هشدارها جدی گرفته میشد جنگ ۱۲ روزه نمیشد؛ ۵ نشانه جنگ که قبل از حمله اسرائیل نادیده گرفته شد
علی آهنگر نوشت: جنگی دوازده روزه بر کشور تحمیل شد؛ جنگی که میتوانست رخ ندهد، اگر برخی هشدارها جدی گرفته میشد.

کد خبر: 723937 | ۱۴۰۴/۰۴/۲۳ ۱۳:۰۰:۰۰
«آسیبشناسی جنگ ۱۲ روزه» عنوان یادداشت علی آهنگر برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده؛ جنگی دوازده روزه بر کشور تحمیل شد؛ جنگی که میتوانست رخ ندهد، اگر برخی هشدارها جدی گرفته میشد.
این جنگ، پیامدهایی بهدنبال داشت که نمیتوان سادهانگارانه از کنار آن گذشت.
تجاوز نظامی به کشور، رخدادی نیست که مانند منازعات حزبی یا کشمکشهای سیاسی داخلی، با وعده آیندهای متفاوت نادیده گرفته شود.
این اتفاق، آزمونی برای همه نهادهای مسوول است.
ارکان چهارگانه جنگ - بررسی کلی اخبار و تحولات نشان میدهد این جنگ بر چهار محور اصلی استوار بود:
۱- طرحهای عملیاتی و تجهیزات پیشرفته نظامی،
۲- عملیات روانی با پیوست رسانهای،
۳- زمینهسازی دیپلماتیک در سطح افکار عمومی جهانی،
۴- و استفاده گسترده و موثر از شبکههای نفوذ و جاسوسی.
هشدارهای نادیده گرفته شده- برخلاف برخی ادعاها، این جنگ ناگهانی و غافلگیرانه نبود.
از ماهها پیش، هشدارهای مکرر دونالد ترامپ درباره احتمال بمباران و واگذاری ماموریت به اسراییل، قابلتوجه بود.
ضربالاجل ۶۰ روزه او، نشانهای دیگر از وقوع جنگ بود.
شب پیش از حمله نیز، منطقه به دلیل جابهجایی غیرعادی خانوادههای کارکنان سفارتخانههای امریکا در التهاب بود.
انتقال تجهیزات نظامی سنگین از پایگاههای امریکا در خلیجفارس نیز نشانهای دیگر بود که اگر با اطلاعات محرمانه داخلی تلفیق میشد، میتوانست پیشبینیهای دقیقتری رقم بزند.
معجزه موشکی ایران- آسیبشناسی جنگ ۱۲ روزه نباید به معنای تردید در توانمندیهای نظامی ایران تلقی شود.
توان ایران با واکنشی معجزهآسا، ظرف کمتر از ۲۴ ساعت به بازسازی سیستم فرماندهی پرداخت و با شلیکهای هدفمند به اعماق سرزمین دشمن، معادله جنگ را تغییر داد.
همین واکنش سریع بود که معادله نبرد را به توازن کشاند و منطق جنگ را به آتشبس سوق داد، اما ماهیت تخریبی جنگ، همچنان آثار درونی و آشکار و پنهانی برجای گذاشت که در صورت آسیبشناسی نکردن، قابل درمان نخواهند بود.
نداشتن برآورد دقیق از جنگ- یکی از آسیبهای جدی، ضعف در برآورد دقیق از سطح تکنولوژی، حمایت بینالمللی از طرف مقابل و سناریوهای جنگی بود.
پرسش اینجاست که چرا نهادهای نظامی و امنیتی نتوانستند تصویری شفاف و واقعی از ابعاد جنگ ترسیم کنند؟
نفوذ: سایهای پنهان و مخرب- دومین آسیب بزرگ، ظهور پررنگ شبکههای نفوذ و جاسوسی بود؛ شبکههایی که بخش قابلتوجهی از خسارات را نه از طریق تجهیزات دشمن، بلکه از درون وارد کردند.
این شبکهها محصول سالها غفلت و انحراف در ماموریتهای ذاتی نهادهای مسوول بودند.
غفلت دیپلماتیک- از دیگر آسیبها، عملکرد کمفروغ دیپلماسی بود.
ناتوانی در پیشگیری از وقوع جنگ و کنار رفتن از ابتکارهای دیپلماتیک، بهویژه از سال ۱۴۰۰ و پس از توقف روند برجام، فضای بینالمللی علیه ایران را فراهم ساخت.
توجه ایران به جنگ اوکراین در حمایت از روسیه نیز به انزوای دیپلماتیک کشور در اروپا و ناتو دامن زد.
راه ترمیم- برای عبور از این بحرانها، باید از تلههایی که در آن گرفتار شدهایم، خود را بیرون بکشیم: نیروهای نظامی باید به ماموریت اصلی خود یعنی پاسداری از مرزها و آسمان کشور بازگردند و از ورود به سیاست، اقتصاد و تجارت فاصله بگیرند.
به تقویت دفاع مدرن هوایی روی آورده و آموزشهای تخصصی خود را هر چه بیشتر افزایش دهند.
نهادهای امنیتی و انتظامی نیز باید تمرکز خود را از امور بیربط و حاشیهای بردارند و به مقابله با نفوذ، جاسوسی و تهدیدهای واقعی امنیت ملی بپردازند.
تقویت واحدهای تخصصی ضد جاسوس با استفاده از فناوریهای هوش مصنوعی راهکار موثری برای آینده است.
مردم؛ پشتوانه اصلی- ملت ایران در روزهای پرالتهاب جنگ، با نجابت و انسجام خود، بخش مهمی از نقشه دشمن را خنثی کردند و مسیر آتشبس را هموار ساختند، اما این سرمایه اجتماعی نیز در صورت تکرار ضعفها، فرسوده خواهد شد.
اصلاح عملکرد رسانه ملی و شفافیت در تصمیمگیریهای سیاسی بر پایه خواست و نگاه مردم، این پشتوانه عظیم را هر چه بیشتر تقویت خواهد کرد.
در حوزه دیپلماسی، باید آن را از سایه سنگین گفتمانهای سخت خارج کرد.
دیپلماسی تنها زمانی موفق است که دراختیار سیاستورزان حرفهای و در مسیر منافع ملی باشد.
منافع ملی شاید اکنون در این باشد که استراتژی مذاکرات هستهای و سیاستهای منطقهای مورد بازنگریهای بنیادین قرار گیرد.
تشکیل کمیته راهبرد ملی- اجرای این اصلاحات به تغییراتی مبنایی نیاز دارد که راهکار تشکیل یک (کمیته راهبرد ملی) را ضروری میسازد.
کمیتهای متشکل از شخصیتهای مجرب و دلسوز در حوزههای دیپلماسی، امنیت و اقتصاد با اختیارهای ویژه و موقت، تا بتواند با مدیریت امور بینالمللی و منابع داخلی، کشور را از این گردنه عبور دهد.
تهدیدهای آینده نیازمند آمادگی دقیقتر و جامعتر هستند و فرصت آزمون و خطا دیگر باقی نمانده است.