سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

اگر می خواهی از عملیات عطش بدانی این کتاب را بخوان

تسنیم | فرهنگی و هنری | شنبه، 21 تیر 1404 - 15:30
جواد کلاته عربی از نویسندگان حوزه دفاع مقدس با این موضوع کتابی به رشته تحریر درآورده است به نام "عملیات عطش" که خاطرات شفاهی رزمندگان گردان عمار در عملیات تنگه ابوقریب است.
گردان،عمليات،دوكوهه،تنگه،توي،كتاب،گروهان،عطش،يزدي،27،عراقي،س ...

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم‌، عملیات عطش یک عملیات پدافندی بود که در تاریخ 21 تیر ماه در تنگه ابوقریب انجام شد.
این عملیات در جریان جنگ ایران و عراق و در اوج گرما و تشنگی، توسط گردان عمار لشکر 27 انجام گرفت.
در این عملیات، نیروهای عراقی تلاش کردند جزیره مجنون را بازپس بگیرند، اما با مقاومت نیروهای ایرانی مواجه شدند.
در نهایت، نیروهای ایرانی توانستند حملات دشمن را دفع کرده و مواضع خود را حفظ کنند.
جواد کلاته عربی از نویسندگان حوزه دفاع مقدس با این موضوع کتابی به رشته تحریر درآورده است به نام "عملیات عطش" که خاطرات شفاهی رزمندگان گردان عمار در عملیات تنگه ابوقریب است.
این کتاب توسط انتشارات 27 بعثت منتشر شده و حاصل گفتگوهای مفصل با رزمندگان و فرماندهان حاضر در این عملیات است.
روایت‌ها شامل خاطراتی از حضور گردان در شاخ شمیران، پادگان دوکوهه، خبر حمله به فکه و عین خوش، آماده‌سازی و حرکت گردان، معطلی پشت پل نادری، حرکت به سمت تنگه ابوقریب، استقرار در تلمبه‌خانه، درگیری گروهان باهنر در دشت ابوقریب، عبور گروهان رجایی از خط عراقی‌ها، درگیری گروهان رجایی در تنگه، عقب‌نشینی به تلمبه‌خانه، و بازگشت به دوکوهه و ماجرای تفحص شهدای تنگه ابوقریب است.
گفتنی است این کتاب به عنوان ششمین کتاب از مجموعه کتب خاطرات شفاهی انتشارات 27 بعثت منتشر شده است.
در بخشی از متن کتاب عملیات عطش آمده است: شب راه می افتند و صبح می رسند پادگان دوکوهه.
از سینه کش پل روگذرِ قطار می روند بالا.
یزدی چشمش می افتد به محوطۀ خالی از رزمنده.
دلش حسابی می گیرد.
دوکوهه بدون بسیجی هایش یعنی سوت و کور.
یعنی هیچ.
خیلی از گردان ها بعد از عملیات بیت المقدس 7 رفته اند مرخصی.
فقط گردان عمّار توی دوکوهه است و گردان حبیب.
یزدی یاد سیدمحمود حسینی می افتد و بغض گلویش را می گیرد.
سید، معاونش توی گردان عمّار بود.
چند وقت پیش، یک گردان جدید توی لشکر درست می کنند به نام جعفر طیار.
کوثری، سیدمحمود را می گذارد فرمانده اش.
گردان جعفر در عملیات بیت المقدس 7 می رود توی دل عراقی ها و محاصره می شود.
سید بیشتر نیروهایش را برمی گرداند عقب.
اما خودش و چند نفر دیگر اسیر عراقی ها می شوند.
این چند وقت، یزدی دل توی دلش نیست.
ا گر کسی زیر شکنجۀ بعثی ها زبان باز کند و سید را لو بدهد، چه!
حتی نمی تواند بهش فکر کند!
انتهای پیام/