خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

پنجشنبه، 19 تیر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

7 نکته درباره مسئله «نفوذ»/ بازی مرکّب با نفوذ چگونه صورت می‌گیرد؟ - تسنیم

تسنیم | سیاسی | چهارشنبه، 18 تیر 1404 - 22:53
اگر در هر نوع پاسخ به معادله فرد-فناوری تردید داشته باشیم، در یک چیز تردیدی نیست که در جنگ رسانه ایِ بی وقفه ی پس از نبرد 12 روزه، رسانه ها و تریبون های همسو با اسرائیل، به دنبال آنند که از «نفوذ» بیش از هرچیز «تهدید نرم» بسازند.
نفوذ،ايران،رژيم،امّا،نفوذي،اسرائيل،قاعدتاً،سخت،دشمن،مسئله،نظام ...

گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم-عبدالله عبداللهی:
1- دی ماه 1397، گونن سِگِو، وزیر اسبق انرژی و امور زیربنایی اسرائیل که سابقه نمایندگی کنست-مجلس رژیم صهیونی- را هم در کارنامه داشت، رسماً به اتهام جاسوسی برای ایران محاکمه و به حبس طولانی مدت محکوم شد؛ رسانه‌های رژیم آن زمان نوشتند که او اتهام جاسوسی برای ایران را هم پذیرفته است!
اشاره به این مسئله قاعدتاً به این معنا نیست که ما تایید کنیم که او جاسوس ایران بوده است یا خیر؛ رسالت این متن هم این نیست؛ امّا این مصداق، حاکی از این معناست که «نفوذ» به دستگاه‌ها و نهادها و ارگان‌های دشمن، اتفاق عجیب و غریب و بی‌سابقه‌ای نیست و این حربه، قدمتی به درازی کل تاریخ نبردها دارد.
اینکه رژیم صهیونیستی هم در محور مقاومت نفوذی‌هایی داشته باشد طبیعتاً ناممکن نیست؛ کما اینکه احتمالاً ایران و محورمقاومت هم در درون ساختارهای رژیم، همکارانی برای خود دارند!
اگر اخبار این روزها را دنبال کنید، هم ایران از کشف برخی جاسوس‌ها و خرابکارها خبر می‌دهد و هم رژیم صهیونیستی تقریباً هر یکی دو روز، اعلام می‌کند که افرادی را به جرم همکاری با ایران دستگیر کرده است.
اگر افرادی که به گفته طرفین «کشف» شده‌اند را مدنظر قرار بدهیم و آن را ملاک داوری قرار بدهیم، تاکنون از نظر «سطح سیاسی» فردی که رسماً به عنوان جاسوس معرفی شده (صرف‌نظر از تایید یا تکذیب ما)، کفه به نفع ایران بوده؛ چه آنکه رسماً اسرائیل پذیرفته که یکی از وزرای کلیدی‌اش و یکی از نمایندگان سابق کنست‌اش، رسماً جاسوس ایران بوده‌ است!
و البته در این سو هم کشف جاسوسی افرادی مانند علیرضا اکبری و برخی دیگر، اگرچه هیچگاه نه وکیل بوده‌اند و نه وزیر، حتماً بسیار تلخ بوده و ضرورت هوشیاری دستگاه‌های حفاظتی و امنیتی را بیشتر کرده است.
2- وجود حتی یک جاسوس در یک سیستم هم قطعاً خسارت‌بار است و نباید باشد؛ آنچه در بند یک آمد هم به این معنا نیست که چون جاسوسی طبیعی است‌ و ما هم جاسوسانی در سیستم دشمن داشتیم، پس باید حساسیت را کم کنیم؛ بلکه از قضا، بویژه در نبرد حیاتی میان ایران و صهیونیست‌ها و آمریکا، باید آنقدر سطح حساسیت در نهادهای مربوطه بالا برود که نفوذ به صفر برسد.
