روایت «مرد بیسر» از خونبارترین برگ تاریخ کوفه - تسنیم
سیدسعید هاشمی در داستان "مرد بی سر" ضمن معرفی سعید بن جبیر، از یاران امام سجاد(ع)، گریزی به دوران خون بار حاکمیت حجاج بن یوسف و مظلومیت شیعیان زده است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، داستان "مرد بیسر" از زمانی آغاز میشود که حجاج بن یوسف ثقفی، حاکم جنایتکار کوفه دچار مالیخولیا شده و امیدی به بهبود او نیست.
سیدسعید هاشمی در این کتاب ضمن اینکه تلاش دارد مخاطب نوجوان را با شخصیت سعید ابن جبیر آشنا کند، گریزی به دوران زندگی او در عصر شقیترین حاکم کوفه زده و سرگذشت شیعیانی را روایت میکند که به جرم باور و حمایت از اهل بیت(ع) از دم تیغ گذشتهاند.
زمان داستان "مرد بیسر" در دوره عبدالملک مروان، پنجمین خلیفه اموی میگذرد.
مکان داستان اما بنا به موقعیت داستان از کوفه تا قم و مکه در جریان است.
هاشمی داستان "مرد بیسر" را با زیبایی تمام و بدون انتقال حس کسالت به مخاطب نوجوان خود روایت میکند.
او شروع داستان را در زمانی انتخاب میکند که دیگر از حجاج چیزی جز جسمی نحیف باقی نمانده و با افکار و اوهامش درگیر است.
او پیوسته تصویر مردی به نام سعید بن جبیر را پیش چشم دارد که با شمشیری، قصد جانش را کرده است و همینجا، نقطه آغاز طرح پرسش در ذهن مخاطب نوجوان است.
نویسنده با استفاده از عنصر گفتوگو، داستان را پیش میبرد.
داستان از زاویه دید دانای کل روایت میشود و نویسنده در خلال درگیری حجاج با اوهام، نکتهای را ذکر میکند که کلید رسیدن به پاسخهاست: اینکه حال وخیم حاکم کوفه، نتیجه خونهای به ناحق ریخته شده شیعیان است.
هاشمی در ادامه با زبانی داستانی، علت این خونریزیها را بیان میکند: عطش حجاج به کشتن شیعیان و لذت او در این کار، تا جایی که هر روز قبل از خوردن غذا، یکی از شیعیان را به شهادت میرساند.
روایتی که در وهله اول، تنها یادآور زندگی ضحاک در شاهنامه است.
حجاج نیر چیزی کم از او نداشت، چنانکه در روایتهای تاریخی آمده است، او در همان آغاز ورود به کوفه، ضمن سخنانی به مردم گفت: «خلیفه [عبدالملک] او را با تازیانه و شمشیر بهسوی آنان فرستاده؛ اما در راه تازیانه افتاده و تنها شمشیر برای او باقیماندهاست».
نویسنده در فصل بعد، به سراغ مردی میرود که از عالمان زمانه است و بزرگان علم دین و مفسران و قاریان قرآن، از او با عنوان اعلم یاد میکنند.
سعید بن جبیر که از یاران امام سجاد(ع) بود، پس از شکست قیامی که به رهبری عبدالرحمن ابن محمد ابن اشعث علیه حجاج رخ داد، به اصفهان گریخت.
نویسنده با تمرکز بر این دوره از زندگی سعید ابن جبیر، مخاطب خود را به صورت غیرمستقیم با درجه علمی و معرفتی سعید آشنا میکند و در خلال آن، گریزی به وقایع زندگی او میزند.
سعید بن جبیر که 12 سال پنهانی در اصفهان زیست و پس از آن به قم رفت، در این مدت پناه شیعیان بود و با برگزاری جلسات تفسیر و قرائت قرآن، مایه آرامش قلبهای مؤمنین.
او در نهایت با همدستی حاکم مکه با حجاج، در سفری که به خانه خدا داشت، بازداشت و به شهادت رسید.
تمرکز بر داستانهای دینی در چند سال گذشته رونق بیشتری گرفته است.
تاکنون آثار متعددی در این زمینه منتشر شده است.
