خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

یکشنبه، 15 تیر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

نگاهی به ثروت اندوزی سیاستمداران محافظه کار در ترکیه

تسنیم | بین‌الملل | یکشنبه، 15 تیر 1404 - 12:12
تحلیلگر مشهور ترکیه بر این باور است بخش قابل توجهی از سیاستمداران و بروکرات های حزب حاکم، با استفاده ابزاری از اعتقادات دینی هواداران حزب، به ثروت های کلان دست پیدا کنند.
قدرت،ثروت،اخلاقي،حزب،سياسي،اجتماعي،سياستمداران،زندگي،عنوان،ف ...

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، حزب عدالت و توسعه یا آکپارتی به عنوان حزب حاکم ترکیه، حالا در نظرسنجی‌های میدانی بر رده نخست نیست و به جایگاه دوم تنزل پیدا کرده است.
گفته می‌شود که بحران عمیق اقتصادی و ناکارآمدی سیاست‌های دولت اردوغان به عنوان دولت برآمده از این حزب، اصلی‌ترین دلیل کاهش محبوبیت آکپارتی است.
اما تحلیلگران می‌گویند؛ دلایل مهم دیگری نیز وجود دارد که یکی از آنها آسیب مهمی به نام «ثروت اندوزی سیاستمداران و بروکرات‌های محافظه کار در ترکیه» است.
حزب عدالت و توسعه به دست عده‌ای از شاگردان قدیمی مرحوم اربکان در سال 2001 میلادی تاسیس شد و با سه شعار مهم «مبارزه با فقر، مبارزه با فساد و پایان دادن به ممنوعیت ها»، در انتخابات سال 2002 میلادی طوفان عظیمی به پا کرد و به تنهایی قدرت را در دست گرفت.
اما به باور اغلب صاحب نظرانی که درباره تاریخچه این حزب فعالیت پژوهشی انجام داده‌اند، شعار فساد ستیزی و مبارزه با رانت پروری در آکپارتی تنها 10 سال دوام آورد.
برای نخستین بار، در سال 2014 میلادی اطلاعاتی درباره فساد مالی 4 وزیر کابینه اردوغان توسط رسانه‌های نزدیک به فتح الله گولن منتشر شد و هر 4 وزیر ناچار به استعفا شدند.
از آن زمان تاکنون، اتهامات فراوانی در مورد ثروت اندوزی سیاستمداران در حزب اردوغان مطرح شده، اما خبری از دستگیری مقامات نیست.
عُلوی ساران از تحلیلگران مشهور ترکیه، در ستون تحلیلی خود در روزنامه قرار چاپ آنکارا با رویکردی متفاوت به این موضوع نگریسته و عمده‌ترین مشکلات حزب عدالت و توسعه را که به ثروت اندوزی مقامات و کادرها منجر شده، یکایک برشمرده است.
اظهارات او درباره این موضوع را با هم مرور می‌کنیم:
علاقه وافر سیاستمداران محافظه‌کار به تجمل و ثروت‌اندوزی
حزب عدالت و توسعه از سال 2002 میلادی و به مدت 23 سال به شکل بی‌وقفه، قدرت سیاسی ترکیه را در اختیار داشته است.
به باور من، شناخت و تحلیل دقیق مشی سیاسی و اجتماعی این حزب، نه تنها از نظر تاریخ سیاسی، بلکه از نظر فرآیندهای تغییر و تحول بنیادی جامعه‌شناختی، روان‌شناختی و اخلاقی، می‌تواند موضوعی برای چندین تحقیق علمی و ارزیابی جامع باشد.
یادمان باشد، در تاریخ معاصر ترکیه، فقط در دوران زمامداری حزب اردوغان بود که گروه‌ها و جریاناتی که قبلاً به عنوان «قربانی»، «مظلوم»، «رانده شده» و «دهاتی» به حاشیه رانده شده و در مناطق تا حد زیادی از امکانات دولت مرکزی، قدرت بوروکراتیک و منابع اقتصادی محروم بودند، برای اولین بار، در سپهر سیاسی این کشور، صاحب تسلط گسترده، جامع، بلندمدت و قدرتمند شده و تمام امور دولتی و مالی را در دست گرفتند.
