نام دریای خزر؛ ریشهها، روایتها و چالشهای یک عنوان جغرافیایی
اختلاف در نامگذاری دریای خزر، تنها یک مسأله زبانی یا فرهنگی نیست، بلکه در دل خود مفاهیمی از هویت، تعلق سرزمینی و تاریخنگاری را نیز نهفته دارد.

اختلاف در نامگذاری دریای خزر، تنها یک مسأله زبانی یا فرهنگی نیست، بلکه در دل خود مفاهیمی از هویت، تعلق سرزمینی و تاریخنگاری را نیز نهفته دارد.
کد خبر: 723425 | ۱۴۰۴/۰۴/۲۰ ۱۸:۵۳:۳۵
دریای خزر، این پهنه آبی عظیم میان پنج کشور ایران، روسیه، آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان، یکی از مهمترین منابع طبیعی و اقتصادی منطقه به شمار میرود و در بُعد فرهنگی، تاریخی و سیاسی نیز جایگاهی ویژه دارد.
در دهههای اخیر، نام این دریا همواره محل بحث و گاه مناقشه میان ملتها و جریانهای مختلف بوده است.
برخی آن را «دریای خزر» مینامند، برخی دیگر «کاسپین» و عدهای هم به نامهای تاریخی چون «هیرکانی»، «مازندران» یا حتی «گرگان» اشاره میکنند.
این اختلاف در نامگذاری، تنها یک مسأله زبانی یا فرهنگی نیست، بلکه در دل خود مفاهیمی از هویت، تعلق سرزمینی و تاریخنگاری را نیز نهفته دارد.
خزر یا کاسپین؟
دوگانگی در معنای جغرافیا
شاید مهمترین دوگانه در نامگذاری این دریا، میان دو نام «خزر» و «کاسپین» شکل گرفته باشد.
در زبان فارسی و بهویژه در منابع رسمی ایران، عمدتاً از واژه «دریای خزر» استفاده میشود.
در مقابل، در زبان انگلیسی و بسیاری دیگر از زبانهای بینالمللی، این پهنه آبی با عنوان «Caspian Sea» شناخته میشود.
این دو نام اما ریشههایی متفاوت دارند.
نام «خزر» برگرفته از نام قومی است که در دوران باستان و اوایل قرون وسطی در نواحی شمال غربی دریای خزر میزیستند.
خزرها قومی ترکتبار بودند که امپراتوری بزرگی در منطقه تشکیل دادند و بخشهایی از قفقاز و جنوب روسیه امروزی را تحت سلطه خود داشتند.
آنها در سدههای هفتم تا دهم میلادی قدرت قابل توجهی داشتند و حتی برخی گزارشها از گرویدن پادشاهان آنها به دین یهود حکایت دارد.
امپراتوری خزرها نه تنها در مناطق شمالی دریا، بلکه در امتداد مسیرهای تجاری اوراسیا نقشی مهم ایفا کرد.
در سوی دیگر، نام «کاسپین» یا «Caspian» ریشه در قوم «کاسپی» دارد؛ قومی که در نواحی جنوب غربی این دریا و بهطور مشخصتر در محدوده گیلان امروزی میزیستند.
بسیاری از مورخان یونانی از جمله هرودوت، این قوم را در آثار خود ذکر کردهاند و در نقشههای باستانی نیز از این دریا با عنوان «کاسپیَن» یاد شده است.
به همین دلیل، برخی معتقدند که نام «کاسپین» بهلحاظ تاریخی پیشینهای قدیمیتر و گستردهتر از «خزر» دارد.
نگاهی به نامهای فراموششده؛ از طبرستان تا هیرکانیا
اگرچه در دوران معاصر بیشتر میان «خزر» و «کاسپین» بحث میشود، اما نباید فراموش کرد که در طول تاریخ، این دریا نامهای دیگری نیز داشته است.
در متون کهن فارسی، از این دریا با نامهایی چون «دریای مازندران»، «دریای گرگان»، «دریای طبرستان» و حتی «هیرکانی» نیز یاد شده است.
نام «دریای مازندران» به استانی اشاره دارد که در دوران اسلامی و پس از اسلام بر بخشهای جنوبی این دریا حکمرانی میکرد.
«دریای گرگان» نیز اشاره به شهر گرگان و ایالت باستانی گرگان یا هیرکانیا دارد که در حاشیه جنوب شرقی دریا قرار داشت.
هیرکانیا (Hyrcania) نامی است که یونانیان باستان برای این منطقه به کار میبردند و به معنای «سرزمین گرگان» یا «سرزمین گرگها» است.
تلاقی تاریخ و جغرافیا در زبان
در زبان فارسی کلاسیک و متون اسلامی، دریای خزر اغلب به نام «بحر خزر» و گاه «بحر مازندران» آمده است.
حافظ، سعدی و ناصرخسرو در اشعار و سفرنامههای خود از این دریا یاد کردهاند، بیآنکه نام آن را یکسان به کار برند.
این تفاوت در نامگذاری از تنوع فرهنگی ایران در سدههای گذشته خبر میدهد؛ کشوری با اقوام، لهجهها و مناطق گوناگون که هر یک دریای شمالی را از زاویهای خاص میدیدهاند.
در ادبیات محلی گیلان و مازندران نیز، نام دریا گاه با ویژگیهای طبیعی چون «دریای سفید» یا «دریای بزرگ» همراه شده که به عمق و وسعت آن اشاره دارد.