در این میان، کتاب "مرد بیسر" هاشمی را میتوان یکی از نمونههای موفق یک سال گذشته برای گروه سنی نوجوان نام برد.
این اثر از سوی بهنشر منتشر شده و در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
انتهای پیام/گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، داستان "مرد بیسر" از زمانی آغاز میشود که حجاج بن یوسف ثقفی، حاکم جنایتکار کوفه دچار مالیخولیا شده و امیدی به بهبود او نیست.
سیدسعید هاشمی در این کتاب ضمن اینکه تلاش دارد مخاطب نوجوان را با شخصیت سعید ابن جبیر آشنا کند، گریزی به دوران زندگی او در عصر شقیترین حاکم کوفه زده و سرگذشت شیعیانی را روایت میکند که به جرم باور و حمایت از اهل بیت(ع) از دم تیغ گذشتهاند.
زمان داستان "مرد بیسر" در دوره عبدالملک مروان، پنجمین خلیفه اموی میگذرد.
مکان داستان اما بنا به موقعیت داستان از کوفه تا قم و مکه در جریان است.
هاشمی داستان "مرد بیسر" را با زیبایی تمام و بدون انتقال حس کسالت به مخاطب نوجوان خود روایت میکند.
او شروع داستان را در زمانی انتخاب میکند که دیگر از حجاج چیزی جز جسمی نحیف باقی نمانده و با افکار و اوهامش درگیر است.
او پیوسته تصویر مردی به نام سعید بن جبیر را پیش چشم دارد که با شمشیری، قصد جانش را کرده است و همینجا، نقطه آغاز طرح پرسش در ذهن مخاطب نوجوان است.
نویسنده با استفاده از عنصر گفتوگو، داستان را پیش میبرد.
داستان از زاویه دید دانای کل روایت میشود و نویسنده در خلال درگیری حجاج با اوهام، نکتهای را ذکر میکند که کلید رسیدن به پاسخهاست: اینکه حال وخیم حاکم کوفه، نتیجه خونهای به ناحق ریخته شده شیعیان است.
هاشمی در ادامه با زبانی داستانی، علت این خونریزیها را بیان میکند: عطش حجاج به کشتن شیعیان و لذت او در این کار، تا جایی که هر روز قبل از خوردن غذا، یکی از شیعیان را به شهادت میرساند.
روایتی که در وهله اول، تنها یادآور زندگی ضحاک در شاهنامه است.
حجاج نیر چیزی کم از او نداشت، چنانکه در روایتهای تاریخی آمده است، او در همان آغاز ورود به کوفه، ضمن سخنانی به مردم گفت: «خلیفه [عبدالملک] او را با تازیانه و شمشیر بهسوی آنان فرستاده؛ اما در راه تازیانه افتاده و تنها شمشیر برای او باقیماندهاست».
نویسنده در فصل بعد، به سراغ مردی میرود که از عالمان زمانه است و بزرگان علم دین و مفسران و قاریان قرآن، از او با عنوان اعلم یاد میکنند.
سعید بن جبیر که از یاران امام سجاد(ع) بود، پس از شکست قیامی که به رهبری عبدالرحمن ابن محمد ابن اشعث علیه حجاج رخ داد، به اصفهان گریخت.
نویسنده با تمرکز بر این دوره از زندگی سعید ابن جبیر، مخاطب خود را به صورت غیرمستقیم با درجه علمی و معرفتی سعید آشنا میکند و در خلال آن، گریزی به وقایع زندگی او میزند.
سعید بن جبیر که 12 سال پنهانی در اصفهان زیست و پس از آن به قم رفت، در این مدت پناه شیعیان بود و با برگزاری جلسات تفسیر و قرائت قرآن، مایه آرامش قلبهای مؤمنین.
او در نهایت با همدستی حاکم مکه با حجاج، در سفری که به خانه خدا داشت، بازداشت و به شهادت رسید.
تمرکز بر داستانهای دینی در چند سال گذشته رونق بیشتری گرفته است.
تاکنون آثار متعددی در این زمینه منتشر شده است.
در این میان، کتاب "مرد بیسر" هاشمی را میتوان یکی از نمونههای موفق یک سال گذشته برای گروه سنی نوجوان نام برد.
این اثر از سوی بهنشر منتشر شده و در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
انتهای پیام/