اما نکته مهم اینحاست: در این دوره، نخبگان سیاسی و بوروکراتیک مذهبی و محافظه‌کار که نماینده دولت بودند، همراه با همسر و فرزندان و اطرافیان، سبک‌های زندگی، رویکردهای مدیریتی و شیوه‌هایی از استفاده از قدرت را به نمایش گذاشتند که کاملاً با ارزش‌های ایمانی، معیارهای اخلاقی و جهان‌بینی‌ها و تزهای قدرت سیاسی آنها، در تضاد بود.
سیاستمداران، مدیران میانی و کادرهای برجسته حزب و دولت اردوغان، در آغاز، با شعار ساده زیستی، قناعت، خدمت خالصانه و پرهیز از اسراف و ریخت و پاش به میدان آمدند.
اما پس از مدتی، چنین نشانه‌های نگران کننده‌ای در رفتار و سبک زندگی آنها، نمایان شد:
- میل سیری ناپذیر به انباشتن ثروت و سرمایه.
- گرایش به اسراف و مصرف‌گرایی تجملی و کاملاً نمایشی.
- خرید خانه‌های لوکس با قیمت بالا، تصرف زمین‌های ارزان دولتی و املاک و مستغلات ارزشمند با رانت دولت، حزب و شهرداری.
- استفاده از خودروهای بسیار لوکس، گرانقیمت و ضدگوله و خرید ده‌ها هواپیمای جت شخصی.
- رقابت برای رسیدن به پست‌های چرب و نان و آب‌دار.
- تردد در شهرها با ده‌ها محافظ و کاروانی طولانی از خودروهای سیاه رنگ دولتی.
- برگزاری عروسی‌های مجلل برای فرزندان و حضور در ضیافت و عروسی‌های لوکس و پرخرج ثروتمندان.
- خودنمایی از طریق استفاده اغراق‌آمیز از رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی.
طنز ماجرا و نکته‌ جالب‌تر این است که این مقامات، در گذشته مشروعیت سیاسی خود را بر پایه منابع والای اخلاقی و دینی مانند زندگی ساده، موضع اخلاقی، عدم تجاوز به بیت المال، مخالفت با اسراف، حساسیت نسبت به حرام و حلال و حقوق دیگران بنا نهادند و با این گفتمان‌ها، توده مردم را بسیج کردند.
اما در مدتی کوتاه، این مشروعیت و اعتبار را از دست دادند.
این گروه حاکم، که ما آنها را «سیاستمداران مذهبی و محافظه‌کار و ثروتمندان بوروکرات» توصیف می‌کنیم، از اقتدار و نفوذی که مناصب و ابزارها و وسایل قدرت سیاسی و اجرایی برایشان فراهم می‌کند، به راحتی استفاده می‌کنند و به طور سیستماتیک از آن برای ثروت اندوزی فرزندان و حلقه نزدیک خود، افزایش قدرت خود و تداوم جایگاه و مزایای قدرت خود استفاده می‌کنند.
آنها اغلب این کار را خارج از نظارت عمومی، به شیوه‌ای خودسرانه و فراتر از مرزهای اخلاقی انجام می‌دهند.
حالا در ترکیه می‌توانیم به وضوح ببینیم که سیاستمداران و بوروکرات‌های مذهبی و محافظه‌کار، مشتاق زندگی متظاهرانه، انباشت ثروت و دائمی کردن قدرت و منافع حاصل از مناصب خود هستند و اتفاقاً سیری‌ناپذیرتر از همتایان سکولار خود هستند!
حال باید پرسید: چرا این قشر که در گذشته با مفاهیم و نشانه‌هایی مانند سادگی، فروتنی، قناعت و ایمان شناخته می‌شد، وقتی در کانون اقتدار قرار می‌گیرد، دچار چنین انحراف شدیدی شده و از اصول و مبانی دینی و اخلاقی خود تا این اندازه دور می‌شود؟
چرا آنها حتی در مقایسه با سکولارها، در ثروت‌اندوزی، خودنمایی و سو استفاده از بیت المال، بسیار جاه‌طلب‌تر، ناراضی‌تر و بی‌پرواتر هستند؟
این وضعیت چنان گسترده، مداوم و سیستماتیک شده است که نمی‌توان آن را به ترجیحات شخصی تقلیل داد و قطعاً نیازمند یک تحلیل عمیق و جامع از نظر ساختاری، فرهنگی و روان‌شناختی است.
