امام سجاد (ع)، صدای خاموشناشدنی عاشورا
با وجود زنجیر و بیماری، امام سجاد (ع) پرچم عاشورا را از کربلا تا مدینه برافراشت؛ صدایی که با خطبه و دعا، حقیقت را فریاد زد و بیداری آفرید.

به گزارش مشرق، در میان صفحات پرشکوه و در عین حال جانسوز تاریخ اسلام، حادثهی کربلا چونان قلهای سر به فلک کشیده است که تا همیشهی تاریخ، وجدان بشر را به تأمل، بیداری و شور دعوت میکند.
در این رویداد، چهرههایی همچون امام حسین (ع)، حضرت زینب (س)، حضرت عباس (ع) و یاران وفادار آن حضرت، نقشهای جاودانهای ایفا کردند.
اما در میان این اسطورههای ایثار، چهرهیی دیده میشود که شاید از نظر فیزیکی در میدان نبرد نبود، اما اگر نبود، پیام عاشورا هرگز به گوش آیندگان نمیرسید.
سخن از امام زینالعابدین، علی بن الحسین (ع) است؛ مردی که پس از عاشورا، در حالی که جسمش رنجور و جانش زخمی بود، پرچم کربلا را در دست گرفت و آن را از دربار ابنزیاد تا شام یزید و سپس در سراسر مدینه برافراشته نگه داشت.
نقش امام سجاد (ع) در واقعه عاشورا؛ از حضور تا پیامرسانی
امام سجاد (ع) در واقعه کربلا حضور داشتند، اما به دلیل بیماری شدید، نتوانستند همانند دیگر اهلبیت به میدان نبرد بروند.
با این حال، حضور ایشان در خیمهها و در کنار کودکان، زنان و اهل حرم، خود مایه آرامش و امید بود.
او پس از شهادت پدر بزرگوارش، امام حسین (ع)، بهعنوان ولیّ خدا و امام زمان خویش، مسئولیت هدایت اهل حرم و پاسداری از پیام کربلا را به دوش گرفت.
این مسئولیت در شرایطی بر او تحمیل شد که مصیبت، گرسنگی، تشنگی و زنجیر، کاروان اسرای اهلبیت را احاطه کرده بود.
اما امام سجاد (ع) نهتنها خم به ابرو نیاورد، بلکه با گفتار و رفتار خود، حقیقت عاشورا را زنده نگاه داشت.
خطبههای تاریخی ایشان در کوفه و شام، نماد اوج بصیرت، شجاعت و ایمان بودند.
در حالی که یزید تلاش میکرد با نمایش ظاهری پیروزی، چهره قیام امام حسین (ع) را مخدوش کند، امام سجاد (ع) با بیانی آرام اما کوبنده، حقایق را افشا کرد.
در دربار یزید، آنگاه که یزید خطیبش را واداشت تا نسب بنیامیه را بستاید و خاندان پیامبر (ص) را خوار بشمارد، امام سجاد (ع) برخاست و فرمود: «ای مردم!
منم فرزند مکه و منا، منم فرزند زمزم و صفا، منم فرزند محمد مصطفی (ص)...» و این خطبه طوفانی، فضای دربار یزید را به لرزه انداخت.
رسالت پس از کربلا؛ ساختن فرهنگ مقاومت از دل دعا
شاید کسی که عاشورا را فقط در قالب یک نبرد ببیند، گمان کند پس از روز دهم محرم، کار تمام شد.
اما حقیقت این است که کربلا، آغاز راهی بود که قرار بود به دست امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) ادامه یابد.
امام چهارم، در روزگار سرکوب، خفقان و تهدید، نمیتوانست با شمشیر به میدان بیاید.
اما با سلاح دعا، اشک، عبادت و تعلیم، نهالی را کاشت که بعدها به درخت تناور فرهنگ شیعه تبدیل شد.
صحیفه سجادیه، مجموعهای از مناجاتهای جانسوز ایشان، نه صرفاً کتابی برای عبادت که مانیفستی برای تربیت انسانِ مؤمن، بیدار و مقاوم است.
دعاهای امام، در دل خود، اعتراض به ظلم، دعوت به آزادی، تبیین عدالت، و ترسیم رابطهی درست انسان با خدا و جامعه را جای داده است.
در واقع، امام سجاد (ع) با بیانی نرم و روحانی، مفاهیمی را به جامعه تزریق کرد که ستونهای حکومتهای جائر را سست میکرد.
