آغاز دوران جدید جامعهشناسی سیاسی ایران
به گزارش مشرق، سعید آجورلو فعال رسانه در تلگرام نوشت:
باور دارم که ما پس از جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه ایران، وارد دوره جدیدی در «جامعهشناسی سیاسی» شدهایم.
وقتی از «جامعهشناسی سیاسی» سخن میگوییم، منظورمان رابطه متقابل جامعه و دولت است.
به این معنا، بعد از جنگ اخیر میتوان گفت هم تحلیلهایی که مبتنی بر فروپاشی اجتماعی بودند نادرست از آب درآمدند و هم تحلیلهایی که متکی بر «هسته سخت» بودند.
یعنی تحلیلهایی که تأکید میکردند فقط بخشی از جامعه یا اقلیتی، پای کار کشور و نظام میمانند هم غلط از آب درآمدند.
من صحبتهای دکتر قالیباف را متعلق به همین زمانه جدید و دوران «جامعهشناسی سیاسی» جدید میدانم و معتقدم شکاف میان جامعه و دولت یا حاکمیت اکنون به پایینترین حد خود رسیده است، یا دستکم شکافهایی که قبلاً قابل رؤیت بودند، اکنون در کمترین حالت خود قرار دارند.
به نظرم کاهش شکاف اجتماعی و شکاف در جامعه نکتهای بسیار مهم است.
از این رو بر این باورم که آقای دکتر قالیباف در مصاحبه پنجشنبه شب این موضوع را تشریح و بیان کردند که ما وارد این دوره جدید از حیات سیاسی و اجتماعی ایران شدهایم.
در این دوره جدید، ایده «فروپاشی اجتماعی» یا «هسته سخت کوچک» دیگر برای تبیین یا توضیح واقعیتهای اجتماعی و سیاسی ایران پاسخگو نیست و کارآیی ندارد.
به جای آن تبیینها و توضیحها، در دوره جدید حیات سیاسی و اجتماعی ایران، عبارت «هسته سخت ۹۰ میلیونی» که رئیس مجلس شورای اسلامی مطرح کردند، معنا و مفهوم پیدا میکند.
این نگاه، دریچهای تحلیلی به ما میدهد تا بدانیم چگونه میتوانیم دوران جدید را حفظ کنیم.
واقعیت و پرسش مهم این است که چگونه میتوان این دوران را با ویژگیهایی که ذکر شد، از جمله یک دفاع ملی همهجانبه با بخش اجتماعی قدرتمند، حفظ کرد؟
این پرسش بسیار جدی و مهم است، زیرا عواملی که موجودیت خود را در این شکافها میبینند، تلاش خواهند کرد جامعه را به فضای قبل از جنگ بازگردانند.
بنابراین حفظ مؤلفه قدرت، موضوعی مهم و بااهمیت است که در صحبتهای پنجشنبه گذشته رئیس مجلس نیز به آن پرداخته شد.
اکنون باید به مسأله به رسمیت شناختن و شنیدن صدای بخشهای مختلف اجتماعی توجه و احساس امنیت و قدرت جمعی را حفظ کنیم.
همچنین باید به سمت تصمیمگیریها و جمعبندیهای جدید در حوزههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی حرکت کنیم؛ این نیز به نوبه خود موضوعی بسیار مهم است.
نباید اجازه دهیم عوامل قطبیساز بار دیگر فعال شوند.
این وضعیت، شاید نوعی رقابت میان جامعهشناسی سیاسی قبل و بعد از جنگ باشد.
جامعهشناسی سیاسی پیشین همچنان میخواهد فعال باشد و فضا را در دست بگیرد، اما این دوران جدید مختصات، ادبیات و اقدامات خاص خود را میطلبد.
به باور من، صحبتهای آقای قالیباف میتواند آغازی برای این مسیر باشد.
یکی از مسائل قطبیساز، حرکت به سمت فضای جنگی یا رفتن به سمت مذاکره از موضع تسلیم و ضعف است.
این دوگانه وجود دارد و صحبتهای رئیس مجلس بسیار نزدیک و همسو با ادبیات کلی حاکمیت و مورد تأکید رهبر انقلاب بود؛ به این معنی که نه به جنگ تحمیلی و نه به صلح تحمیلی.
اینکه چگونه میتوان پس از توقف جنگ، هم جامعهای جدید ساخت، هم فرصتهای نو خلق کرد و هم منافع کشور را تأمین نمود، از نکات مهم این گفتوگو بود که در فضای سیاسی و اجتماعی آینده نیز دیده خواهد شد.
ایستادن در این میانه و مرزبندی با جنگ تحمیلی و صلح تحمیلی، اهمیت دارد و از جمله مسائلی است که میتواند از ایجاد شکاف و قطبیت جلوگیری کند.
اتخاذ موضع میانه و متعادل که برگرفته از عقلانیت انقلابی است، در اینجا خود را نشان میدهد.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.