این نشانهها حاکی از رابطهای عمیق میان مردم محلی و محیط زیست پیرامونشان است؛ رابطهای که نامگذاری تنها یکی از وجوه آن است.
نقش استعمار، قدرتهای بزرگ و تأثیرگذاری بر نامها
در سده نوزدهم و بیستم میلادی، با گسترش نفوذ روسیه تزاری و سپس اتحاد جماهیر شوروی در سواحل شمالی و شرقی این دریا، نام «کاسپین» در نقشهها، کتب و مکاتبات رسمی بیش از پیش تثبیت شد.
سیاستگذاریهای شوروی در زمینه نقشهکشی، آموزش و انتشار منابع علمی، باعث شد که واژه «Caspian» کمکم جای خود را در زبانهای غیر فارسی باز کند.
با ورود قدرتهای اروپایی و بعدها آمریکا به معادلات انرژی و تجارت در این منطقه، کاربرد بینالمللی واژه «Caspian Sea» نیز افزایش یافت.
از نظر برخی منتقدان، این نوع نامگذاری بخشی از فرایند جهانیسازی فرهنگی و حذف تدریجی واژهها و هویتهای محلی است.
بُعد اقتصادی و نامگذاری؛ بازارها چگونه میاندیشند؟
در دنیای تجارت و سرمایهگذاری، نامها تنها بار معنایی ندارند، بلکه برند و شناسنامه اقتصادی نیز محسوب میشوند.
امروزه بسیاری از شرکتهای فعال در حوزه نفت، گاز، پتروشیمی، ماهیگیری و کشتیرانی، از واژه «Caspian» در عنوان خود بهره میبرند.
این نام در بازارهای جهانی تداعیگر منابع عظیم انرژی و موقعیت ژئوپلیتیکی خاص است.
در مقابل، استفاده از نام «خزر» در سطح ملی ایران بیشتر رایج است.
این دوگانگی بازتابی از تقابل میان زبان ملی و زبان اقتصاد بینالملل است؛ تقابلی که در بسیاری از کشورهای در حال توسعه نیز دیده میشود.
رسانه، آموزش و تثبیت ذهنی نامها
نقش رسانهها در شکلگیری و تثبیت ذهنی نامها انکارناپذیر است.
در ایران، طی سالهای پس از انقلاب اسلامی، صدا و سیما، آموزشوپرورش و کتب درسی همگی از «دریای خزر» استفاده کردهاند.
این استفاده گسترده باعث شده که نسلهای جدید بهطور پیشفرض این نام را بپذیرند، بیآنکه از دیگر نامهای تاریخی مطلع باشند.
از سوی دیگر، شبکههای ماهوارهای، رسانههای آنلاین و سفرنامههای گردشگران بینالمللی همچنان از «Caspian Sea» استفاده میکنند.
این تفاوتها، نوعی پارادوکس فرهنگی ایجاد کرده که ذهن مخاطب را میان دو دنیای زبانی معلق نگه میدارد.
نقش نهادهای بینالمللی در استانداردسازی نامها
سازمانهایی مانند سازمان ملل، یونسکو، سازمان نقشهبرداری جهانی و حتی سازمان بینالمللی استانداردسازی (ISO)، در نامگذاریهای رسمی نقشی تعیینکننده دارند.
در تمامی این نهادها، نام «Caspian Sea» به عنوان نام رسمی پذیرفته شده است.
هرچند کشورهای عضو میتوانند در سطح ملی، نام دلخواه خود را به کار برند.
در نشستهای رسمی کشورهای حوزه دریای خزر نیز، معمولاً هر کشور از نام بومی خود استفاده میکند، اما در اسناد رسمی همواره از نسخه بینالمللی یعنی Caspian Sea بهره گرفته میشود.
این مسأله نشان میدهد که جهان به سمت استانداردسازی پیش میرود، اما هنوز جایی برای گوناگونی فرهنگی باقی است.
آینده نامگذاری؛ تقابل یا همزیستی؟
با توجه به پیچیدگیهای فرهنگی، تاریخی، سیاسی و اقتصادی، بعید است که در آیندهای نزدیک، توافقی جامع بر سر یک نام مشخص حاصل شود.
آنچه محتملتر به نظر میرسد، رویکردی انعطافپذیر و چندوجهی است که هم نامهای بومی را به رسمیت بشناسد و هم نام بینالمللی را حفظ کند.
پذیرش چند نام، بهجای یک نام، میتواند راهکاری برای همزیستی زبانها، تاریخها و هویتهای مختلف باشد.
چنانچه در بسیاری از کشورها، دریاها، رودها یا کوهها با چند نام شناخته میشوند، دریای خزر نیز میتواند همچنان هم «خزر» باشد و هم «کاسپین»؛ بیآنکه یکی بر دیگری چیره شود.
نام دریای خزر، فراتر از یک واژه، حامل لایههایی از تاریخ، فرهنگ، سیاست و هویت است.
از «کاسپین» و «خزر» تا «مازندران» و «گرگان»، هر نام پنجرهای است به گذشتهای پرفراز و نشیب.
بررسی این نامها، نه تنها شناخت بهتری از موقعیت جغرافیایی و سیاسی منطقه به ما میدهد، بلکه ما را با پیچیدگیهای شکلگیری هویتها نیز آشنا میسازد.
شاید در آینده، به جای مجادله بر سر یک نام، به درکی چندوجهی از این دریا برسیم که در آن، همه ملتها سهمی از تاریخ، زبان و هویت خود را بازیابند.