تحلیلگر اسرائیلی: هدف اصلی از جنگ در نوار غزه، تخریب کامل این منطقه است و بس - تسنیم
در شرایطی که رسانه های از نزدیک شدن آتش بس موقت مجدد که شاید منجر به آتش بسی دائمی در نوار غزه شود، سخن می گویند، یک تحلیل گر صهیونیست اعتراف کرد، هدف فعلی اسرائیل از ادامه جنگ در نوار غزه تحقق سیاست زمین سوخته است.

به گزارش گروه عبری خبرگزاری تسنیم، موسی بن عطار تحلیلگر صهیونیست در مقالهای که در روزنامه زیمان یسرائیل منتشر شده به صراحت به تشریح اهداف اسرائیل در این جنگ پرداخته اما در پایان این اقدامات را شکست خورده دانست.
او در این مقاله اعتراف کرد، هدف فعلی ارتش اسرائیل از ادامه جنگ در نوار غزه، تخریب و کشتار هرچه بیشتر است به نحوی که از بین بردن زیر ساخت ها، منازل و موسسات موجود در نوار غزه اکنون هدف و غایت اصلی این جنگ است، کابینه اسرائیل این کار به شکلی کاملا متعمدانه انجام میدهد تا در هیچ نقطهای از نوار غزه اماکن ادامه زندگی وجود نداشته باشد.
بن عطار در این زمینه نوشت: هدف آشکار جنگ علیه غزه، نابودی زندگی است.
تخریب زیرساختها، خانهها، نهادها و هر آنچه در این میان قرار دارد.
هدف تبدیل زمین به خاک و سرزمینی سوخته است.
به نظر میرسد کابینه نتانیاهو این کار را عمداً انجام میدهد تا این مکان را برای زندگی انسانها غیرقابل سکونت کند.
نیت کاملاً روشن است: تشویق به مهاجرت، کاهش جمعیت، و نگذاشتن هیچ گزینهای جز ترک منطقه برای فلسطینیهای ساکن این منطقه است.
وزرای کابینه نتانیاهو در اظهارات و اقداماتشان این را انکار نمیکنند.
بدون هیچ شک و شبههای این همان پیروزی مطلقی است که از آن سخن میگویند.
از دیدگاه آنها، آرامش دوباره حماس را تقویت میکند، عناصر جهادی را قدرتمندتر میسازد و تغییر مورد نظر را به تأخیر میاندازد.
بنابراین، از نظر ائتلاف حاکم بر اسرائیل، ایجاد ناامیدی، هرجومرج و سرخوردگی بهعنوان عاملی برای تشویق به مهاجرت مناسبترین گزینه است.
تنها زمانی که امید غرق شده و در تاریکی فراموشی محو میشود، میتوان جرقه امیدی جدید را زیر آن روشن کرد.
امید، از خود زندگی بهتر است، مانند رویایی که ارزش زیستن دارد.
موضوع به تمایل برای خلق جهانی متفاوت در نوار غزه مربوط میشود، واقعیتی که جامعه بینالمللی و کشورهای سنی را متقاعد میکند تا از مهاجرت پناهجویان و اسکان مجدد آنها در مکانهای دیگر حمایت کنند.
شهرکنشینان و تندروهای اسرائیلی معتقدند باید از فرصت موجود برای اجرای طرح کوچاندن با رضایت، یا اجباری استفاده کرد.
به ز عم این نویسنده: غزه جهنمی است که در آن قبایل مختلفی زندگی میکنند و به دلیل خشونت زندگی که شاخصه این منطقه است و به الگوهای زندگی این افراد تبدیل شده است فرهنگ زندگی در راستای منافع ساکنان آن (بخوانید در راستای منافع توسعه طلبی رژیم صهیونیستی و اشغالی این منطقه) قرار ندارد و اجازه شکلگیری چنین شرایطی را نمیدهد.
این تحلیلگر صهیونیست به وضوح بر برنامههای تل آویو برای تخریب تمامی زیر ساختهای زندگی ساکنان نوار غزه تاکید و به صراحت میگوید: پناهندگی در الگوهای زندگی غزه ریشه دوانده و تنها با تخریب آنچه وجود دارد میتوان الگوی جدیدی از زندگی ایجاد کرد.
