خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

سه شنبه، 24 تیر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

شهیدی که نه سیاسی بود و نه نظامی؛ او یک مادر بود

مشرق | اجتماعی و حوادث | سه شنبه، 24 تیر 1404 - 08:41
وقتی یک مجتمع مسکونی در خیابان دماوند هدف قرار گرفت یک مادر فداکار شهید شد و پیکرش ۳ روز زیر آوار ماند.
سياسي،مريم،بغض،آوار،قرباني،دشمن،صهيونيستي،آرام،صداي،خون،شهيد ...

به گزارش مشرق، در روزگاری که سایه تجاوز دشمن تا میان خانه‌ها خزیده بود، مریم ملاباقرکتابفروش، مادر ۲‌فرزند، ۶۰ساله و ساکن خیابان دماوند، در حمله وحشیانه رژیم صهیونیستی به شهادت رسید؛ خانه‌اش ویران شد و ۳روز پیکرش زیر آوار ماند.
او نه نظامی بود، نه فعال سیاسی؛ فقط مادری آرام، همسری مهربان و زنی صبور که سال‌ها زندگی آرام را پشت سر گذاشته بود.
اما تیر جنون‌زده دشمن، تفاوتی نمی‌گذاشت میان سنگر و آشپزخانه.
صدای بغض، صدای ایستادگی
صدای طاهره، خواهر شهید، انگار از جایی دورتر از این دنیا می‌آمد.
از جایی در میان غبار آوار و فریاد خاموش زنی که هیچ‌گاه سیاسی نبود، اما قربانی جنایتی سیاسی شد.
بغض راه گلویش را بسته بود، گاهی با سکوت، گاهی با لرزیدن واژه‌ها، روایت را تعریف می‌کرد: «خواهرم خانه‌دار بود، ۲فرزند داشت، در خیابان دماوند زندگی می‌کردند.
بعد از حمله رژیم منحوس صهیونیستی در ۲۵خرداد، خانه‌شان مستقیم ‌ هدف قرار گرفت.
۳روز تمام زیر آوار ماند و بعد از ۳روز، پیکرش را تحویل گرفتیم و به خاک سپردیم.»
صبری که موشک، قادر به شکستن آن نبود
درحالی‌که هنوز چشمانش به نقطه‌ای ثابت در دیوار دوخته شده بود، از خواهری می‌گوید که مهربانی و آرامش‌اش شهره فامیل بود.
صدایش دیگر فقط از اندوه لبریز نیست؛ حالا با هر کلمه، خشم آمیخته با دلتنگی هم جاری می‌شود: «مریم خیلی صبور و مهربان بود.
همه فامیل این را می‌دانستند.
صبر و آرامش‌اش در برابر مشکلات مثال‌زدنی بود.
اهل سیاست نبود، اما هر وقت تصاویر کودکان غزه را از تلویزیون می‌دید، بی‌اختیار اشک می‌ریخت.
با اینکه سیاسی نبود، دلش با مظلومان بود.»
مادری ساده؛ قربانی جنایت آشکار
لحظه‌ای مکث می‌کند.
لب‌هایش می‌لرزد.
دستش را روی چشم‌های خیسش می‌گذارد.
بعد با صدایی پر از درد اما رسا ادامه می‌دهد: «خواهرم هیچ شغل یا فعالیت سیاسی نداشت.
یک زن خانه‌دار بود.
البته برای اسرائیل فرقی نمی‌کند؛ پیر و جوان، زن و مرد، نظامی یا غیرنظامی.
آن شب، شاید منتظر بازگشت همسرش بود یا چشم‌انتظار آمدن بچه‌هایش.
آیا گناهش این بود که مادر بود؟
‌جای خالی خواهر عزیزم با هیچ‌چیز پر نمی‌شود و غم عظیمی از فقدانش بر قلبمان سنگینی می‌کند، اما اشقیای زمانه شهید شدند و در کنار شهدا در قطعه۴۲ آرام گرفتند، باعث افتخار و سربلندی است.
ما بازماندگان پیرو امام خامنه‌ای و خواهان انتقام خون شهیدان گرانقدرمان هستیم.
مطمئنم دست جنایتکار دشمن را برادران رزمنده‌ام از ریشه قطع خواهند کرد.»
ما همه یک ایران بودیم
چشمانش برق می‌زند.
همان بغض که تا پیش از این مانع نفس کشیدنش بود، حالا بدل به شعله‌ای شده ‌ در تاریکی.
با صدایی بلندتر از پیش، بی‌لرزش، بی‌تردید می‌گوید: «بعد حمله اسرائیل، ایران یکدل شد.
حتی زنانی که شاید قبلا ظاهر متفاوتی داشتند، فریاد «الله‌اکبر» سر می‌دادند.
اسرائیل بداند که اگر تمام خانه‌ها را ویران می‌کردند، باز هم می‌ایستادیم.»
همسری که ایستاده بر عهد خون
مریم ملاباقر ۲فرزند پسر به نام امیرارسلان و احمد به‌ترتیب ۳۷ و ۳۹ساله و ۲نوه ۴ساله و ۳ ساله دارد.
او همیشه آرزوی سلامتی و عاقبت‌به‌خیری برای فرزندان و نوه‌ها داشت و اینکه فرزندانش بتوانند باری از دوش جامعه بردارند، نه اینکه سربار جامعه باشند.
احسان مشکی‌باف، همسر شهید مریم ملاباقر، با اقتدار می‌گوید: «همسرم قربانی وحشی‌گری رژیم خبیث صهیونیستی شد.
حالا من و پسرانم با تمام توان ایستاده‌ایم؛ تا انتها، برای حفظ حرمت خون شهدا، برای ایران، برای اسلام.»
منبع: همشهری