امام سجاد (ع) و مواجهه با اختناق اموی
امام سجاد (ع) در دورانی میزیست که بنیامیه، پس از قتل امام حسین (ع)، فضای ترس و ارعاب را در سراسر جهان اسلام حاکم کرده بودند.
نام اهلبیت (ع) در منابر لعن میشد، و هر نوع ارتباط با آلعلی، مساوی با مرگ یا زندان بود.
اما امام سجاد (ع) در عین تقیه و سکوت ظاهری، در حال تربیت نسل جدیدی از یاران اهلبیت بود؛ نسلهایی چون ابوحمزه ثمالی، سعید بن جبیر، و زُهَری که بعدها در خیزشهای فرهنگی و سیاسی نقشآفرین شدند.
امام با توزیع دانش دینی، تفسیر قرآن، پاسخ به سؤالات عقیدتی و فقهی، و همچنین با پرورش گروهی از راویان حدیث و متفکران شیعه، شبکهای آرام اما عمیق را برای بقای مکتب اهلبیت تشکیل داد.
امام با شیوهیی هوشمندانه، همزمان در دو جبهه میجنگید: یکی در دل مؤمنان، برای بیدار کردن فطرتها؛ و دیگری در برابر دشمنان، برای خنثیسازی توطئههای فکری و سیاسی.
شهادت مظلومانه؛ خاموشی جسم، امتداد صدا
سرانجام، دستگاه خلافت تاب نیاورد.
صدای بلند امام سجاد (ع) در قالب دعا، اشک و تربیت، خطری عظیم برای سلطهی زر و زور به شمار میرفت.
به همین دلیل، بنا بر نقلهای معتبر، ولید بن عبدالملک یا هشام بن عبدالملک دستور به مسموم کردن ایشان داد.
امام در ۲۵ محرم سال ۹۵ هجری قمری، در سن ۵۷ سالگی، در مدینه به شهادت رسیدند.
پیکر مطهرش در قبرستان بقیع، کنار امام حسن مجتبی (ع) و امام باقر (ع) به خاک سپرده شد.
بقیع، قرنها است مأمن خاکی مظلومترین دلهای آسمانی است و امام سجاد (ع) همچنان در میان آن خاکها، یادآور عبودیت، مظلومیت و مقاومت است.
در رابطه با شهادت امام سجاد (ع) امام جمعه قیدار میگوید: یکی از طاغوتزدهترین دوران تمدنی جهان اسلام، دوران نکبت بار حکومت امویان است که اوج اقتدار شیطانی آنها همزمان با عصر ولایت و امامت امام سجاد علیه السلام است که امیرالمؤمنین به مخوف ترین و ظلمانی ترین فتنه تعبیر می کنند: «إِنَّ أَخْوَفَ الْفِتَنِ عِنْدِی عَلَیْکُمْ فِتْنَةُ بَنِی أُمَیَّةَ، فَإِنَّهَا فِتْنَةٌ عَمْیَاءُ مُظْلِمَةٌ»
حجتالاسلام سیدعلی موسوی عنوان میکند: امام سجاد (ع) در این دوران پر از خفقان معارف الهی را در قالب دعا بیان فردمودند که صحیفه امام سجاد علیه السلام حاصل آن دعاست.
وی میافزاید: در واقع حماسه حسینی دو مرحله اساسی داشته و دارد؛ مرحله عملیاتیاش تا عصر روز عاشورا تمام شد؛ و مرحله دوم که مرحله جهاد تبیین و زنده نگهداشتن خط فکری عاشورا است که به زعامت امام سجاد علیه السلام و پرچمداری حضرت زینب(ع) آغاز شد و تا روز قیامت ادامه دارد.
دلیل اصلی زنده ماندن، رشد و رواج فرهنگ عاشورا وابسته به پویایی و مانایی همین مرحله دوم یعنی جهاد تبیین سجادی و زینبی است.
سخن پایانی اینکه عاشورا تنها بهواسطه شمشیر امام حسین (ع) ماندگار نشد؛ عاشورا زنده ماند، چون زینب کبری (س) آن را روایت کرد، و چون امام سجاد (ع) آن را تبیین و تثبیت کرد.
در جهان امروز که حقیقت، بیش از هر زمان دیگری، در معرض تحریف است، الگوی امام سجاد (ع) به ما میآموزد که حتی در سختترین شرایط، میتوان با ابزار اندیشه، دعا، تربیت و روشنگری، حق را زنده نگه داشت.