بن عطار در ادامه ادعاهایش مینویسد: دوزهای آرامبخشی که غزه در طول سالها دریافت کرده، وضعیتش را بدتر کرده و زمینهای حاصلخیز برای نفوذ اسلام افراطی در شریان حیاتش فراهم کرده است.
اکنون غزه نیاز به بازسازی دارد تا تهدیدی برای محیط اطرافش نباشد.
اکنون فرصتی است برای تغییر ساختار و بازگرداندن آن به صلحی که پیش از هجوم پناهندگان (فراری از جنایت و قتل عام های صهیونیستی در شهرها و روستاهای فلسطینی در) سال 1948 به حومههایش در آن حاکم بود.
کسانی که خواهان اسکان یهودیان در نوار غزه هستند، نمیتوانند از هیچ راهحل سیاسی حمایت کنند.
ادامه بقای نوار غزه مانعی در مسیر تحقق این طرح است و از نگاه آنها مانعی مهمی در این مسیر و مخل چشمانداز اسرائیل بزرگ محسوب میشود.
از نظر آنها، بهتر است سیاستی پیشرفته برای خالی کردن نوار غزه از ساکنانی که محیط را آلوده کردهاند و برای دههها آرامش را از اسرائیل گرفته اند، دنبال شود.
جداسازی نوار غزه از کرانه باختری، از نظر طرفداران وحدت سرزمین، برای خنثی کردن امکان تشکیل دولت فلسطینی و یکپارچهسازی سرزمینهایش ضروری است، چون این ارتباط میتواند تهدید فلسطینی را تشدید کند.
جداسازی خطرات را کاهش میدهد، زیرا قدرت را تقسیم کرده و کنترل را آسانتر میکند.
در بخش دیگری از این مقاله تلاش شده تا به شکل دیگری هم اقدام جنایتکارانه رژیم صهیونیستی در تخریب کامل نوار غزه و فراهم کردن زمینه کوچ اجباری ساکنان آن توجیه شود.
به زعم نویسنده، فلسطینیهای غزه هرگز ما را برای ویرانیهایی که ایجاد کردیم، نخواهند بخشید.
کودکان غزه که سختیهای جنگ در وجودشان ریشه دوانده، برای بازپسگیری شرف خانوادههای ازدسترفته، وحشتهایی که دیدهاند و زندگی کردهاند و خانهای که ویران شده، به دنبال انتقام خواهند بود.
جهان شاهد این صحنههاست و رسانههای جهانی در آینده سریالهایی درباره این وحشتها تولید خواهند کرد.
جهان عرب با پروژه کوچاندن همکاری نمیکند و این توهم پیش از آنکه متولد شود، از بین خواهد رفت.
در این بین کشورهای سنی ثروتمند از تأمین مالی بازسازی غزه، بدون توجه به تشکیلات خودگردان فلسطینی یا مکانیسم فلسطینی مورد قبول آنها، سر باز میزنند.
اسرائیل به تأمین مالی زندگی ساکنان کشیده شده و این بار سنگینی بر اقتصاد اسرائیل خواهد بود.
تندروهای کابینه که بنیامین نتانیاهو را با خود به سو وآن سو میکشند، تار و پود مسائل را اشتباه ارزیابی میکنند.
خاخامهای ایدئولوژیکی که خط سختگیرانه حمایت از احیای شهرکسازی در غزه و کوچاندن فلسطینیها را هدایت میکنند، به دنبال ایجاد افکار عمومی قوی برای ادامه جنگ بدون امید به مصالحه و بازسازی هستند.
ترامپ هم د رهمین راستا دامنه دخالتش را گسترش میدهد.
با این حال، مفهوم پیروزی مطلق بهزودی با شکست بزرگی مواجه خواهد شد، زمانی که مشخص شود حمله، تخریب و نابودی بهتنهایی برای ایجاد تغییر کافی نیست.
ناتوانی در رسیدن به اجماع کامل در حوزه سیاسی، شکاف را در اسرائیل عمیقتر کرده و بسیاری را به سوی ناامیدی سوق میدهد.
اسرائیل پس از جنگ به مدیریتی متحد و سازنده نیاز دارد که آینده را به خطر نیندازد.
باید هرچه سریعتر از غزه خارج شویم، اسرا را بازگردانیم، و به شخصیتهای جدید و مقبول فلسطینی با حمایت جهان عرب میانهرو اجازه ورود دهیم تا تغییر اساسی در واقعیت ایجاد شود.
انتهای پیام/