مغازهای که سنگر شد!
آسد حسین بنی لوحی که شاید پسرش سردار سید علی بنی لوحی نامآشناتر از او باشد، در همه آن سالها بهتنهایی و بدون اتصال به مجموعهای، نقش مهمی در پشتیبانی جنگ در شهر اصفهان داشته است.

به گزارش مشرق، زینب تاجالدین در یادداشتی در روزنامه اصفهان زیبا نوشت:
دو سه سالی است که در حوزه پایداری و هشت سال جنگ تحمیلی، تمرکز کردهام روی اتفاقاتی که در دل شهرها شکل میگرفته و مکانهایی که بهنوعی مرکز و نقطه ثقل این اتفاقات بودهاند.
همانهایی که اسمشان را گذاشتهام «مکان خاطرهها»!
یا همان روایت مکانها که راویانش آدمهایی هستند که در آن برهه زمان میزیستهاند و سَر و سِری با این مکانها داشتهاند.
خانه مرحوم «آسدحسین بنی لوحی»؛ در خیابان نشاط اصفهان، یکی از همان مکانهاست… خانهای که سنگر پشتیبانی جنگ بوده و اتفاقات عجیبی در دل آن رخ میداده است…!
آسد حسین بنی لوحی که شاید پسرش سردار سید علی بنی لوحی نامآشناتر از او باشد، در همه آن سالها بهتنهایی و بدون اتصال به مجموعهای، نقش مهمی در پشتیبانی جنگ در شهر اصفهان داشته است؛ آنقدر که خیلیها او را حلقه واسط مردم و لشکر ۱۴ امام حسین (ع) برای کمکهای مردمی به جنگ، میدانستند!
و آنقدر غرق در رتق و فتق امور جنگ میشود که حتی مغازهاش را که یک بزازی بوده، میکند دفتر کارش و کم کم تمام پارچههای موجود در مغازهاش که از فروش آنها نان درمیآورده را، جمع میکند و خودش میماند و یک میز و یک تلفن!
آقامحسن، پسرشان میگفت: «پدرم نگران این بود که مبادا رفت و آمد آدمها به مغازهاش برای خرید پارچه، مزاحمت و خللی در امور مربوط به جنگ و جبهه ایجاد کند و بهنوعی او را از کارش باز دارد.» او یا همان آسدحسین بنیلوحی مردم کوچه و بازار، در تمام آنسالها همه فکر و ذکرش جنگ است و تأمین مایحتاج آدمها در دل جنگ!
خواه در خانهاش باشد خواه در مغازه!