مقاومت 12 روزه ایران، چگونه معادلات و افکار عمومی غرب آسیا را دگرگون کرد؟
در پی واکنش نظامی جمهوری اسلامی ایران به تجاوز اخیر رژیم صهیونیستی این پاسخ از نگاه ناظران بین المللی و داده های فضای مجازی حکایت از تحسین گسترده ی جهانی از ایستادگی ایران دارد.

خبرگزاری تسنیم، در پی واکنش نظامی جمهوری اسلامی ایران به تجاوز اخیر رژیم صهیونیستی، تحلیلی از نگاه ناظران بینالمللی و دادههای فضای مجازی حکایت از تحسین گستردهی جهانی از ایستادگی ایران دارد.
همزمان، تجاوز آشکار رژیم صهیونیستی به خاک ایران و همراهی آمریکا با این اقدام، واکنشهای گستردهای را در سطح منطقه و جهان برانگیخته است.
بررسی اولیه دادههای آماری و تحلیل محتوای تولیدشده در پلتفرمهای اجتماعی طی 12 روز گذشته، گویای یک واقعیت چشمگیر است به طوری که اکثریت قریب به اتفاق کاربران در سراسر جهان، با انتشار محتواهای مختلف، از موضع ایران حمایت کرده و مقاومت مردم و نظام جمهوری اسلامی ایران در این آزمون سخت را ستودهاند.
این حمایت، نشاندهندهی شکلگیری ادراکی جدید از قدرت و ثبات ایران در صحنهی بینالمللی و همبستگی بیسابقهی مردمی در منطقه است.
این رویداد، بیشک نقشی تعیینکننده در معادلات آتی خاورمیانه خواهد داشت.
این روزها در خیابانهای شهرهای آن سوی مرزهای غربی و جنوبی ایران، از بصره تا بیروت و صنعا تا عمان، حرفی شنیده میشود که حکایت از تغییر بزرگی در معادلات منطقه دارد.
حرفی که حیرت و حتی تحسین بسیاری را برانگیخته، از جمله کسانی که پیشینه چندان گرمی با تهران نداشتهاند: ایرانیها هنوز درک نمیکنند چه کار عظیمی انجام دادهاند!
یا دستکم، بخشی از مردم ایران که دلشان برای فلسطین میتپد و به کمتر از پایان ستم بر این سرزمین راضی نیستند، شاید هنوز به همه ابعاد اقدام شجاعانهشان و پیامدهای زلزلهواری که داشت، کاملاً واقف نباشند.
برای فهم عمق ماجرا، باید سری به تاریخ زد.
تصور کنید در اوج حمله برقآسای نازیها به اروپا، کشوری مثل فرانسه که آن زمان به سرعت سقوط کرد نه تنها غافلگیر نشده بود، بلکه چنان پاسخ کوبنده و سازماندهیشدهای میداد که نه تنها جلوی پیشروی مهاجمان را میگرفت، بلکه وادارشان میکرد عقبنشینی کنند و تقاضای آتشبس دهند.
تصویری که در ذهن بسیاری از تحلیلگران و مردم عرب منطقه نقش بسته، دقیقاً همین است: ایران در برابر آن تهاجم غافلگیرانه و بیسابقه رژیم صهیونیستی که بعضی گستره و جسارتش را یادآور حملات برقآسای نازیها میدانند نه تنها روی پای خود ایستاد، بلکه در کوتاهترین زمان ممکن، ضربهای حیثیتی و مهلک وارد کرد که تاریخ منطقه را زیر و رو کرد.
پاسخی که در یک شب تاریخ ساز شد
تفاوت اصلی در سرعت واکنش بود.
متفقین جنگ جهانی دوم، با وجود برتری عددی و منابع گسترده، ماهها و سالها زمان برد تا بعد از حملات اولیه نازیها خود را جمعوجور کنند، خطوط دفاعی بسازند و ضدحمله کنند.
اما ایران، در برابر آن یورش شبانه (اشاره به حملات پهپادی و موشکی اسرائیل)، در همان شب اول پاسخی داد که دنیا را شوکه کرد.
آسمان فلسطین اشغالی نه با بمبهای صهیونیستی، که با تیرهای آتشین موشکها و پهپادهای ایرانی شکافته شد.
این پاسخ سریع، گسترده و حسابشده، که از خاک ایران انجام شد، فقط یک تلافی ساده نبود؛ نمایشی بیهمتا از قدرت بازدارندگی ایران و پیامی استراتژیک به دشمن بود.
