حضرت عباس(ع) و ارادت جوانمردان و فتیان به مقام ایشان
فتوتنامهها متون رسمی یا نیمهادبی بودند که اصول اخلاقی، آئینها، وظایف اعضا، آداب رفتار اجتماعی و حرفهای، و گاهی احکام دینی را برای اهل فتوت تبیین میکردند.

به گزارش خبرنگار مهر، «ذوالنّون مصری گفت: هر که خواهد که جوانمردان نیکو بیند، به بغداد شود و سقّایان بغداد را ببیند!
گفتند: چگونه؟
گفت: اندر آن وقت که مرا به زندقه منسوب کردند، نزدیک خلیفه بردند.
مرا، سقّائی دیدم، عمامۀ نیکو بر سر نهاده و دستارِ مصری برافکنده و کوزههای سفالین باریک و نو اندر دست.
گفتم این سقّای سلطانست؟
گفتند نه که سقّای عامست.
کوزه از وی فراستدم و آب خوردم و کسی با من بود، وی را گفتم دیناری فرا وی ده، بِنَستد، گفت: تو اینجا اسیری و از جوانمردی نبود از تو چیزی سِتَدَن.» این بخش از باب سی و چهارم رساله قشیریه است که به بیان اهل فتوّت میپردازد.
اهل فتوت یا فتیان یا جوانمردان یکی از جریانهای مهم فرهنگی و اجتماعی در تاریخ ایران و جهان اسلام هستند که ریشه در اخلاق، جوانمردی، مروت، و نوعدوستی دارند.
اهل فتوت گروههایی بودند که علاوه بر فعالیتهای اجتماعی و مذهبی، نقش مهمی در پایداری ارزشهای اخلاقی، حمایت از ضعفا، و حتی مقاومت در برابر ظلم ایفا میکردند.
این جریان از دوران پیش از اسلام ریشه دارد ولی در قرون میانه اسلامی بهویژه در ایران، عراق، و آناتولی شکوفا شد، و از همین روست که جوانمردی به عنوان صفتی خاص برای ایرانیان شمرده میشده است.
آئینهای جمعی اهل فتوت مانند آئین نان و نمک خوردن در جمع بوده، که نماد وفاداری و برادری بود.
مراسمهای آئینی شامل خواندن اشعار اخلاقی، ذکر نام اولیا و بزرگان فتوت به ویژه امیرالمومنین علی بن ابیطالب (ع)، این صنوف به ویژه در عزاداریها و شعائر امام حسین (ع) نقشی فعال ایفا میکردند، به طوری که هنوز میبینیم هر صنفی حسینیه یا هیئتی ویژه آن صنف دارند اهل فتوت خود به شاخهها و مشربهای مختلفی تقسیم میشدند.
این مشربها معمولاً با توجه به حرفه، منطقه جغرافیایی، یا رهبران معنویشان متمایز میشدند.
برخی از شناختهشدهترین گروههای اهل فتوت نظیر زرگران، نجاران، آهنگران و سقایان بودند.
این گروه از مردمیترین گروههای اهل فتوت بودند.
شغل آنها سقایی و رساندن آب شرب به مردم بود که به نمادی از ایثار، خدمت و اخلاص تبدیل شد.
این دسته به حضرت عباس (ع) به عنوان نماد فتوت و سقایی ارادت ویژهای داشتند و در هیئتهای مذهبی، بهویژه در ماه محرم، نقش مهمی داشتند.
رفتارهای جوانمردانه آنها شامل کمک به نیازمندان، حمایت از مظلومان، و ایستادگی در برابر حاکمان ظالم و حفظ حرمت عزاداری بود.
حضور در مراسمهای مذهبی، بهویژه عزاداری محرم و خدمت به عزاداران، بخش مهمی از آئینهای سقایان و فتیان شیعه بود.
بسیاری از این صنوف شهرنشین تحت لوای آئین فتوت فعالیت میکردند، هر صنف، مرشد یا پیر فتوت خود را داشت و لباس مخصوص، رسوم خاص، و آداب فتوتی ویژهای داشتند؛ در کنار حرفه خود، به تهذیب نفس، وفاداری، رازداری، و خدمت به مردم توجه داشتند.