در چارچوب تحلیلی در این زمینه، می‌توان به چنین گزینه‌هایی اشاره کرد:
الف) سپر مشروعیت اخلاقی و فقدان کنترل:
کادرهای محافظه‌کار مذهبی اغلب اهل ادعا و شعار هستند و خود را در چشم جامعه، با برتری اخلاقی به نمایش می‌گذارند.
طرح مکرر شعارهای دینی تسط این افراد، زمینه کنترل اجتماعی را سست می‌کند و صاحب چنان جایگاه والایی می‌شوند که به ندرت توسط پایگاه خود مورد انتقاد و بازخواست قرار می‌گیرند.
ب) سوء استفاده از دین و پناه بردن به خرافات:
اغلب مقامات، سیاستمداران و مدیران محافظه کار که دچار انحطاط و انحراف شده و وارد وادی اسراف و خودنمایی و ثروت اندوزی شده‌اند، برای توجیه و مشروعیت‌بخشی، به شکلی ریاکارانه به هوادارانشان می‌گویند: «خداوند این نعمت و ثروت را بر بنده‌اش روا دیده است»، «ما باید پیشرفت کنیم، زیرا بار ما سنگین است و هدف ما ایجاب می‌کند که قوی باشیم».
شاید هم در خلوت می‌گویند: «ما سال‌ها محروم بوده‌ایم، حالا نوبت ماست!» آنها در این مسیر آن قدر بی‌پروا شده‌اند که اگر هوادارانشان بپرسند، چرا تا این اندازه ثروتمند هستید، به راحتی چنین پاسخی می‌دهند: «حتماً دلیل و حکمتی وجود دارد که ما از آن بی‌خبریم!»
ج) انگیزه انتقام‌جویی و مکانیسم جبران خسارت:
بخشی از سیاستمداران محافظه کار، از اول هم ایمان عمیقی نداشته‌اند و ارزش‌های اخلاقی و معنوی که در گذشته به آنها پایبند بودند، اساساً ابزارهایی برای مشروعیت بخشیدن به محرومیتی بود که متحمل می‌شدند و فقر را تحمل می‌کردند.
نزد افرادی که ایمان عمیقی ندارند، این ارزش‌ها به عنوان نوعی «سپر اجتماعی» یا ابزار «هویت‌سازی» عمل می‌کنند.
با این حال، این نظام ارزشی که به عنوان تسلی و تکیه‌گاهی برای فرد در هنگام فقر عمل می‌کند، وقتی همان شخص به ثروت و قدرت سیاسی دست می‌یابد، دیگر نمی‌تواند به عنوان یک «ترمز اخلاقی درونی» کنترل‌کننده عمل کند.
زیرا باورها و اعمال رفتاری که هدفشان زندگی پاک و پرهیز از گناهان است، بخشی از نظام زندگی‌ای هستند که با فقر یکی دانسته می‌شوند و با شرایط محرومیت سازگار می‌شوند و در محیط رفاه، اعتبار خود را از دست می‌دهند.
سیاستمداری که ناگهان به فرصت‌ها و نعمت‌هایی دست می‌یابد که قبلاً هرگز ندیده، دچار سرگیجه می‌شود.
اگر چه هنوز مذهبی و محافظه‌کار به نظر می‌رسد اما خواسته‌های او که سال‌ها سرکوب شده، او را به حرکت وادار کرده و شروع به قدرت نمایی، خودنمایی و جلوه‌گری می‌کند.
دقیقاً اینجاست که تناقض بین انحطاط اخلاقی و دینداری نمادین آشکار می‌شود.
در چنین موقعیتی، ایمان به عنوان ترمز عمل نمی‌کند، بلکه صرفاً «پوشش» و استتار است.
د) میراث روانشناختی و اپی‌ژنتیکی، محرومیت چند نسلی:
موضوع اصلی «اپی‌ژنتیک»، وَراژن‌شناسی یا فَراژن‌شناسی، مطالعه چگونگی تاثیر رفتارها و محیط شما بر ایجاد تغییراتی است که بر نحوه عملکرد ژن‌های شما تأثیر می‌گذارد.