بت شکستناپذیری ترک برداشت
نتیجه این عملیات، خیلی فراتر از خسارات مادی (هرچند قابل توجه) بود.
دهها تحلیلگر نظامی و سیاسی در جهان عرب و حتی رسانههای غربی گواهی میدهند که "هیمنه شکستناپذیری" رژیم صهیونیستی – که دههها پایه روانی سیاستهای توسعهطلبانه و سرکوبگرانهاش بود – در همان یک شب ترکهای عمیق خورد و به "خاطرهای محو" تبدیل شد.
برای نسلهایی که فقط شاهد شکست اعراب در جنگها، انفعال دولتهایشان در برابر تجاوزات اسرائیل و عادیسازی روابط بعضی کشورها با تلآویو بودند، دیدن این صحنه که صهیونیستها مجبور شدند برای اولین بار در پناهگاهها پنهان شوند و موشکها بدون پاسخ مؤثری بر آسمان سرزمینهای اشغالی فرود بیایند، هم شوکآور بود و هم شیرین.
این عملیات ثابت کرد "دیوار آهنین" اسرائیل شکستنی است و قلب آن (تلآویو) آسیبپذیر.
همبستگی بیسابقه: فریاد درخیابانهای عرب
اما شاید تکاندهندهترین بخش ماجرا، واکنش بینظیر مردم عرب در سراسر منطقه بود.
این حمایت، دیگر محدود به حلقههای سنتی مقاومت یا احزاب خاص نبود.
موجی از همدلی، غرور و همبستگی با ایران، از خیابانهای عراق و یمن گرفته تا لبنان، اردن، بحرین، حاشیه خلیج فارس و شمال آفریقا، بالا گرفت.
همه دیدند و شنیدند، حتی رسانههایی مثل "یورونیوز" اروپا که معمولاً نگاه انتقادی به ایران دارند، نتوانستند انکار کنند که فضای عمومی در بسیاری کشورهای عربی، سرشار از همدلی و حمایت از ایران بود.
تصاویر پرچم ایران کنار پرچم فلسطین و یمن در تظاهرات، شعارهای ستایشآمیز برای قدرت دفاعی ایران و رهبریاش، و تحلیلهای مثبت در فضای مجازی عربی، همه نشان از این تحول عمیق داشت.
برای امثال من که فرزند خوزستانیم ماجرا اینجا جالب شد که قشر ناسیونالیست عربی یا به قول خودشان وطنی یا ملیگرا در اقصی نقاط جهان عرب به ویژه در عراق مبارزه حقیقی با اسرائیل را شناختند، آنهایی با خیال خود از صدام قهرمانی مبارز با اسرائیل ساخته بودهاندو اکنون دریافتند که آن مواجه صدام شوخی بیش در مقابل خشم ایرانی نبود، بسیاری حتی او را مقصر ساخت گنبد آهنین می دانند.
جالب اینجاست که این سخنان از طیف های نزدیک به محور مقاومت نیست بلکه بر زبان کسانی جاری شده که هیچ قرابتی با محور مقاومت و ایران ندارند.
قشر منتقد ایران
در حقیقت قشر از مردم نیز روی به انتقاد از ایران آوردهاند، آنها که مجبور صبح زود سر کار بروند همواره به ساعت شلیک موشک های ایران انتقاد داشتند زیرا باید تا پاسی از شب یا صبح زود صبر میکردند تا شاهد به آتش کشیده شدهاند اراضی اشغالی فلسطین باشند، مسئله که باعت افت کارایی عمومی در اتر کمبود خواب ناشی صبر و انتظار برای تماشایی حملات ایران بودهاند، لحظات باشکوه که حتی به قیمت کم خوابی و کسلی در یک روز دیگر هم بسیار از مردمان کشورهای عربی حاضر به چشم پوشی از آن نبودند، البته بسیاری در قالب پست و استوری در اینستاگرام یا مصاحبه در شبکه های تلویزیونی خواستار تمرکز حملات در ساعت 8 شب بودند.
درصد حمایت از ایران
بر اساس افکار سنجی های یورونیوز که بیشتر بر بستر ایکس یا توییتر سابق انجام شده بودند بالایی 70 درصد از مردم عرب جهان از ایران در مقابل اسرائیل، آماری بی سابقه که البته با توجه به فعالیت رباتهای صهیونیست و همچنین واقعیتهای جوامع عربی رقم بسیار کم بینانه برای میزان حمایت عربها از ایران است و بسیاری از جامعه شناسان از حمایت حداکثری و قاطع از ایران خبر میدهند.