3- «هشدار منطقی» درباره نفوذ، حتی اگر در رسانه باشد، قطعاً مفید است؛ امّا قاعدتاً مبارزه با نفوذ –اگر جدی باشد- با کارهای ویترینی و نمایشی، جایگزین نمی‌شود؛ بنابراین فرض اینکه که «اگر آن نهاد یا تیم مربوط به مقابله با نفوذ، به طور منظم و حتی روزانه!
گزارش پیشرفتی، آنهم با جزئیات!
ارائه نکند، پس مقابله‌ای با نفوذ هم صورت نگرفته!» بیش از حد ساده‌لوحانه و حتی مشکوک است.
4- اگر تجاوز نظامی اخیر رژیم صهیونی به ایران را در سه سطح 1-امنیتی و اطلاعاتی 2- نظامی و 3-سیاسی-اجتماعی بررسی کنیم، بویژه با توجه به ترورهای وحشیانه‌ و متعددی که در ساعات اولیه توسط اسرائیل صورت گرفت، این رژیم در بخش امنیتی، توانست ضرباتی وارد کند؛ اگرچه در بخش نظامی، علیرغم تمام بمباران‌هایش، به لحاظ تحقق اهداف، زیر متوسط و ناکام ظاهر شد و در بخش سیاسی-اجتماعی نیز کارنامه‌ای کاملاً منفی از خود به جای گذاشت.
پیرو ترورهای اولیه اسرائیل، پرسش از معادله‌ی «فرد-فناوری» در اقدامات امنیتی و اطلاعاتی رژیم داغ شد؛ به این معنا که در کسب اطلاعات مربوط به دقت ترورهای اولیه اسرائیل، افراد نفوذی احتمالی سهم بیشتری داشتند یا این اطلاعات و داده‌ها محصول استفاده تسلیحاتی از فناوری و تکنولوژی بود؟
این متن قاعدتاً نمی‌تواند در این باره حکم کند، امّا نشانه‌هایی که وجود دارد، و بویژه برداشت‌هایی که می‌توان از مصاحبه اخیر شیخ نعیم قاسم، دبیرکل حزب‌الله لبنان استنتاج کرد و به موضوع ایران نیز تعمیم داد، اینچنین است که به احتمال بسیار، نقش فناوری با فاصله بسیار زیاد از نقش افراد احتمالی نفوذی بیشتر است.
اگرچه نهادهایی که دراین زمینه فعال‌اند، قاعدتاً نباید با احتمالات کار کنند‌، بلکه باید حالت‌های بدبینانه را هم به صورت منطقی و طبیعی درنظر بگیرند؛ امّا مشخص است که رژیم با پشتیبانی کامل آمریکا قطعاً از فناوری‌های هوشمند، استفاده‌های نظامی هم می‌کند و این مسئله باید مدنظر قرار بگیرد.
5- اگر در هر نوع پاسخ‌ به معادله فرد-فناوری مندرج در بند 4 تردید داشته باشیم، امّا در یک چیز کاملاً اطمینان در میان است و تردیدی نیست که در جنگ رسانه‌ایِ بی‌وقفه‌ی پس از نبرد 12 روزه، رسانه‌ها و تریبون‌های همسو با اسرائیل، به دنبال آنند که از «نفوذ» بیش از هرچیز «تهدید نرم» بسازند؛ حالا دیگر شکی نیست که «انسجام» سیاسی و اجتماعی در ایران یکی از کلیدی‌ترین فاکتورهای ناکامی اسرائیلی‌ها بوده است؛ یعنی حتی اگر در عملیات سخت، (به فرض نزدیک به محال) همه‌ی کارشان را هم با نفوذ پیش برده باشند، به هرحال توفیق زیادی در تحقق اهداف نیافتند؛ امّا حالا شاید بتوانند از «نام نفوذ» بیش از خود واقعیت نفوذ استفاده کنند!
