قتل برادر با شلیک ۱۰ گلوله

کد خبر: 722968 | ۱۴۰۴/۰۴/۱۷ ۲۲:۲۳:۲۱
با شناسایی هویت جسد مجهول‌الهویه‌ای که در سوهانک کشف شده بود، پرده از راز قتل خانوادگی برداشته و برادر مقتول دستگیر شد.
به گزارش سایت جنایی، در ساعات اولیه بامداد چهارشنبه، بیست و هشتم خرداد ۱۴۰۴، گزارشی از کشف جسد به مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ تهران رسید و پس از حضور ماموران کلانتری، بازپرس کشیک قتل پایتخت و ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران نیز خود را به محل رساندند.
بررسی‌های اولیه از کشف جسد مردی ناشناس در منطقه‌ای خلوت و کم‌تردد در سوهانک حکایت داشت.
این جسد به طرز مرموزی درون یک روفرشی لوله‌شده رها شده بود.
مقتول مردی حدود ۴۰ ساله بود و لباس‌های ساده و خانگی‌اش نشان می‌داد که او احتمالاً در محیطی خصوصی؛ شاید خانه خود، جان باخته و سپس به این مکان منتقل شده است.
نکته قابل توجه، فقدان هر گونه مدارک هویتی در کنار جسد بود.
نه کارت شناسایی، نه کیف پول و نه هیچ نشانه‌ای که بتواند هویت این مرد ناشناس را مشخص کند، در محل یافت نشد.
این موضوع، کار تیم تحقیقاتی را با دشواری مواجه کرد، زیرا شناسایی هویت مقتول، اولین گام برای پیشبرد تحقیقات و یافتن سرنخ‌های مرتبط با قاتل یا قاتلان است.
بازپرس ویژه قتل، که مسئولیت مستقیم رسیدگی به این پرونده را بر عهده داشت، دستور داد تا جسد به سرعت به مرکز پزشکی قانونی منتقل شود.
کارشناسان پزشکی قانونی با انجام معاینات اولیه، گزارش دادند، مقتول با شلیک ۱۰ یا ۱۱ گلوله به قتل رسیده است.
تعداد بالای گلوله‌ها نشان‌دهنده شدت خشونت به کار رفته در این جنایت بود و فرضیه قتل عمد با انگیزه‌ای شخصی را قوت بخشید.
در گام بعدی، تیم تحقیقاتی اداره تشخیص هویت پلیس آگاهی تهران وارد عمل شد و به بررسی سوابق مقتول با استفاده از اثر انگشت مقتول پرداخت.
نتایج اثر انگشت‌نگاری نشان داد که مقتول سابقه کیفری مرتبط با مواد مخدر داشته است.
این سرنخ اولیه، راه را برای شناسایی هویت او هموار کرد.
تحقیقات بعدی مشخص کرد که مقتول در همان محدوده سوهانک، در یک برج مسکونی، همراه مادر سالخورده و از کار افتاده‌اش و برادرش زندگی می‌کرد.
به این ترتیب، کنار هم قرار دادن اطلاعاتی چون کشف جسد با لباس خانه و پیدا شدن آن در نزدیکی محل سکونتش، فرضیه وقوع یک قتل خانوادگی را در ذهن ماموران پررنگ کرد، اما هنوز شواهد کافی برای تایید این فرضیه وجود نداشت.
به همین دلیل، ماموران برای یافتن سرنخ‌های بیشتر، به بررسی تصاویر دوربین‌های مداربسته در اطراف محل کشف جسد پرداختند.
این بررسی‌ها نیز اطلاعات ارزشمندی به ماموران تحقیق این پرونده قتل داد.
تصاویر ضبط‌شده نشان می‌داد که دو نفر از یک خودروی ال ۹۰ مشکی پیاده شده، جسد را از صندوق عقب خودرو خارج و رها کردند.
این سرنخ نیز در کشف معمای قتل حیاتی بود و ماموران را یک قدم دیگر به کشف حقیقت نزدیک کرد، زیرا مشخص شد که برادر مقتول صاحب یک خودروی ال ۹۰ است.
