که در بزنگاههای تاریخی، فارغ از هر گرایش سیاسی و سلیقه جناحی، در کنار نظام و ارزشهای انقلاب ایستادهاند.
همان مردمی که در دفاع مقدس با جانفشانی از خاک و شرف این سرزمین دفاع کردند، امروز نیز با همان غیرت و بینش، مراقب ارزشهای معنوی و سرمایههای اجتماعی کشور هستند.
وحدت ملی برای این ملت، نه یک شعار سیاسی، بلکه یک باور عمیق و تجربهشده است.
این مردم هرگز اجازه نخواهند داد که بازیهای سیاسی، طمعهای جناحی یا بلندپروازیهای فردی، ثبات کشور را بر هم بزند.
آنها اگر روزی در برابر دشمن بعثی ایستادند، امروز نیز در برابر هر کسی که بخواهد شکاف داخلی ایجاد کند یا جایگاه خدمتگزاران کشور را تضعیف کند، خواهند ایستاد؛ مهم نیست که آن فرد از کدام حزب یا جریان باشد.
معیار برای ملت ایران، پایبندی به انقلاب، تبعیت از ولی فقیه و تلاش برای تقویت ایران است، نه شعارهای جناحی.
ملت ایران به خوبی دریافتهاند که وحدت، سرمایهای است که به راحتی به دست نیامده و حفظ آن، وظیفهای همگانی است.
اگر کسی با رفتار یا گفتار خود بخواهد این سرمایه را مخدوش کند، مردم همانگونه که در برابر دشمنان خارجی مقاومت کردند، در برابر این تهدیدهای داخلی نیز آرام نخواهند نشست.
آنان در مسیر حفظ عزت ملی، هیچ تعارفی با هیچکس ندارند.
امروز بیش از هر زمان دیگری کشور نیازمند آرامش، انسجام و همافزایی ملی است.
اختلافسلیقهها امری طبیعی در فضای سیاسی هر کشوری است، اما نباید اجازه داد که این تفاوتها به ابزار تضعیف جریان همدلی در کشور تبدیل شود.
ایران در آستانه تحولات بزرگ منطقهای و جهانی قرار دارد و وحدت داخلی، مهمترین پشتوانه برای عبور موفق از این مرحله حساس است.
همه جریانها، چهرهها و دلسوزان نظام باید به این نکته توجه داشته باشند که نقد اگر در مسیر اصلاح باشد، مبارک است؛ اما اگر به ابزار تخریب و بحرانسازی تبدیل شود، در نهایت ثمرهای جز تضعیف اعتماد عمومی و خوشحالی دشمن نخواهد داشت.
اکنون زمان برافروختن آتش اختلاف نیست، بلکه وقت آن است که همه زیر پرچم ولایت و در مسیر اعتلای ایران، فارغ از گرایشهای شخصی و جناحی، دست در دست هم دهند.
مردم ایران نشان دادهاند که اهل بصیرتاند و فریب موجسازیهای مقطعی را نمیخورند.
آنان همواره پشتیبان نظام بوده و خواهند بود، اما در عین حال با حساسیت، رفتار مسئولان را رصد میکنند و خواستار رفتار مسئولانه از سوی نخبگان هستند.
امروز، دعوت به آرامش و وحدت، نه یک توصیه اخلاقی، بلکه یک ضرورت راهبردی برای حفظ امنیت ملی و اقتدار ایران است.
انتهای پیام/781