بدین نحو که اگر به لحاظ رسانه‌ای به اندازه‌ای توفیق یابند که همه در ایران به یکدیگر شک کنند که نکند این فرد کناری یا آن مقام مسئول اجرایی یا آن فرد نظامی، نفوذی دشمن باشد، این بدبینی افراطی و برساخته، می‌تواند صدها بار از آن نفوذ احتمالی خطرناک‌تر باشد.
تمرکز فراوان رسانه‌های اسرائیلی بر گسترده جلوه‌دادن نفوذ، معطوف به همین هدف است تا باری که از طریق نفوذ سخت نتوانست ببندد را از طریق نام نفوذ به سرانجام برساند!
6- مصداق‌یابی‌های آماتور، احساسی و بدون استناد یا تحقیق‌نشده درباره نفوذ، از خود نفوذ خطرناک‌تر نباشد، کم‌خطرتر نیست؛ «تعمیم‌های ناروا» یا «کلی‌گویی» چشم‌بسته از این مصداق‌یابی‌ها خطرناک‌تر است؛ نفوذی می‌تواند هم مانند کشمیری ریش بلند و توپر داشته باشد و هم مانند اکبری آنکادره باشد؛ هم می‌تواند ظاهر انقلابی به خود بگیرد و هم در میان غیرانقلابی‌ها باشد؛ گزار‌ه‌هایی از این دست که فقط باید در میان ظاهراً انقلابی‌ها و یا تنها در میان غیرانقلابی‌ها دنبال نفوذ گشت، ساده‌انگارانه است؛ اصلاً ذات نفوذ به پنهانکاری آن است؛ اگر مسئله اینقدر ساده بود که می‌شد با یک حکم کلی، نفوذی‌ها را دسته‌بندی کرد، مسئله اینچنین پیچیده نمی‌شد.
لذا چنین مصداق‌یابی‌های آماتوری، تکمیل همان تهدید مندرج در بند 5 است.
بامزه‌تر و البته به جهت «باور»، احمقانه‌تر آنجاست که مصداق را هم خودِ دشمن معرفی کند!
اگر واقعاً نفوذی صورت گرفته باشد، دولت یا رژیمی که از آن نفوذ منفعت می‌برد قاعدتاً باید همه‌ی تلاش خود را معطوف به پنهان کردن هرچه بیشتر آن نفوذ کند؛ اینکه طی هفته‌های گذشته،‌ رسانه‌های رژیم صهیونی، برخی را به عنوان نفوذی خود در کشور معرفی می‌کردند، به جهت این پیش‌فرض احمقانه احتمالی است که مغز ایرانی را هم مثل مغز براندازهای هم‌پیمان با خود، «ناقص الخلقه» لحاظ می‌کنند!
7- لانسه کردن نفوذ نرم با نفوذ سخت!
اینکه نفوذ فقط در «نفوذ سخت» خلاصه نمی‌شود و نفوذهای فکری و سیاسی و ...
هم جزئی از نفوذ است، بدیهی است؛ اینکه هر اختلاف نظر و سلیقه‌ای هم ضرورتاً مصداق نفوذ نیست باید بدیهی باشد!
امّا یک پدیده‌ی جالب این روزها، توجیه یا تقویت نوعی از «نفوذ نرم» با سردست گرفتن ماجرای نفوذ سخت است؛ برخی افراد که اساساً نوع تفکر سیاسی‌شان، تسلیم کشور به دشمن، آنهم بدون جنگ!
است، می‌نویسند که دیدید چگونه نفوذی‌ها برای حمله به ایران بهانه به دست اسرائیل دادند!
نفوذی ممکن است هر پوششی داشته باشد، امّا این مسئله، نفوذ فکری را تطهیر نمی‌کند و قاعدتاً نباید زبان او را هم دراز کند!
مقابله با نفوذ سخت به جای خود؛ ممانعت از رواج تفکر نفوذ نرم هم به جای خود!
انتهای پیام/