فتوتنامهها علاوه بر جنبههای اخلاقی، در سازماندهی صنوف و گروههای اجتماعی نقش مهمی ایفا میکردند و نوعی مرامنامه و منشور رفتاری برای اعضای این گروهها بودند.
در تصوف، فتوت به معنای ترجیح دادن دیگران بر خود و ایثار در همه ابعاد زندگی تعریف شده است و فتوتنامهها این آموزهها را به صورت عملی و کاربردی تبیین میکنند.
از نمونههای معروف فتوتنامهها میتوان به آثار منسوب به شهابالدین عمر سهروردی، مولانا ناصری، نجم الدین زرکوب تبریزی و ابن معمار اشاره کرد.
برخی آثار ادبی و اخلاقی مانند «اخلاق ناصری» خواجه نصیرالدین طوسی و «گلستان» سعدی نیز گرچه به طور مستقیم فتوتنامه نیستند، اما مضامین جوانمردی و فتوت را در خود دارند.
فتوتنامهها، نامههای جوانمردان
ریشه فتوت و فتوتنامهها به ایران باستان و حتی پیش از اسلام بازمیگردد، اما اوج نگارش آنها در دوره اسلامی و بهویژه در زمان خلافت الناصر لدینالله خلیفه عباسی بود، خود وی نیز اهل فتوّت بود و رهبری فتیان را به عهده گرفت.
فتوتنامهها متون رسمی یا نیمهادبی بودند که اصول اخلاقی، آئینها، وظایف اعضا، آداب رفتار اجتماعی و حرفهای، و گاهی احکام دینی را برای اهل فتوت تبیین میکردند.
برخی از این متون بهشدت صوفیانه یا عرفانی بودند.
اینگونه آثار را در عربی «کتابُ الفتوّة» یا «رسالةالفتوة» مینامند و به سه زبان فارسی، عربی و ترکی نوشته شده و شمار آنها بسیار است، چنانکه شماری از آنها هنوز چاپ نشده و به صورت خطی نزد برخی از خانوادههای مسلمان در سراسر جهان یا در گنجینه نسخههای خطی کتابخانههای دنیاست.
بنیاد فتوتنامههای اصناف ایرانی ریشه در خیزش عیاران و به ویژه پس از اسلام در ایران دارد، سعید نفیسی گفته است: «یکی از جنبههای بسیار جالب تاریخ اجتماعی ایران از رواج آئین جوانمردی یا فتوت و تشکیل جمعیتهای جوانمردان یا فتیان است.
دلایلی هست که بنیاد این آئین و مسلک اجتماعی در ایران پیش از اسلام گذاشته شده است… وانگهی در اواسط قرن دوم هجری که ایرانیان در گوشه و کنار و مخصوصاً در شرق ایران و بیشتر در سیستان و خراسان در برابر بیدادگریها و تعصب قومی امویان و دستنشاندگانشان در ایران برخاستند راهنمای این جنبشهای مردانه ملی بیشتر جوانمردان بودند.
بزرگترین راهنمای این دسته ابومسلم … خراسانی از مردم ماخان، در سرزمین مرو بوده است… از آغاز رواج طریقه تصوف در ایران که آن نیز پرخاشی در برابر همان عوامل بوده است بزرگان تصوف ایران همواره تصرف را برای خواص و جوانمردی را برای عوام میدانستهاند و هر دو را با هم ترویج میکردهاند.»
ویژگیهای اصلی فتوتنامهها در ساحت محتوی اصول اخلاقی فتوت نظیر وفاداری، رازداری، سخاوت، تواضع، شجاعت، وفای به عهد است؛ شیوه رفتار اهل فتیان رعایت آئینهای ورود به حلقه فتوت؛ آداب رفتار با مردم، با استاد و مرشد، با شاگرد، با همصنف؛ ذکر اسامی پیشوایان فتوت مانند حضرت علی (ع) بهعنوان الگوی فتوت و همراهی و بهرهمندی از حکایات عرفانی و تمثیلهای اخلاقی است.
فتوتنامهها در عرصه سبک زبان و ادبیات معمولاً ساده است، و همراه با اشعار عرفانی میشود و لحن تعلیمی دارد.