رسانهها: واقعیتی که نمیشد پنهانش کرد
نکته جالب اینجا بود که بسیاری رسانههای عربی و جهانی، حتی آنهایی که معمولاً روی خوشی به ایران نشان نمیدهند (مثل بعضی شبکههای وابسته به کشورهای حاشیه خلیج فارس)، نتوانستند این موج عظیم مردمی را نادیده بگیرند یا کاملاً تحریف کنند.
هرچند سعی کردند موفقیت ایران را کوچک و ادعاهای اسرائیل را بزرگ جلوه دهند، اما ناچار شدند بخشهایی از این "همبستگی اسلامی" و مردمی را گزارش کنند.
پخش زنده موشکپرانیها از ایران، تصاویر مردمی که در عراق یا یمن این عملیات را جشن میگرفتند، و نقل قول تحلیلگرانی که بر شکست استراتژیک اسرائیل تاکید داشتند، به ناچار راهی به گزارشهایشان پیدا کرد.
همین نشان میدهد این حمایت چقدر گسترده و غیرقابل انکار بود.
اما ریشههای این حمایت کمنظیر
اینکه چرا چنین واکنشی شکل گرفت؟
چند دلیل اصلی دارد که پنج عات آن اشاره می شود
ایستادگی در برابر زور: تجاوز اسرائیل به ایران، از نگاه بسیاری اعراب تجاوزی آشکار بود.
پاسخ قاطع ایران، دفاع از حرمت و حاکمیت ملی در برابر زورگویی تلقی شد.
ضربه به اسرائیل، آرزوی دیرینه: توانایی ایران برای زدن ضربهای مستقیم و سنگین به قلب سرزمینهای اشغالی، رویای نسلهای عرب بعد از جنگهای 1967 و 1973 بود.
ایران آن را عملی کرد.
پایان انحصار قدرت اسرائیل: این عملیات ثابت کرد اسرائیل قدرت بلامنازع منطقه نیست و میشود در برابر آن ایستاد و ضربه زد.
این روحیهبخش بود.
اعتراض به عادیسازی: سیاست عادیسازی روابط بعضی دولتهای عربی با اسرائیل (پیمانهای ابراهیم)، با مخالفت شدید اکثریت مردم این کشورها روبروست.
اقدام ایران، این مخالفت را تقویت کرد.
همبستگی اسلامی و حمایت از فلسطین: اقدام ایران در دفاع از فلسطین و مقدسات اسلامی توسط مردم مسلمان منطقه دیده شد و حس همبستگی مذهبی را میان مردمان این منطقه برانگیخت.
نقطه عطفی که باید شناخت
پس آنچه در آن شب سرنوشتساز و روزهای پس از آن رخ داد، فقط یک تبادل موشکی نبود.
یک نقطه عطف استراتژیک بود که چند افسانه را شکست: افسانه شکستناپذیری اسرائیل، افسانه ناتوانی جهان اسلام در برابر آن، و افسانه انزوای ایران در منطقه.
ایران با این حرکت، کارت بازدارندگی خود را نه فقط روبروی دشمن، که پیش چشم میلیونها عرب مظلومدیده که سالها چشم به راه چنین ضربهای بودند، رو کرد و اعتباری بیسابقه به دست آورد.
مردم ایران، بهویژه دلباختگان آرمان فلسطین، باید ژرفای این دستاورد تاریخی و تغییر بنیادینی را که ایران در معادلات منطقه ایجاد کرده، بهخوبی درک کنند.
این اقدام، روایتی از مقاومت، برنامهریزی دقیق، شهامت و وحدت بود که طنین آن نه تنها بر فراز سرزمینهای اشغالی، که در دلهای میلیونها انسان در سراسر جهان عرب و اسلام پیچید و فصل تازهای در تاریخ مبارزه با اشغال و زورگویی گشود.
این، پیشکش استراتژیک ایران به آرمان فلسطین و عزت جهان اسلام بود که بت پوشالی دشمن را در هم شکست.
شکستن این بت، دستاوردی است که شاید فقط تاریخ بتواند تمام بزرگیاش را روایت کند.
یادداشت از سید محمدامین موسوی امین
انتهای پیام/