لالاییهای حضرت زهرا(ع) آغاز شعر عاشورایی است؛ رخت عزا بر تن شعر فارسی
محمد مرادی در سلسلهیادداشتهایی به بررسی «شعر عاشورایی» پرداخته، این شعر را از آغازین قدمهای شعر فارسی پیگیری کرده است و در اولین یادداشت پیشینه آن را در شعر فارسی پیگیری کرده است.

به گزارش خبرنگار مهر، محمد مرادی شاعر، منتقد ادبی و استاد دانشگاه در سلسلهیادداشتهایی که در کانال شخصی خود منتشر میکند، به بررسی «شعر عاشورایی» پرداخته و این گونه شعر را از آغازین قدمهای شعر فارسی پیگیری کرده است.
دقیق شدن در لحظات و دقایق و ظرایف شعر عاشورایی، از ویژگیهای یادداشتهای مرادی است که خواندن آن را برای علاقهمندان به ادبیات و شعر عاشورایی مغتنم میکند.
مرادی در اولین قسمت از این یادداشتها، به بررسی پیشینه شعر عاشورایی در ادبیات عرب و نیز ادبیات فارسی پرداخته است.
در ادامه قسمت اول «شعر عاشورایی» را میخوانید:
درباره شعر عاشورایی و ادوار آن پژوهشهایی متعدد انجام شده است.
طبق روایتهایی، ادبیات عاشورایی حتی پیش از زمان شهادت حضرت اباعبدالله (ع) شکل گرفته و نشانههای آن را در لالاییهای منسوب به حضرت فاطمه (س) و همچنین پیشبینیهای مربوط به حادثه از زبان حضرت رسول (ص) و امام علی (ع) که درود و صلوات خداوند بر آنان باد، میتوان دید.
نشانههای این دست روایات و نقلها در بسیاری از کتب حدیثی اهل سنت و شیعه، مربوط به سدههای سوم به بعد قابل رصد است.
(بنگرید به کاملالزیارات ابنقولویه قمی؛ المعجمالکبیر سلیمان الطبرانی و المستدرک علیالصحیحین ابیعبدالله حاکم نیسابوری؛ تاریخ دمشق ابن عساکر و …) اما آنچه در ادبیات عرب بهعنوان شعر عاشورایی مطرح است، جدا از سخنان منسوب به امام و رجزهای شهدای کربلا چون حضرت اباالفضل (ع)، حرّ بن یزید ریاحی و دیگر یاران، اشعاری است که پس از واقعهی عاشورا و با موضوعهایی نظیر مرثیه شهدا، دفاع از خاندان رسول (ص) و تلمیح یا روایت این حادثه بزرگ سروده شده است.
بیشک سوگسرودههای بازماندگان کربلا نقشی تعیینکننده در رواج این جریان داشته و از آن میان جلسات شعرخوانی در محضر حضرت سکینه سلام الله علیها و دیگر بزرگان این خاندان شریف، اهمیتی بسزا داشته است.
پس از آن و در طول تاریخ ادب عربی، بسیاری از شاعرانِ عمدتاً شیعی، اشعاری شکوهمند در این حوزه سرودهاند که از آن میان میتوان به دعبل خزاعی و شریف رضی اشاره کرد.
در ادبیات فارسی، بهمرور و با رواج شعر فارسی، از سده چهارم زمینههای توجه به عاشورا و ذکر امام حسین (ع) در اشعار فراهم شده؛ بهطوری که در دوران سامانیان، از میان شخصیتهای دینی، پس از امام علی (ع) و حضرت رسول (ص)، بیشترین ابیات را در مرثیه آن حضرت میتوان دید؛ البته اغلب این اشارات و ابیات مدیون کسایی و مقتل منظوم اوست که در مجالی دیگر به آن میپردازیم.
بر اساس اشعار باقی مانده، کسایی اقدم شاعران عاشورایی با تعریف خاص آن است؛ هرچند بعید نیست بسیاری از اشعار شیعی و منقبتی این دوره از بین رفته باشد؛ چنانکه ناصرخسرو در مقام منقبتگویی، خود را با رودکی مقایسه کرده؛ حال که چندان نشانهای از شعر منقبتی رودکی در دست نیست:
خود را ز بهر مدحت آل رسول
گه رودکی و گاهی حسّان کنم (دیوان ناصرخسرو)
به هر وجه بر اساس ابیات موجود، حتی پیش یا همزمان با کسایی در شعر دیگر شاعران فارسی نیز به امام حسین (ع) اشاره شده، چنانکه حکیم میسری در مقدمه دانشنامه که بین سالهای ۳۶۷ تا ۳۷۰ سروده، پس از رسول و علی بر حسنین علیهمالسلام درود میفرستد:
پس آن گه بر حسین و بر حسن بر
به فرزندان ایشان تن به تن بر (دانشنامه میسری)
دقیقی مقتول به ۳۷۰ نیز در تغزل قصیده ۵۵ بیتیاش و در توصیف معشوق، به سوگواری حضرت زهرا (س) بر امام حسین (ع) تلمیح کرده است:
چنانچون من بر او گریم نگریید
ابر شبیر زهرا روز محشر (دیوان دقیقی)
البته برخی پژوهشگران این بیت و چند بیت دیگر شیعی در این قصیده را در شعر دقیقی متاخر میدانند؛ هرچند فارغ از مباحث نسخهشناسانه، از منظر سبکی میتوان این شعر را متعلق به سده چهارم دانست...