میراث شهید رضایینژاد برای شهید عباسی چه بود؟
شهید فریدون عباسی، چند روز پس از ترور شهید داریوش رضایینژاد گفت: «داریوش یک عادت زیبا داشت و آن مستندسازی کارهای علمی بود. آنها پیش من است و من در اختیار اهل علم خواهم گذاشت.»

به گزارش مشرق، مجموعه «شهید علم» با تمرکز بر زندگی دانشمندان شهید کشور، توسط نشر معارف منتشر میشود.
دفتر دوم این مجموعه به روایتهایی از زندگی و فعالیتهای علمی شهید داریوش رضایینژاد اختصاص دارد؛ پژوهشگری که نام او در فهرست ترورهای منتسب به موساد قرار گرفت.
داریوش رضایینژاد در ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ در آبدانان، یکی از شهرهای محروم استان ایلام، متولد شد.
آبدانان در آن زمان منطقهای با امکانات محدود بود و با شروع جنگ ایران و عراق، شرایط سختتری پیدا کرد.
با وجود این، داریوش دو سال از تحصیلات خود را بهصورت جهشی پشت سر گذاشت و با وجود عدم امکانات و نبود کلاسهای کنکور توانست در کنکور سراسری رتبه خوبی کسب کند.
او در سال ۱۳۷۳ تحصیل در رشته مهندسی برق را در دانشگاه صنعتی مالک اشتر اصفهان آغاز کرد.
در مقطع کارشناسی، نه تنها شاگرد اول دانشکده، بلکه شاگرد اول کل دانشگاه شد.
در سال آخر تحصیل، گروهی از نمایندگان وزارت دفاع به دانشگاه مراجعه کردند و دانشجویان برتر رشته را برای فعالیت در پژوهشکده فیزیک انتخاب کردند.
از میان آنها، داریوش و ۹ نفر دیگر پذیرفته شدند.
به دلیل موقعیت شغلیاش در وزارت دفاع، نتوانست از پایاننامه خود دفاع کند و در نهایت از دانشگاه اخراج شد.
با این حال، در سال ۱۳۸۷ کارشناسی ارشد رشته برق قدرت را در دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی گذراند.
داریوش رضایینژاد متخصص حوزه «برق قدرت» بود و تمرکز علمیاش بر تحلیل و توسعه سامانههای پیچیده الکترونیکی، سیستمهای کنترل و پدافند الکترونیکی بود.
در دوره همکاریاش با پژوهشکده فیزیک، درگیر پروژههایی بود که از منظر فنی، نیازمند دانش پیشرفته در حوزه الکترومغناطیس و فناوریهای حساس مرتبط با دفاع ملی بودند؛ با این حال کسی از شغل و جایگاه علمی او خبر نداشت؛ حتی خانواده نزدیکش.
سادهپوش بود و زندگیاش را در یک خانه کوچک در تهران میگذراند.
پس از ترورش، خانوادهاش تازه متوجه شدند که پسرشان یکی از نخبگان حوزه فنی و پژوهشی کشور بوده که در پروژههای راهبردی فعالیت داشته است.
یکی از همکارانش گفته بود که فعالیتهای علمی داریوش و پروژههایی که بر روی آنها کار میکرد، قابل افشا نیستند و ممکن است تا سالها امکان انتشار جزئیات آنها وجود نداشته باشد.
پروژههای او از جمله مهمترین طرحهای پژوهشی وزارت دفاع عنوان شدهاند.
چند روز پیش از ترور داریوش رضایینژاد به دست موساد، تماسهایی با شماره ناشناس با او گرفته میشد و پیشنهاد پرداخت مبلغی در ازای ارائه اطلاعات میدادند که وقتی با عدم پذیرش او مواجه میشوند حرفهایشان رنگ و بوی تهدید به خود میگیرد.
در نهایت در ۱ مرداد ۱۳۹۰، زمانی که داریوش در حال بازگشت به خانه بود، مقابل چشمان همسر و دخترش، هدف سوءقصد عوامل موساد قرار گرفت و شهید شد.
در سالهای پایانی فعالیت حرفهای شهید رضایینژاد، نزدیکترین فرد به او شهید دکتر فریدون عباسی بود.
نقطه اشتراک هر دوی آنها، تمرکز و تلاش برای پیشبرد پروژههایی بود که با امنیت ملی کشور مرتبط بود.
با وجود اینکه عباسی خود در معرض تهدید بود، در روز ترور رضایینژاد در مراسم مربوط به او حاضر شد و تلاش میکرد به خانوادهاش بهویژه همسرش آرامش بدهد: «داریوش تو را بسیار قوی میدانست؛ سعی کن همانطور باشی که او از تو تصور میکرد.»
شهید فریدون عباسی، که خود به تازگی از یک سوءقصد جان سالم به در برده بود، چند روز پس از ترور شهید داریوش رضایینژاد گفت: «داریوش یک عادت زیبا داشت و آن مستندسازی کارهای علمی بود.
آنها پیش من است و من به کوری چشم دشمنان در این وقت اضافهای که خدا به من داده آنها را آماده کردهام و در اختیار اهل علم خواهم گذاشت تا محصول زحمات داریوش پایدار بماند.»