اینکه بتوان سبک زندگی‌ای را درونی کرد که مغایر با باورها، ارزش‌ها و گفتمان‌های قدیمی فرد است، صرفاً یک ریاکاری ایدئولوژیک نیست، همچنین بیانگر یک ناهنجاری روانی-اجتماعی و یک میراث عمیق طبقاتی-اپی ژنتیک است.
باید دید آیا قناعت فرد، ریشه در ایمان و باور دینی حقیقی دارد یا نگرش‌ها و رفتارهایی مانند «با حداقل‌ها سر کردن»، صرفه‌جویی و میانه‌روی، صرفاً به خاطر فقر اجتماعی و اقتصادی بوده است.
این نکته مهمی است.
فردی که نه از روی ایمان حقیقی، بلکه صرفاً به خاطر فقر در محرومیت زندگی کرده، حتی پس از رسیدن به ثروت، میل فراوانی به پس‌انداز و ثروت اندوزی دارد!
چرا چون برای سالیانی طولانی در اضطراب زیسته و نمی‌خواهد دوباره به همان وضعیت بازگردد!
پس این رفتار ثروت اندوزانه و پول جمع کردن مداوم، به عنوان یک «عنصر اپی‌ژنتیکی وراثت»، به «کدهای رفتاری» تبدیل می‌شود که از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شوند.
مطالعات در زمینه‌های روانشناسی اجتماعی و ژنتیک نشان داده که قرار گرفتن در معرض گرسنگی، جنگ و قحطی که در دوران کودکی تجربه شده‌، می‌تواند بر پاسخ‌های استرس، رفتارهای احتکار و استراتژی‌های بقا در نسل‌های بعدی تأثیر بگذارد.
به عبارت دیگر، نگرش‌ها و رفتارهای ناشی از فرآیندهای فقر و محرومیت نه تنها یک میراث اجتماعی، بلکه یک میراث «زیست‌روان‌شناختی» است.
بنابراین، وقتی به کسانی که نسل‌ها محروم، زیردست و به حاشیه رانده شده‌اند، ناگهان ثروت، قدرت و جایگاه عظیمی اعطا می‌شود، در برابر این شرایط جدید، مکانیسم‌های جبرانی درونی آنها ضعیف‌تر، آستانه رضایت آنها پایین‌تر و میل آنها به انباشت و تملک قوی‌تر می‌شود.
در نتیجه،این تغییرات منجر به فراتر رفتن از مرزهای اخلاقی، افزایش مصرف‌گرایی خودنمایانه و افزایش نارضایتی شود.
بر اساس نظریات جامعه‌شناس مشهور فرانسوی یعنی پیر بوردیو، رویکرد «عادت‌واره و سرمایه نمادین» به طور واضح روشن به ما می‌گوید:«گروه‌هایی که مدت زیادی از قدرت، سرمایه و جایگاه محروم بوده‌اند، بعدها و در اولین دسترسی به این فرصت‌ها، غالباً رفتارهای بیش از حد جبرانی را برای ثروتمندتر شدن، خودنمایی و تداوم قدرت خود نشان می‌دهند.»
اما برای افرادی که از خانواده‌های ثروتمند می‌آیند و در رفاه زندگی کرده‌اند، رابطه بین پول و جایگاه اجتماعی متعادل‌تر و بدون مشکل است.
از آنجا که زندگی این افراد از قبل دسترسی فراوان و آسانی به منابع برایشان فراهم می‌کند، به دنبال انباشت نیستند.
به همین دلیل، آنها یک رفلکس رفتاری ایجاد می‌کنند تا «هر آنچه دارند را با لذت و آسودگی خرج کنند».
وضعیتی که ما هم اکنون در فضای سیاسی ترکیه تجربه می‌کنیم، نه تنها یک انحراف اخلاقی، بلکه یک طبقه اجتماعی است که در گذشته نتوانسته جایی در عرصه سیاسی پیدا کند.
اما حالا در مواجهه با قدرت و ثروت، دچار دگرگونی سریع شده و با ذات خود و طبقه‌ای که از آنجا آمده، کاملاً بیگانه شده است.
انتهای پیام/