ضرورت تغییر منطق راهبردی ترکیه و آذربایجان
به گزارش مشرق،کانال تلگرامی اندیشکده زاویه مطلبی با عنوان ضرورت تغییر منطق راهبردی ترکیه و آذربایجان منتشر کرد و نوشت:
نظم نوین جهانی در جهانی که سازمانهای بینالمللی اعتبار اولیه خود را از دست دادهاند، تعریف دیگری خواهد داشت و مفهوم قدرت در نقطه ثقل چنین نظمی قرار خواهد گرفت.
نظم جدید فراتر از درک اکثر بازیگران خرد به قرارگیری در جبهه بازیگران کلان، در ساحت سیاست قدرت شکل خواهد گرفت که با توجه به تغییر ماهیت نظم جدید نسبت به نظمهای سابق پس از جنگ جهانی اول و دوم، در سایه گفتمان قدرت برتر و سراب قدرتهای ضدانسانی پایهریزی خواهد شد.
نظم نوین جهانی نیازمند بازتعریف اساسی از سوی بسیاری از بازیگران از جمله بازیگرانی که در هسته اولیه جهان اسلام از جمله ایران و عربستان و هسته دوم آن چون ترکیه و آذربایجان است.
گفتمان جمهوری اسلامی ایران باعث محدودیت هویت منطقهای رژیم صهیونیستی در جنوب غرب آسیا شد و ترس از قطع تنفس طبیعی رژیم صهیونیستی توسط ایران، به تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی به ایران گردید که نشان از قدرت گفتمانهای برتر انسانی در نظم جدید جهانی دارد.
زمانی که ایران به تجاوز نظامی آمریکا به مراکز هستهای خود پاسخ میدهد و جهان در بهت و حیرت پاسخ ایران قرار میگیرد، تمدن ۷ هزار ساله ایران را با کشورهای دیگر نمیتوان مقایسه کرد.
چراکه تمدن 7 هزار ساله در برابر کشوری با سابقه ۵۰۰ سال ایستاده است و نظم نوین جهانی بر پایه تمدنهایی با رسوب تاریخی بسیار شکل خواهد گرفت و کشورهایی چون ترکیه و آذربایجان باید در منطق راهبردی خود تغییر لازم را انجام دهند وگرنه ترکیه محکوم به لوزان دیگری در آینده خواهد بود و آذربایجان به ترکمنچای دیگری با خود خواهد رسید.
قرار گرفتن ترکیه در پیمان ناتو از ترس شوروی و تداوم آن پس از شوروی، نشان از سیاست وابستگی به شیوه قرن بیست و یکمی است و هویت تاریخی گمشده که حتی با گذشته عثمانی نیز قابل ترمیم و بازیابی نیست، چراکه سرزمینی متعلق به خود را نمیتواند تعریف کند و گویا آناتولی در تاریخ بیزانس مانده باشد!
ترکیه در نوع خود کشوری مهم است اما نه تنها گفتمان قابل درکی در قالب ناتو ندارد بلکه در جهان اسلام نیز درجه اهمیت اولی ندارد.
این مهم از سوی سیاستمداران ترکیه باید درک شود که حضور در ناتو صرفاً به معنای پوشش امنیتی نخواهد بود و از بین بردن گفتمان مستقل کشور عضو را در پی خواهد داشت که برای ترکیه از ۱۹۵۲ به بعد چنین سرنوشتی رقم خورده است.
قرار گرفتن در مدل امنیتی غرب و احساس آزادی به عنوان بازیگر مستقل، سرابی است که برای سرگرمیهای سیاسی بازیگران کلان طرح میشود.
جمهوری آذربایجان که در طول تاریخ میان فرهنگ ایرانی و روسی در نوسان بوده است، به دنبال دولت – ملتسازی زیر چتر رژیم صهیونیستی است.
این در حالی است که سیاستمداران جمهوری آذربایجان درک ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی از موقعیت خود در قفقاز جنوبی را به بوته فراموشی سپردهاند.
این نوع سیاستسازی هرچند در کوتاهمدت میتواند امیال سیاسی سیاستمداران را برآورده سازد اما در بلندمدت به فروپاشی گفتمان مستقل آن خواهد انجامید و از دولت – ملتسازی تنها صورتی باقی خواهد ماند.
مطالعه مقدمات علم سیاست نشان میدهد که سنجاق شدن به سپر دفاعی – امنیتی غرب و آمریکا صرفاً به موضوع نظامی و امنیتی ختم نمیشود بلکه حذف بازیگری آن کشور در گفتمانهای مستقل را هدف اساسی خود قرار میدهد.
در جهان پیچیده امروز که با هوش مصنوعی درنوردیده شده است، توجه به مسائل قدرت گفتمانی صرفاً به بازیگران کلان تعلق دارد که با درک این مسئله میتوان پاسخ موشکی ایران به تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی و آمریکا را بهتر تحلیل نمود و بزرگی هویت تمدنی هفت هزار ساله را با وضوح بیشتری مشاهده کرد.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.