سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

درخواست نوعروس برای طلاق قبل از جشن ازدواج

اعتماد | همه | جمعه، 20 تیر 1404 - 17:41
سمیه در حالیکه برای برگزاری مراسم عروسی آماده می‌شد تصمیم به طلاق گرفته است. او برای اعتمادآنلاین از دلایل این طلاق می‌گوید.
عروسي،مراسم،طلاق،مساله،تصميم،شوهرم،محسن

سمیه در حالی که برای برگزاری مراسم عروسی آماده می‌شد، تصمیم به طلاق گرفته است.
او برای اعتمادآنلاین از دلایل این طلاق می‌گوید.
کد خبر: 723403 | ۱۴۰۴/۰۴/۲۰ ۱۷:۳۰:۰۸
سمیه در حالی که برای برگزاری مراسم عروسی آماده می‌شد، تصمیم به طلاق گرفته است.
او برای اعتمادآنلاین از دلایل این طلاق می‌گوید.
*چه مدتی است ازدواج کرده‌ای؟
یک سال و نیم قبل با محسن آشنا شدم و عقد کردم.
*یعنی هنوز با هم زندگی مشترک را شروع نکردید؟
نه.
ما هنوز با هم زیر یک سقف نرفتیم و چه خوب که حالا متوجه مشکلات شدم.
*چه اتفاقی افتاده که قصد طلاق داری؟
خانواده شوهرم در زندگی‌ام خیلی دخالت می‌کنند.
آنها یک سال است از اینکه ما زیر یک سقف باشیم جلوگیری می‌کنند.
*چرا؟
مساله زمان عروسی است.
*تو اصرار به مراسم داری؟
نه.
اتفاقاً من می‌گویم نباید خودمان را درگیر مراسم عروسی بکنیم و بهتر است زندگی مشترک را شروع کنیم اما خانواده شوهرم قبول نمی‌کنند.
*چه می‌گویند؟
آنها می‌گویند باید مراسم عروسی بگیریم.
می‌گویند ما سال‌ها منتظر این روز بودیم و باید این کار را بکنیم.
*نظر شوهرت چیست؟
او نمی‌تواند روی حرف پدر و مادرش صحبت کند و این ‌برای من مساله مهمی است.
شوهرم اصلاً خودش تصمیم‌گیرنده نیست و این مساله خیلی من را اذیت می‌کند.
با اینکه من زن او هستم، او حتی نمی‌تواند تصمیم بگیرد با هم زندگی مشترک داشته باشیم.
*پدر و مادر خودت چه می‌گویند؟
آنها همه چیز را بر عهده خودمان گذاشتند.
*حالا چرا مراسم را برگزار نمی‌کنید؟
وضعیت کمی‌ به هم ریخت.
وقتی می‌خواستیم عروسی بگیریم، پدربزرگ من فوت کرد.
سه ماه بعد مادربزرگم فوت کرد و بعد محسن عمویش را از دست داد و هر بار هم خانواده‌اش عروسی را عقب انداختند.
وضعیت طوری شد که یک سال است نتوانسته‌ایم عروسی بگیریم.
خانواده محسن می‌خواهند همه رسم‌ها را انجام دهند و همه را از زندگی من هزینه می‌کنند و محسن می‌گوید دیگر نمی‌تواند کاری بکند.
*طلاق تصمیم هر دوی شما بود؟
نه.
اتفاقاً همسرم بسیار مقاومت می‌کند.
راستش من حالا دیگر مساله عروسی ندارم.
مساله من این است که دخالت‌های خانواده شوهرم از این به بعد هم ادامه خواهد داشت و اگر من ازدواج کنم هم شرایط بدتر می‌شود.
برای همین تصمیم گرفتم جدا شوم.
*اگر شوهرت مقاومت کند چه؟
این کار را کرده است.
او باید انتخاب کند می‌خواهد مستقل باشد یا اینکه به پدر و مادرش گوش کند.