در مواردی نیز آمیخته با اصطلاحات صنفی یا فنی مربوط به حرفهی خاص.
فتوتنامههای معروف
فتوتنامه سهروردی: منسوب به شهابالدین عمر سهروردی (متوفی ۶۳۲ هجری)، یکی از مهمترین و کهنترین فتوتنامهها به زبان فارسی است.
فتوتنامه نجمالدین زرکوب تبریزی: از صوفیان و جوانمردان قرن هفتم هجری که فتوتنامهای به نثر فارسی نوشته و اهل فتوت را به سه گروه تقسیم کرده است.
تحفهالاخوان فی خصایص الفتیان: اثر کمالالدین عبدالرزاق کاشانی (متوفی ۷۳۵ هجری) که ابتدا به عربی و سپس به فارسی نگاشته شده است.
فتوتنامه میر سید علی همدانی: اثری صوفیانه از قرن هشتم هجری که در آن سخنان پیران طریقت درباره فتوت گردآوری شده است.
فتوتنامه سلطانی: یکی از جامعترین فتوتنامهها که به مسائل صنفی و اخلاقی میپردازد و به عنوان رساله تربیتی برای صنعتگران و هنرمندان استفاده میشده است.
فتوتنامه عبدالعظیم خان قریب: از فتوتنامههای متأخر و شناختهشده در حوزه ادبیات فتوت.
فتوتنامه ابن معمار بغدادی: از قدیمیترین فتوتنامهها به زبان عربی که در دوران الناصر لدینالله نوشته شده است.
فتوتنامه احمد نقاش (تحفةالوصایا): اثری عربی از قرن هفتم هجری که به فرزند الناصر لدینالله تقدیم شده است.
فتوتنامههای صنفی: مانند فتوتنامه سلمانیان، طباخان، قصابان، نمدمالان و کرباسفروشان که به آداب و اخلاق هر صنف اختصاص داشتهاند.
این آثار، علاوه بر جنبههای عرفانی و اخلاقی، نقش مهمی در سازماندهی صنوف و انتقال ارزشهای جوانمردی در جامعه ایرانی داشتهاند.
مبانی فکری و اخلاقی اهل فتوت
جوانمردی (فتوت): مهمترین اصل؛ یعنی وفاداری، شجاعت، گذشت، و دفاع از مظلوم.
مروت: اخلاق بلند، رعایت حقوق دیگران، کرم و بخشش.
صداقت و رازداری: هر عضو اهل فتوت باید زبان خود را مهار کند و رازدار و امانتدار خود و همصنفان و در مرحله بعد همه مردم باشد.
مرشد و مریدی: سلسلهمراتب تربیتی و اخلاقی داشتند.
لباس مخصوص: مانند شمشیر، شال فتوت، کلاه نمادین یا ابزارهای حرفه خود، مثلاً نزد سقایان مشک و پیاله یا کاسه ارزشمند بود.
برگی از فتوت نامه میر سید علی همدانی
بسیاری از مشایخ اهل فتوت، رنگی از تصوف داشتند و برخی آئینهای اهل فتوت با آئینهای تصوف درآمیخته بود.
از سدههای میانه، بسیاری از گروههای فتوت گرایشهای شیعی داشتند و آئینهای ریشهدار در ایران را رعایت میکردند، آئینهای اهل فتوت مجموعهای از رفتارها، نمادها، تشریفات و اصول اخلاقی و عملی بودند که اعضای یک گروه فتوت (اصنافی مانند سقایان، نجاران، آهنگران، و غیره) باید رعایت میکردند.
این آئینها هم جنبه عملی داشتند و هم جنبه نمادین و تربیتی.
در رساله قشیریه اینطور ذکر شده است:
«قالَ اللّهُ تَعالی اِنَّهُم فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ.
بدان که اصل فتوّت آن بود که بنده دائم در کار غیر خویش مشغول بود.
پیغامبر گفت صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ که همیشه خداوند عَزَّوَجَلّ در روایی حاجت بنده بود تا بنده در حاجت برادر مسلمان بود.
و زیدبن ثابت رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ از رسول صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ همین خبر روایت کند.
و از جُنَید حکایت کنند که گفت فتوّت به شام است و زبان به عراق و صدق به خراسان.
