شخصیت پراگماتیک «ابن حر» در تحولات عاشورایی؛ مذبذب بین وفاداری و خیانت!
عبیدالله بن حر جعفی نمادی از مدیریت پراگماتیک و متزلزل است که با هوش و قابلیت های فنی توانست در صحنه های سخت تاریخ حضور پیدا کند، اما به دلیل نداشتن پشتوانه ایدئولوژیک قوی و انسجام درونی، نتوانست بر مشکلات فائق شود.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، عبیدالله بن حر جُعفی یکی از شخصیتهای برجسته و در عین حال متناقض تاریخ صدر اسلام است که در دوران قیام عاشورا و پس از آن نقش مهمی ایفا کرد.
او که در ابتدا رویکردی محتاطانه و پراگماتیک در برابر امام حسین (ع) داشت و از حمایت قاطعانه خودداری کرد، پس از واقعه عاشورا در نقش دیگری ظاهر شد.
بررسی زندگی عبیدالله بن حر نشان میدهد که تعارض میان اصول و منافع سیاسی، نقطهضعف اصلی او بود و این پیچیدگی، درسهای مهمی درباره اهمیت ثبات اخلاقی و قاطعیت در رهبری سیاسی در شرایط بحرانی به ما میدهد.
خبرگزاری تسنیم در گفتوگو با حجتالاسلام محمدعلی عابدی، استاد حوزه و دانشگاه، به بررسی شخصیت متناقض عبیدالله بن حر جعفی در تاریخ اسلام و تناقضهای رفتاری او در مواجه با قیام امام حسین (ع) پرداخته است.
عبیدالله بن حر جعفی؛ چهرهای پیچیده در تاریخ اسلام
عبیدالله بن حر جُعفی کیست و چه جایگاهی در تاریخ اسلام دارد؟
عبیدالله بن حر جُعفی یکی از چهرههای تاریخی مهم و البته بحثبرانگیز دوران نخستین تاریخ اسلام است.
او از قبیله جعفی، یکی از قبایل بزرگ عرب بود که نقش مهمی در تحولات سیاسی و اجتماعی پس از واقعه کربلا ایفا کرد.
عبیدالله بیشتر به دلیل نقشی که در قیام علیه یزید بن معاویه و حوادث پس از عاشورا داشت، شناخته میشود.
شخصیت او بسیار پیچیده است چون هم به عنوان یک فرمانده نظامی برجسته شناخته میشود و هم به دلیل تضادهای اخلاقی و سیاسی که در طول عمرش داشت، مورد تحلیلهای فراوان قرار گرفته است.
از منظر تاریخی، عبیدالله بن حر چه نقش و عملکردی داشت؟
آیا او بیشتر فردی نظامی بود یا سیاستمدار؟
عبیدالله بن حر جعفی را نمیتوان فقط در یک قالب قرار داد.
در واقع او هر دو نقش را ایفا کرده، یعنی هم به عنوان فرمانده نظامی و هم به عنوان سیاستمدار و دیپلمات.
در ابتدا، عبیدالله بیشتر به عنوان یکی از سرداران کوفی شناخته میشد که در زمان قیام امام حسین (ع) و قبل و بعد از آن، نقش مهمی داشت.
بعد از شهادت امام حسین (ع) در کربلا، عبیدالله به سرعت به سمت رهبری شورشیان کوفه در برابر دستگاه اموی رفت.
او توانست بخشی از نیروهای کوفی را گرد هم آورد و علیه یزید قیام کند.
اما نکته مهم در شخصیت او، شیوه برخوردش با مسائل سیاسی بود.
عبیدالله فردی باهوش، زیرک و در عین حال بسیار متزلزل بود.
او در مقاطعی به قدرت و ثروت رسید ولی این موفقیتها بیشتر به واسطه تواناییهای سیاسی و نظامیاش بود، نه به دلیل پشتوانهای ایدئولوژیک قوی.
همین امر باعث شد او همواره در پیچیدگیهای سیاسی گرفتار شود و نتواند جایگاه پایدار و تثبیتشدهای در تاریخ برای خود بسازد.
تزلزل شخصیتی و تضادهای درونی عبیدالله
اشاره کردید که عبیدالله شخصیتی متزلزل داشت.
از نظر روانشناسی و شخصیتشناسی، میتوانید درباره این بعد شخصیت او بیشتر توضیح دهید؟
قطعاً.
وقتی به زندگی و عملکرد عبیدالله بن حر نگاه میکنیم، چند جنبه روانشناسی برجسته در او دیده میشود.
