ضرباهنگ ایمان در سپیدهدم عاشورا؛ آیین کهن چاقچاقو در شهر سامان برگزار شد - تسنیم
آیین کهن چاق چاقو در شهر سامان از استان چهارمحال و بختیاری برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از شهرکرد، بامداد امروز و در شب دهم محرم، شهر سامان دوباره با آیینی قدیمی بیدار شد؛ آیینی که 250 سال است بیوقفه در دل مردم این خطه جاری است: آیین چاقچاقو.
مردان و پسران شهر، از مساجد و حسینیهها، ساکت و پرصلابت بیرون آمدند.
در دستهایشان چوبهایی بود تراشیدهشده، صاف، سیاهرنگ، گاهی با نقشهایی محو از اشک و اشتیاق.
گویی این چوبها دیگر ابزار نبودند، بلکه تکهای از ارادتشان بودند که قرار بود تا سپیدهدم، به هم کوبیده شوند و خاطرهای دوباره از عاشورا را بر جان شهر بنشانند.
این آیین بیبدیل، که ریشه در نقل تاریخی دفن شهدای کربلا دارد، برگرفته از حرکت تاریخی قبیله بنیاسد در روز سیزدهم محرم است؛ قبیلهای که زنان و مردانش، با سنگهایی در دست، شبانه در صحرای کربلا قدم زدند، سنگ بر سنگ کوبیدند و با این صدا، یکدیگر را به سوی پیکرهای بیجان اهلبیت (ع) هدایت کردند تا آن پیکرها بیکفن نماند.
سامان، با چاقچاقویش، همان صدا را زنده کرده است؛ صدایی از عمق تاریخ.
مردم در صفوف منظم، روبهروی یکدیگر ایستادند.
سکوتی سنگین برقرار بود.
سپس، صدای حزین نوحهخوانی، سکوت را شکست.
نوحههایی به زبان ترکی قشقایی؛ با کلماتی از داغ، سوگ، عطش، خون، و ایمان.
هر ضربه چوب به چوب، هر فریاد «یا علی»، چون چکشی بود بر سنگفراموشی، که مبادا فرزندان این خاک، فراموش کنند که در کربلا چه گذشت.
نوای سنج و طبل، همراه با آوای نی، عزاداری را تا مرز حماسه میبرد.
نه تنها صدایی بود برای گوشها، بلکه ضرباهنگی بود برای دلها.
گویی شهر، بهتمامی در آیینی عرفانی و جمعی حل شده بود.
این مراسم، تنها یک عزاداری نیست؛ بلکه بازنمایی جمعی یک حماسه تاریخی است.
نمادها همه هوشمندانهاند؛ چوبهایی که جای سنگ را گرفتهاند، نماد قدرت و ارادهاند؛ نوحههایی که از دل کوهها و ایلها به میدان آمدهاند، برآمده از مردمانیاند که ریشه در تاریخ دارند.
پرچمهای سبز و سیاه، علمهایی که در صدر صفوف میدرخشند، روایتگر پرچمداری حضرت عباس (ع) هستند.
حتی لباسهای ساده و سیاه عزاداران، ترجمانی است از روحیه حزنانگیز و مقاوم.
در آیین چاقچاقو، کودک، کنار پیرمردی که موهایش را در راه حسین سپید کرده، در یک صف میایستند؛ هیچ تفاوتی نیست، مگر در تعداد تکرار این آیین در عمرشان.
این همدلی، وحدت، و همصدا شدن، همان نیرویی است که چاقچاقو را نهتنها زنده، بلکه قدرتمند نگه داشته است.
اما رمز ماندگاری این آیین، فقط در فرم یا اجرا نیست؛ بلکه در «معنا» است.
چاقچاقو به ما یادآوری میکند که زنده نگهداشتن کربلا، فقط با اشک و سوگ نیست؛ بلکه با مشارکت جمعی، انتقال آیینها، احترام به میراث، و زنده نگهداشتن روح «حضور» است.
همانطور که یکی از پیرمردان حاضر در مراسم امروز میگفت: «چاقچاقو را از پدرم یاد گرفتم، او هم از پدربزرگش.
ما در این آیین، حسین (ع) را فقط نمیگرییم؛ بلکه با چوبها، حرف میزنیم.
حرف از مظلومیت، از آزادگی، از اینکه نباید از حقیقت عقبنشینی کرد.»
شاید آیینهایی چون چاقچاقو را باید تفسیر کرد؛ نه فقط از منظر مردمشناسی یا تاریخ فرهنگ، بلکه از نگاه تمدنی.
چراکه اینگونه مراسم، فقط درون مذهب نیستند، بلکه درون تمدناند؛ تجلیهایی از ایثار، هویت، همبستگی، و امید.
انتهای پیام/7540