فضیل گوید فتوّت اندر گذاشتن عَثَرات بود از برادران.
و گفتهاند فتوّت آن بود که خویش را بر کسی فضیلتی نبینی.
ابوبکر ورّاق گوید جوانمرد آن بود که او را خصمی نباشد بر کسی.
محمّدبن علی الترمذی گوید که فتوّت آن بود که خصم باشی از خدای عَزَّوَجَلَّ بر خویشتن.
استاد ابوعلی دقّاق گوید رَحِمَهُ اللّهُ کمال این خلق رسول راست صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ که روز قیامت همگنان گویند نَفْسی نَفْسی ورسول صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ گوید اُمَّتی اُمَّتی.
از نصر آبادی حکایت کنند گفت اصحاب الکهف را جوانمردان خواند، از آنکه ایمان آوردند بخدای عَزَّوَجَلَّ بی واسطه.
و گفتهاند جوانمرد آن بود که بت بشکند چنانک در قصّۀ ابراهیم عَلَیْهِ السَّلامُ میآید.
سَمِعْنَافَتیً یَذْکُرُهُمْ یُقالَ لَهُ اِبْراهیمُ و بت هرکس نفس اوست هر که هوای خویشتن را مخالفت کند او جوانمرد به حقیقت بود.
حارث محاسبی گوید جوانمردی آن بود که داد بدهد و داد نخواهد.
عمروبن عثمان المکّی گوید جوانمردی خوی نیکوست.
جُنَید را پرسیدند از جوانمردی.
گفت آنست که با درویشان تفاخر نکنی و با توانگران معارضه نکنی.
نصرآبادی گوید مروّت شاخی است از فتوّت و آن برگشتن است از هر دو عالم و هرچه دروست و ننگ داشتن از آن هر دو.
محمدبن علی التّرمذی گوید جوانمردی آنست که راه گذری و مقیم، نزدیک تو هر دو یکی باشد.
عبداللّه بن احمدبن حَنْبَل گوید از پدر پرسیدم از جوانمردی گفت دست بداشتن از آنچه دوست داری از بهر آنکه ازو ترسی.
کسی دیگر را پرسیدند از جوانمردی گفت آنکه تمیز نکنی به طعام خویش که کافری خورد یا ولیّی.
جُنَید گوید رنج باز داشتن است و آنچه داری بذل کردن.
سهل بن عبداللّه گوید فتوّت متابعت سنّت بود.
و گفتهاند فتوّت آنست که چون سائلی به دیدار آید ازو بنگریزی.
و گفتهاند فضل کردن است و خویشتن اندر آن نادیدن.
و نیز گفتهاند فتوّت آنست که هیچ چیز باز پس ننهی و عذر نخواهی.
و گفتهاند فتوّت آشکارا داشتن نعمت است و پنهان داشتن محنت.
و گفتهاند فتوّت آنست که اگر ده تن را بخوانی نه تن آیند یا یازده تن از جای بنشوی.»
آئینهای جمعی اهل فتوت مانند آئین نان و نمک خوردن در جمع بوده، که نماد وفاداری و برادری بود و در مَثَلها هنوز زنده است.
مراسمهای آئینی شامل خواندن اشعار اخلاقی، فتوتنامهها، و ذکر نام اولیا و بزرگان فتوت به ویژه امیرالمومنین علی بن ابیطالب (ع).
این صنوف به ویژه در عزاداریها و شعائر امام حسین (ع) نقشی فعال ایفا میکردند، به طوری که هنوز میبینیم هر صنفی حسینیه یا هیئتی ویژه آن صنف دارند.
با مدرنشدن ساختارهای اجتماعی و افول صنوف سنتی، نقش اهل فتوت کمرنگ شد.
اما میراث آنها هنوز در هیئتها، آئینهای محرم، و حتی برخی رفتارهای فرهنگی ما زنده است.
اهل فتوت از طریق آئینها و فتوتنامهها، جامعهای اخلاقمحور و مبتنی بر خدمت، اخلاص، و برادری میساختند.
میراث آنها در بسیاری از عناصر فرهنگ ایرانی، مانند هیئتهای مذهبی، مهماننوازی، احترام به نان و نمک، و نقش اخلاق در حرفهها، هنوز زنده است.