اول اینکه او فردی بود با انگیزههای درونی بسیار متضاد.
از یک طرف حس وفاداری به امام حسین (ع) و اهداف انقلاب حسینی در او وجود داشت، به گونهای که در مقطعی اعلام حمایت علنی کرد و حتی علیه یزید قیام کرد.
اما از طرف دیگر، او به دلایل مختلف از جمله ترس، فشارهای اجتماعی و منافع شخصی گاهی به سوی مصالح خود و یا حتی مصالح دستگاه اموی متمایل میشد.
این دوگانگی در تصمیمگیریهای او نوعی اضطراب روانی و تعارض درونی را ایجاد میکرد که در رفتارهایش هم آشکار بود.
عبیدالله به شکلی ناخواسته در موقعیتهایی قرار گرفت که باید بین وفاداری به اصول و حفظ موقعیت شخصی و امنیت خود انتخاب میکرد.
این امر باعث شد او در طول زمان شخصیتی پراگماتیک و گاه منفعل به نظر برسد، با این حال همچنان در عرصه سیاست و جنگ فعال بود.
یکی از نکات مهم درباره عبیدالله بن حر جُعفی، نقش او قبل از واقعه عاشورا است.
برخی منابع اشاره میکنند که او پیشنهاد اسب و زره به امام حسین (ع) داد تا امام را برای مواجهه با دشمن آماده کند.
میتوانید درباره این موضوع توضیح دهید و تحلیل کنید که این رفتار او چه معنایی دارد؟
این موضوع یکی از نکات ظریف و قابل تأمل در شخصیت عبیدالله بن حر است.
پیشنهاد دادن اسب و زره به امام حسین (ع) به معنای تمایل او برای کمک و حمایت از امام در شرایط دشوار آن روزگار بود.
از یک طرف این رفتار نشاندهنده این است که عبیدالله خود تا حدی با ظلم و فساد حکومت یزید مخالف بود و دغدغهای نسبت به سرنوشت امام داشت.
اما از طرف دیگر باید این کمک را در چارچوب شخصیت پراگماتیک و دوگانه او تحلیل کرد.
عبیدالله تلاش میکرد نقش میانجی و یا پشتیبان نیمهکارهای بازی کند که هم میخواهد امام را کمک کند و هم تمایلی به ورود مستقیم و کامل به مسیر مقاومت ندارد.
این اقدام بیشتر جنبه تاکتیکی داشت، یعنی عبیدالله میخواست حداقل بخشی از فشارها را کاهش دهد بدون آنکه ریسک زیادی بپذیرد.
نکته مهم این است که امام حسین (ع) این پیشنهاد را نپذیرفت و خود آگاهانه مسیر مقاومت و شهادت را انتخاب کرد.
این رد پیشنهاد عبیدالله، نمادی از تفاوت بنیادین نگاه امام با افراد مانند عبیدالله است، جایی که امام به اصول و آرمانها پایبند بود و عبیدالله بیشتر دنبال مصالح و حفظ موقعیت بود.
با این توضیحات، نقش عبیدالله در واقعه عاشورا را چگونه ارزیابی میکنید؟
آیا او طرفدار امام بود یا بیشتر از سر اجبار و فشار عمل میکرد؟
عبیدالله در واقعه عاشورا نقش چند وجهی و پیچیدهای داشت.
او از ابتدا به نوعی مترصد وضعیت بود و میخواست راهحلی برای کاهش فشارها پیدا کند.
اما در نهایت نخواست با قاطعیت در کنار امام بایستد.
در جریان عاشورا، عبیدالله بیشتر از آنکه یک یار وفادار باشد، به عنوان یک شخصیت محتاط عمل کرد.
او از ریسک مستقیم پرهیز میکرد و بیشتر تلاش داشت از طریق تعامل و مصالحه، جایگاهی برای خود حفظ کند.
به همین دلیل وقتی که واقعه عاشورا اتفاق افتاد، عبیدالله در عمل نقشی برجسته در حمایت فعال و نظامی از امام حسین (ع) نداشت.
این رفتار را باید ناشی از تردیدها، ترسها و منافع شخصی او دانست.
او نماینده گروهی بود که هم به اصول حسینی احترام میگذاشتند و هم نمیتوانستند به طور کامل درگیر مبارزه شوند.
این وضعیت عبیدالله و افراد مشابهش در تاریخ، نمونه بارز افرادی است که بین وفاداری به حقیقت و حفظ موقعیت دچار تعارض هستند.