این موضوع، ظن ماموران به دخالت برادر مقتول در این جنایت را تقویت کرد و او به عنوان مظنون اصلی تحت بازجویی قرار گرفت.
در عین حال، کارآگاهان برای تکمیل شواهد، به بررسی تصاویر دوربین‌های مداربسته برج محل سکونت مقتول و خانواده‌اش پرداختند.
تصاویر این دوربین‌ها پرده از بخش دیگری از این معما برداشت.
در این تصاویر، برادر مقتول همراه فرد دیگری دیده شد که چیزی را که در روفرشی پیچیده شده و احتمالاً جسد بوده، با استفاده از یک چرخ‌دستی به آسانسور منتقل کرده‌اند.
این شواهد، دیگر جایی برای انکار باقی نگذاشت.
برادر مقتول، که در ابتدا سعی داشت خود را بیگناه نشان دهد، در مواجهه با این مدارک غیرقابل‌ انکار، لب به اعتراف گشود.
او در بازجویی‌ها گفت، سال‌ها با برادرش سر مسائل مالی و ارث و میراث اختلاف داشته است.
به گفته او، مقتول بارها خواستار تقسیم دارایی خانوادگی شده بود، اما او با این درخواست مخالف بود.
این اختلافات، که ریشه در سال‌ها کشمکش و تنش داشت، در نهایت به نقطه‌ای رسید که برادر دستگیرشده تصمیم به قتل گرفت.
او اعتراف کرد با استفاده از اسلحه‌ای که از مدت‌ها قبل در اختیار داشت، به برادرش شلیک کرده و او را به قتل رسانده است.
متهم توضیح داد، بعد از قتل با یکی از دوستانش تماس گرفت و متوجه شد که او در یک مهمانی است، اما از آنجا که راه دیگری به ذهنش نمی‌رسید از او کمک خواست.
متهم اصلی گفت: «دوستم فقط به دلیل رفاقت طولانی‌مدت پذیرفت در انتقال جسد کمکم کند و با اینکه می‌دانست با این کار شریک جرمم می‌شود، به محل حادثه که خانه ما بود، آمد.
ما جسد را داخل روفرشی پیچیدیم تا اثری از خون یا شواهد دیگر در ماشین باقی نماند و کسی هم نبیند که ما جسد را بیرون می‌بریم.
سپس با استفاده از چرخ‌دستی، جسد را به آسانسور برج بردیم و با خودروی ال ۹۰ من به منطقه‌ای خلوت در سوهانک که نزدیک خانه‌مان بود بردیم و رها کردیم.
من تصور می‌کردم که با رها کردن جسد در مکانی دورافتاده، می‌توانم از ردیابی پلیس در امان بمانم، اما دوربین‌های مداربسته نقشه‌ام را نقش بر آب کرد.»
ماموران تحقیق این پرونده همچنین در گفت‌وگو با همسایگان مقتول، اطلاعات بیشتری درباره زندگی او و اختلافاتش با برادرش به دست آوردند.
همسایگان تایید کردند که این دو برادر بارها با یکدیگر مشاجره‌های شدیدی داشتند و صدای دعواهای آنها گاهی در ساختمان شنیده می‌شد.
با این حال، هیچ‌کس تصور نمی‌کرد که این اختلافات به چنین فاجعه‌ای منجر شود.
مادر سالخورده این خانواده، که از کار افتاده و ناتوان است، ظاهراً از این درگیری‌ها بی‌خبر بوده و نقشی در ماجرا نداشته است.
برخی از همسایگان هم اظهار داشتند که مقتول فردی آرام اما تحت فشار مالی بود و بارها از مشکلات مالی و اختلاف با برادرش سخن گفته بود.
در نهایت، پلیس پس از دستگیری برادر مقتول و همدستش، اسلحه استفاده‌شده در قتل را کشف کرد.
در حال حاضر، هر دو متهم پرونده در بازداشت کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار دارند تا تحقیقات همچنان ادامه یابد و ماموران پلیس در تلاش هستند تا تمام زوایای احتمالی را روشن کنند.