قیامهای پس از عاشورا و نقش برجسته عبیدالله
پس از واقعه عاشورا، عبیدالله چگونه رفتار کرد و نقش او در قیامها و تحولات بعدی چیست؟
پس از واقعه عاشورا، عبیدالله بن حر نقش مهمی در قیامهای کوفی ایفا کرد.
او به سرعت بعد از شهادت امام حسین (ع) به یکی از سرداران اصلی قیام علیه حکومت اموی تبدیل شد.
این تغییر رفتار او نشان میدهد که پس از واقعه عاشورا نوعی تغییر رویکرد و حساسیت سیاسی در او شکل گرفت که دیگر نمیتوانست سکوت یا سازش را تحمل کند.
اما همین قیامها هم تحت تأثیر تزلزلهای شخصیتی و سیاسی عبیدالله بود.
او به رغم شجاعت و توانمندی نظامی نتوانست به یک رهبر قاطع و متحد تبدیل شود.
این موضوع تا حد زیادی از ضعفهای ساختاری در جامعه کوفه و همچنین فشارهای شدید حکومت اموی سرچشمه میگرفت.
عبیدالله بن حر پس از واقعه کربلا، به شدت از کوتاهی و کمکاری خود احساس پشیمانی کرده و خود را ملامت میکرد.
او این حس اندوه و تأسف را در قالب اشعاری بیان کرده است.
وقتی مختار ثقفی در سال 66 هجری قمری برای گرفتن انتقام خون امام حسین (ع) قیام کرد، عبیدالله به نیروهای او پیوست.
در جنگ با ابن زیاد، ابراهیم بن مالک اشتر که از حضور عبیدالله در نیروهای خود نگران بود، به طور محرمانه به مختار گفت: «ترس دارم عبیدالله در لحظات حساس مرا ترک کند.» اما مختار به او پاسخ داد: «با او رفتار خوب داشته باش و چشمش را به مال دنیا مشغول کن!
او اهل دنیاپرستی است.»
ابراهیم اشتر با عبیدالله به شهر تکریت رفت و مسئول جمعآوری مالیات آنجا شد.
سپس مالیاتها را میان همراهان تقسیم کرد و برای عبیدالله پنج هزار درهم فرستاد.
عبیدالله از این موضوع عصبانی شد و اعتراض کرد که ابراهیم سهم بیشتری برای خود برداشته است، اما ابراهیم قسم خورد که چنین نیست و مبلغ بیشتری برای او ارسال کرد.
با این حال عبیدالله راضی نشد و علیه مختار قیام کرد، پیمان خود را شکست، روستاهای اطراف کوفه را غارت کرد، نیروهای مختار را کشت و اموالشان را تصاحب کرد.
سپس به بصره رفت و نزد مصعب بن زبیر پناه برد.
مختار هم افرادش را فرستاد تا خانه عبیدالله را خراب کنند.
وقتی مصعب بن زبیر قصد جنگ با مختار داشت، عبیدالله به سپاه او پیوست.
اما مصعب از او ترسید و او را زندانی کرد.
پس از مدتی و با میانجیگری برخی افراد، عبیدالله آزاد شد.
سپس دست به جمعآوری نیرو زد و با حدود سیصد جنگجو از تکریت به کوفه تا مصعب بن زبیر را گرفتار کند.
در نهایت به دلیل پراکندگی نیروهایش و ترس از اسارت، عبیدالله در سال 68 هجری قمری خودش را به رود فرات انداخت و غرق شد.
پایان زندگی عبیدالله؛ نمادی از سرنوشت پراگماتیک
با توجه به شخصیت پراگماتیک او، چگونه توانست در میان مردم و نیروهای سیاسی آن زمان رهبری کند؟
آیا محبوبیت و مشروعیتی هم داشت؟
این نکته بسیار مهمی است.
عبیدالله بن حر از یک سو در میان برخی از مردم کوفه به عنوان یک رهبر نظامی کارآمد و شجاع شناخته میشد که توانست در شرایط دشوار علیه امویان مقاومت کند.
او با هوش سیاسی و نظامی خود، نیروهای پراکنده را سازماندهی کرد و تا حدی توانست اعتبار و مشروعیت کسب کند.
اما از طرف دیگر به دلیل تزلزلهای شخصیتی و گاهی تغییر مواضع، در میان گروههای مختلف اعتمادی پایدار نداشت.
بخشی از مردم و بزرگان کوفه او را به خاطر ضعف در برخی تصمیمها و همچنین گرایش به مصالح شخصی نقد میکردند.
به عبارت دیگر مشروعیت عبیدالله بیشتر مبتنی بر کارآمدی نظامی و تاکتیکی بود تا بر پایه رهبری اخلاقی یا ایدئولوژیک.
از نظر شما، عبیدالله و افرادی مثل او چه تأثیری بر مسیر تاریخ بعد از عاشورا گذاشتند؟
عبیدالله و افراد مشابهش نقش دوگانهای در تاریخ پس از عاشورا داشتند.
از یک سو، آنها با حفظ برخی ارزشها و شورشهای محلی علیه حکومت اموی به نوعی مانع از تثبیت کامل قدرت یزید و جانشینانش شدند و فضای مقاومت را زنده نگه داشتند.
اما از سوی دیگر ضعف در انسجام، تزلزل در مواضع و فقدان رهبری قوی باعث شد که این قیامها نتوانند به موفقیتهای بلندمدت دست پیدا کنند.
بنابراین، نقش آنها هم شامل حفظ جرقههای مقاومت و هم مانعتراشی در مسیر پیشرفت انقلاب حسینی بود.
عبیدالله نماد این طیف از مبارزان است که ترکیبی از شجاعت و تردید را در خود داشتند.
مطالعه زندگی آنها کمک میکند تا پیچیدگیهای تاریخ آن دوران بهتر فهمیده شود و از تکرار اشتباهات گذشته جلوگیری کنیم.
با توجه به این تحلیلها، عبیدالله بن حر چگونه به پایان زندگی رسید؟
و این پایان چگونه میتواند نمادی از شخصیت و عملکرد او باشد؟
عبیدالله بن حر در نهایت در جریان جنگ با نیروهای اموی کشته شد.
این پایان، تا حد زیادی نمادی از سرنوشت تاریخی افرادی است که میان اصول و مصالح شخصی در نوسان هستند.
او با وجود تواناییها و امکاناتی که داشت، نتوانست جایگاهی ماندگار و تأثیرگذار در تاریخ اسلام برای خود رقم بزند و در نهایت به دست همان قدرتی افتاد که در برابرش ایستاده بود.
از منظر شخصیتشناسی، پایان عبیدالله نشاندهنده فردی است که علیرغم تلاشهایش برای بقا و قدرت، تحت فشارهای متعدد روانی و اجتماعی، دچار انحرافاتی شد که مانع از تحقق آرمانها و ثبات شخصیتی او شد.
این موضوع درس بزرگی درباره اهمیت تعادل روانی و صداقت در رهبری است.
اگر بخواهم خلاصه کنم، عبیدالله بن حر جعفی نمادی از رهبری پراگماتیک و در عین حال تزلزلپذیر است.
او نمونهای است از کسانی که با هوش و قابلیتهای فنی توانستند در صحنههای سخت تاریخی حضور پیدا کنند، اما به دلیل نداشتن پشتوانه ایدئولوژیک قوی و انسجام درونی، نتوانستند بر مشکلات عمیق فائق شوند.
عبیدالله به ما یادآوری میکند که رهبری تنها بر پایه توانمندیهای نظامی یا سیاسی نمیتواند موفق و پایدار باشد، بلکه نیازمند ثبات روانی، وفاداری به اصول و قدرت اراده است.
شخصیت او پیچیده و درسآموز است و مطالعه زندگیاش برای فهم بهتر پیچیدگیهای تاریخ اسلام و انسانهای درگیر در آن بسیار مهم است.
ابنحرهای امروز را بشناسیم
امروز در فضای سیاسی و اجتماعی ایران، چه کسانی بیشترین شباهت را به عبیدالله بن حر دارند و چگونه میتوان از تجربیات تاریخی او برای بهبود شرایط استفاده کرد؟
افرادی که در نوسان میان اصول و مصالح سیاسی قرار دارند یا کسانی که در شرایط فشار و پیچیدگی اجتماعی، توان رهبری قوی ندارند، میتوانند شباهتهایی با عبیدالله بن حر داشته باشند.
درس تاریخی این است که رهبری موفق نیازمند ترکیب سه عنصر کلیدی است: ثبات در اصول، توان تصمیمگیری قاطع و صداقت در عملکرد.
تکرار تجارب عبیدالله نشان میدهد که پراگماتیزم بدون پشتوانه اخلاقی و اراده محکم، نهایتاً به شکست و از دست دادن مشروعیت منجر میشود.
انتهای پیام/